تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#مدیریت_زمان 46 🔶 مثلا یه نفر پاهاش مشکل داره و ویلچری هست. بهش میگی آرزوت چیه؟ به چی علاقه داری؟
#مدیریت_زمان 47
🔶 یکی از خوبی های زمان اینه که میتونه جلوی "طغیان" آدم رو بگیره. کسی که به زمان نگاه نکنه کم کم فرعون میشه!
کسی که به زمان نگاه نکنه ظالم میشه و دیگه نمیتونه جلوی نفسش رو بگیره.
👈🏼 و میدونید که هر کسی به دیگری ظلم کنه "توی همین دنیا" چوبش رو میخوره. حتی اگه انسان توبه کنه باز هم چوبش رو میخوره.
❇️ بله توبه برای از بین بردن اثر عمل در آخرت موثره ولی در دنیا آدم چوب ظلم خودش رو خواهد خورد و هییییچ کاریش هم نمیشه کرد...
💢 کسی که درک درستی از زمان پیدا کنه میفهمه که بالاخره ظلمی که کرده سر خودش میاد یه روزی... دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره!
#مدیریت_زمان 48
🔶 زمان میتونه درک انسان رو از زندگی بالا ببره. مثلا اکثر طلاق ها در سال های اول زندگی رخ میده. میتونید در این زمینه تحقیقات داشته باشید.
ا✅ گه خانم و آقا یه مقدار صبر کنند درست میشه. خیلی وقتا بعد از سال ها دل زن و شوهر حتی برای بداخلاقی های همدیگه تنگ میشه!
بابا بی خیال! بذار یه مقدار بگذره درست میشه. زمان رو متوجه میشی چیه؟
💢 صبر نکنی بلاهای بیشتری سرت میاد ها!!!
صبر چیه؟ یعنی اجازه بدی زمان بگذره!
#مدیریت_زمان 49
🔹 زمان بچگیتون یادتونه؟ معمولا بچه ها فکر میکنند که پیرمردها همینجوری همیشه پیرمرد بودن! جوان ها هم کلا جوان میمونند!😊
🔸 نه عزیزم! این پیرمرد ها همگی یه روزی جوان بودند! یه روزی کودک بودند.
این سپیدی موها که میبینی در واقع همون گرد سپیدی زمان هست که نشسته روی سر و صورتشون... گردگیری هم نمیشه کرد دیگه...
همه جوان بودند...بدون استثناء...
⭕️ اگه آدم به این چیزا توجه نکنه واقعا شعور نسبت به زمان رو از دست میده. کسی که خودش رو اینجوری تربیت نکنه واقعا دیگه چی رو میخواد بفهمه؟
- آقا شما دنیا رو خیلی تلخ نشون میدی! 🤨
- خب عزیزم دنیا واقعا تلخه! شما چرا فکر میکنی دنیا شیرینه؟😊 میفرماید الدنیا سجن المومن... دنیا زندان مومن هست...
📸 مراسم تشییع پیکر مرحوم آیتالله مجتهد شبستری در قم
@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان #خیانت_شیرین 📌#قسمت_چهارم #دردسر_عاشقی به
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱
✿○○••••••══
🖋 به نام مهربانترین ...
📗داستان #خیانت_شیرین
📌#قسمت_پنجم
#تردید
در میان عمل انجام شده قرار گرفته بودم ، کنار در ایستادم و مسعود وارد اتاق شد .
مادرم سرش را داخل اتاق کرد و با خجالت رو به مسعود گفت : آقای ایمانی لطفا خیلی طولانی نشه ، شما که قبلا با هم صحبت کردید.
مسعود هم بدون خجالت گفت :
چشم "مامان جان" خیالتون راحت ...
مادرم با شنیدن کلمه ی "مامان جان" سرخ و سفید شد و با لکنت تشکر کرد و در را بست .
از دست پدر و مادرم عصبانی بودم که چرا به مسعود چنین اجازه ای داده بودند.
به گلهای قالی خیره شده بودم ...
مسعود شروع به صحبت کرد :
+ می دونم از دستم ناراحتی من قبلا باید بیشتر از خانوادم برات می گفتم اما ...
فکر کردم اینجوری بهتره
_ اشتباه فکر کردید ...
باید خودتون تشخیص می دادید که این وصلت شدنی نیست ...
+ چرا مثلا ؟؟؟
حالا چون خانواده ی من از لحاظ اعتقادی با شما فرق دارن ما باید از علاقه ی خودمون بگذریم ؟؟؟
_ شما رو نمی دونم ...
