eitaa logo
تنها مسیریهای استان هرمزگان
553 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
5هزار ویدیو
54 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @Tejareh4437 تنها مسیر جاییست که می تواند هرفردی را باهر تفکر وسلیقه ای را به آرامشی عالمانه برساند. ارائه مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر در کانال زیر⬇️ https://eitaa.com/tanhamasirhormozgan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 فرازی از 🌹« » جز عشق ، مشکل ما ، مشکل گشا ندارد... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🔰 فرازی از 🌹« » مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار که از تو چیزی ازین بیشتر نمی خواهم... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹•┄❁بِـسْـم‌‌ِاللّٰه‌ِالࢪَّحمن‌ِالࢪَّحیمْ❁┄•🌹 سلام وعـرض ادب واحتـــرام و هزاران درود ب نشان هزاران دعای ناب ب شمــــــاا دوستان و همراهان عزیز ☺️🌺 ☀️صبح زیباتــــــــون معطر ب عطر گلهــــــــااای امید الهی و نگاه نافـــــــذ حضرت عشق همراه با رحمتـــــــــش نصیب لحظاتتون ان شاءالله لبخند پر مهر حضرت دوست مهمون همیشگی دلهای پاک و باصفاتون باشه😇❤️ از اینکه با ما همراهید، سپاسگزاریم امیدواریم که بتونیم حال خوب را به دل‌هاتون هدیه‌ کنیم  ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡•• بیایید امروز عقربہ‌هاے احساسمان‌ را روے «حـٰالِ‌خوب» ڪوڪ‌ ڪنیم!✨ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
🟦🟧 درصد واقعی رأی دهندگان محاسبه شد 1⃣ با کسر ۷ میلیون نفر ایرانیان خارج از کشور جمعیت داخل کشور حدود ۷۸ میلیون نفر می‌شود. 2⃣ با کسر حدود ۲۶ میلیون نفر، جمعیت زیر ۱۸ سال که واجد شرایط رای دادن نیستند جمعیت واجد شرایط رای دادن حدود ۵۲ میلیون نفر می شود. 3⃣ نسبت ۲۵ میلیون رأی دهنده در این انتخابات به ۵۲ میلیون نفر، حدود ۴۸ درصد می‌شود. یعنی درصد واقعی مشارکت در این انتخابات بیش از ۴۸ درصد است.
🔰 فرازی از 🌹« » سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات... ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ســـــــــــلام و درودی دوبـــــاره 👋 به خـــــانواده بــــزرگ تنهـــــامسیری در یک صبح دلنشین و زیبا 🌱 صبح قشنگتون بخیر و شادی 😊 . صبحانه آگاهی امروز هم تقدیم بـــــه روی مـــاهتــــون... 😊👇
..࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ ✅ صبحانه آگاهی: " باید برای داشته های خود هر چند اندک سپـــاســــگزار باشـــید تا خـــداوند به شما نــعـــمــت و ثــــروت بیشــــتر بدهد "🌱 . ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🔰 امام علی «علیه السلام»⇩: همواره به زیر دستان خود نگاه کنید ، یعنی کسانی که شما چیزهایی دارید و آنان آرزوی داشـــتن آن را دارند ، آنـــگاه همــیشـــه سـپـــاســگـــزار خــواهــید بود. شما هم هر روز دعوتید به صرف صبحـــــانه آگاهـی