اما من نمی تونم با این شرایط زندگی کنم و باید تکلیف این علاقه ...
حرفمو قطع کرد .
+ تکلیف این علاقه مشخصه ...
ما همدیگرو دوست داریم ...
چطور می تونیم به خاطر این #اختلاف از هم دل بکنیم ؟!!
مطمئن باش اگه یک صدم مثل من #عاشق باشی می تونیم از پس همشون بر بیاییم ...
_ شرمنده آقا مسعود من در خودم این عشقی که شما میگید رو نمی بینم ...
+ تو الان #عصبانی هستی ، نمیتونی درست تصمیم بگیری اگه قضیه رو بهت می گفتم اصلا اجازه نمی دادی که تا اینجا بیاییم ، الانم ازت می خوام که اصلا #عجولانه تصمیم نگیری ، چون مطمئن هستم تو هم نمی تونی منو فراموش کنی ...
نمی توانستم جلوی اشکهایم را بگیرم ... فقط مراقب بودم هق هق گریه ام بلند نشود با گریه گفتم :
_ آقا مسعود خیلی برام سخته نمی تونم یه عمر با خانواده ای که #اعتقادات منو قبول ندارن زندگی کنم .
+ می دونم سخته ...
درکت می کنم ...
اما ازت می خوام تو هم منو درک کنی من نمی تونم یه عمر فقط با #یاد تو زندگی کنم ...
مسعود سعی می کرد مرا آرام کند و انصافا خوب اینکار را انجام داد به خودم آمدم دیدم چقدر تحت #تاثیر
صدایش
لحن حرف زدنش
و طرز نگاهش قرار گرفتم
گویا او در عمق جانم #نفوذ کرده بود.
اشکهایم را پاک کرده بودم که مادرم در زد و وارد شد .
گفت که خانواده ها منتظر هستند .
موقع خروج از اتاق با لبخند بهم گفت :
بسپارش به من طوری حرف می زنم که تو راضی باشی ...
جو سنگینی بود.
پدر مسعود سکوت را شکست ...
انگار مسعود پیر شده بود .
شخصیت و حرفهایش به دلم نشست .
مادرش تصنعی مؤدب بود و مهربانی می کرد اما حالش خوب نبود.
پدرم هم مثل همیشه مؤدب و به جا حرف می زد .
هر دو خانواده با زبان خودشان اعلام #مخالفت کردند اما باز جواب نهایی را به ما سپردند.
مادرم و یکی از خواهر های مسعود به نظر موافق می رسیدند.
همه ی نگاهها به سمت ما بود و من نگاهم به مسعود.
یک دلم می گفت کاش مسعود نظر مرا مطرح کند و همه چیز #تمام شود و یک دلم با هزار التماس می گفت که کاش نظر خودش را مطرح کند ...
با همه ی اضطرابم منتظر بودم ...
+ ممنونم از پدر و مادرم که با وجود مخالفت باز هم برای من آستین بالا زدن ، راستش من به شیرین خانم ( اولین بار بود به اسمم خانم اضافه می کرد ، به اینهمه رسمی بودنش عادت نداشتم )
علاقمند هستم از انتخابم مطمئنم و می دونم ایشون هم به من بی علاقه نیستن.
(از خجالت گر گرفتم ) از پدر و مادر شیرین خانم اجازه می خوام که یه فرصتی به ما بدن تا بیشتر با هم آشنا بشیم بعد نظر نهائی رو می تونیم بگیم ...
پدر و مادرم به هم نگاه کردند ، پدرم سرش را تکانی داد ، کلافه بود ، یکی از خواهرهای مسعود باز به دادش رسید و با کمک مادرم جو آرام شد .
با این پیشنهاد او انگار حرفی برای گفتن نمانده بود .
فقط پدرم یک شرط گذاشت
باید صیغه ی محرمیت خوانده شود و
بقیه هم موافقت کردند.
قرار شد برای دو ماه محرم شویم .
آن شب با همه ی سختیهایش مطابق میل مسعود به اتمام رسید .
موقع رفتن مادرش صورتم را بوسید .
سرم حسابی درد می کرد ...
تردید ... تردید ... تردید
#تردید داشتم ، از خودم با خبر بودم می دانستم نمی توانم .
از طرفی مسعود برایم #خواستنی شده بود از مدیریتش در مراسم امشب هم خوشم آمده بود .
از اینکه بر من #تسلط داشت و وقتی حرف می زد دهانم بسته می شد بدم نمی آمد .
آن شب مدام ذکر می گفتم
اما سر دردم بهتر نمی شد
این تردید مرا به هم ریخته بود ...
#ادامه_دارد ...
✍صالحه کشاورز معتمدی
═══••••••○○✿ @saritanhamasir
https://chat.whatsapp.com/JAbvEkTkkyJ56zKzrIhwIY
لینک گروه جدید سه شنبه های مهدوی در واتساپ
سلاااام عزیزان ،
دوستان عزیز لطفا با این لینک دوستان خودتون رو به گروه دعوت کنید
از همراهی شما بینهایت سپاسگزارم🌹🌹🌹🌹
سلام دوستان عزیز
صبحتون بخیر به گروه سه شنبه های مهدوی کودکان و نوجوانان شهر ساری
شهرک فرهنگیان
خوش آمدید .
محور و هدف ما از این گروه فرزندان عزیزمون در هر رده سنی هستند
از 2 سال تا 18 ساله
بنابر این تمامی مخاطبین خودتون رو به گروه سه شنبه های مهدوی دعوت کنید
برنامه های بسیار شاد و متنوعی رو برای شما و فرزندان دلبندتون
در روزهای سه شنبه و تمامی ایام خاص تدارک دیدیم .
منتظر حضور گرم شما هستیم .
مکان تجمع متعاقبا اعلام خواهد شد .
از همراهی شما عاشقان مولا صاحب الزمان 🌹
بینهایت سپاسگزارم.
برنامه های سه شنبه های مهدوی رو برای شما ارسال میکنم
در ضمن در هر جلسه گزارش تصویری و کلیپ همان روز در گروه ارسال خواهد شد
برنامه سه شنبه های مهدوی هم در گروه و هم در روزهای سه شنبه خواهد بود .
مسابقه نقاشی
معما
رنگ آمیزی کار برگ
سرود
اردوهای زیارتی و تفریحی
جایزه
هدیه تولد و ایام خاص
بازیهای شاد و معارفی
آموزش احکام و ..
از جمله برنامه های ما هستند
و همه والدین و فرزندان شما باید همکاری کنند تا به نحو احسن
این برنامه رو پیش ببریم .
ان شاءالله با مدد مولا صاحب الزمان🌹
عزیزان در هر کجای میهن اسلامی ما هستند میتونن بصورت مجازی در برنامه های مختلف مهدوی از این برنامه بهرمند بشن .
مثلا مسابقه نقاشی و در قرعه کشی جایزه و هدایا در مناسبتهای
مختلف ، پس لطفا در تبلیغ این گروه ما رو یاری بفرمایید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
☘️
سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ...
پدرمهربانم، سلام ...
#ای_نگاه_کرمت_کار_گشای_همه_خلق
نبودنتان ...
به جان میزند!
مثل خزان
به جان طبیعت...
#سلام_علی_آل_یاسین
#درد_ما_جز_به_ظهور_تو_مداوا_نشود
🌱اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
@gozarazranjhasari
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
سلام و ادب خدمت شما سروران عزیز ☺️✋
الهی هر کجا هستید حال دلتون شاد و ساز دلتون کوک کووووک باشه😊
صبح اولین روز هفته تون بخیر و پُر از خبرهای خوب🌺
امیدوارم یه روز عالی و یه هفته مملو از خیر و برکت الهی پیش رو داشته باشید👌🌸
☀️اولین کلمه ای که صبح ها هنگام بیدار شدن، درست پس از آنکه چشم می گشایی، میگویی، بسیار مهم است.
فرقی نمی کند که این کلمه را در ذهنت بگویی و یا بر زبانت جاری کنی.اولین کلمه مهم است.
از من می شنوی،
🌼 اولین کلمه ات را حمد و سپاس خداوند قرار بده و بگو;
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
✨ الحمدلله رب العالمین✨
🌸و آخرینش را پاکی و تنزیه خداوند
باریتعالی...سبحان الله✨
#تاثیر_کلمات را امتحان کن...☺️
@gozarazranjhasari
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
#از_خانه_تا_خدا.... #درس_سی_نهم🌺 👇 💎 "فرهنگ غلط"
#از_خانه_تا_خدا....
#درس_چهلم🌺
👇
💎 "حیاتی ترین نیاز"
🔶 حیاتی ترین چیزی که انسانها نیاز دارن "آرامش" هست...
👈 همیشه دنبالِ این باشید که دوستانی پیدا کنید که بهتون آرامش بدن.
✅ اگه دیدی یه رفیقی داری که همش دنبالِ هیجانهای کاذبه، خیلی راحت بذارش کنار.
🚸 چون مهمترین عاملِ جلوگیری از پیشرفتهای شماست...