: «نشستم کنار و دادمش دست خدا» ✍️ماهان هفت ماهه بود! اولین بار اسمش را وقتی یک روزه بود در لیستِ عمل‌های صبحِ اتاق عمل کودکان دیدم! • با یک بیماری مادرزادی بدنیا آمده بود، آن هم از نوع شدیدش که نیاز داشت به چندین مرحله عمل. وقتی آمد دلم را به خودش گره زد بیش از بچه‌های دیگر. و من می‌دانستم این حالت اتفاقی نیست و قرار است نکته‌ای از دریچه‌ی جانِ پاک ماهان به کتاب زندگی من اضافه شود که شد ... • با فاصله‌های متفاوت، هر چند وقت یکبار مهمان ما می‌شد و بخشی از جراحی‌اش انجام می‌گرفت و می‌رفت تا دفعه‌ی بعد. هفت ماهه بود که آخرین بخشِ عملش را باید انجام می‌دادیم و برای همیشه می‌رفت به جنگ زندگی. • یادم نیست از کجا، ولی میدانم از یکی از شهرهای جنوب می‌آمدند تهران، و برای هر عملش کلّی مصیبت و سختی داشتند تا ماهان مرخص شود و برگردند. اما من هرگز ندیدم صورت مادرش کمی اندوه داشته باشد. کمی نگرانی، یا حتی کمی ترس! آنقدر هر بار به صورت این زن، لبخند بود که همان اول‌ها شک کردم نکند واقعاً مادرش نباشد. اما او مادرِ ماهان بود، مادر قوی و قدرتمند ماهان... که شاید بزرگترین سرمایه‌ی ماهان در زمین بود. • بار آخر که باید ماهان را بعد از عمل به آی‌سی‌یو تحویل می‌دادم، مادرش کمی عقب‌تر از پرستار ایستاده بود. خوب می‌شناختمش، و راستش دیگر برایم با بقیه مادرها فرق می‌کرد! محبتی همراه با یک احترام و عزّت فوق‌العاده در قلبم نسبت به او شکل گرفته بود. • ماهان که منتقل شد، جلو آمد و گفت: هربار که آمدم اینجا شما ماهان را از من گرفتید و بردید، و باز شما او را به ما تحویل دادید و من می‌دیدم که بیشتر از من مراقبش هستید، مادرانه بغلش می‌کنید، از شما برای همه‌ی اینها ممنونم. گفتم: این که وظیفه‌ی ماست و غیرِ این باشد مسئولیم. اما یک چیزی در شما، مرا حیرت‌زده کرده است. راستش را بخواهید من مریضِ مثلِ ماهان زیاد داشته‌ام. ولی مادر مثل شما تا الآن ندیده‌ام. ماهان چندین بار مهمان ما بوده و هر بار چندین ساعت زیرِ عمل. تا امروز من شما را حتی یکبار هم نگران و پریشان ندیدم. همیشه لبخند زدید، همیشه عقب‌تر از پرستار و پزشک ایستادید و با نهایتِ اطمینان اجازه دادید کارشان را بکنند. من به عنوان یک مادر که حالِ این لحظه‌های شما را می‌فهمد به شما افتخار می‌کنم. • گفت: ما سالها فرزنددار نمی‌شدیم. هر چه دوا درمان کردیم نشد... ماهان هدیه‌ی خدا بود به ما. من به اصرار نگرفتمش از خدا. از همه جا که ناامید شدم، تازه آرام شدم، نشستم کنار و فقط دعا کردم و بقیه کار را سپردم به خدا. وقتی ماهان آمد به دنیا و بیماری‌اش معلوم شد هم فهمیدم شفایش هم دست آدمها نیست. برای همین نشستم کنار و دادمش دست خدا. هر بار که پرستاری او را نوازش می‌کرد می‌دیدم که خدا دارد نوازشش می‌کند. هر بار که حالش بهتر می‌شد، می‌دیدم که خدا دارد تیمارش می‌کند. من قربان صدقه‌های شما و دلواپسیِ شما را هم برای ماهان، قربان صدقه‌ی خدا می‌دیدم. آدم که خدا را پیِ کارِ بچه‌اش بفرستد، دیگر چه غصه دارد؟ خدا دارد آدمهایِ خودش را، که وقتی نیستی بهتر از تو مراقبِ امانتت باشند. هیچ نداشتم بگویم! دستانش را گرفتم و گفتم : من خدا را شکر میکنم که ما اینجا کارگرانِ خدایِ قدرتمندِ شماییم و خدا ما را برای مراقبت از ماهانِ شما انتخاب کرد. شاید این بالاترین سرمایه‌ی ما باشد در زمین: «کارگریِ خدا» • شاید امروز ماهان پسری ۱۵ ساله یا کمی بیشتر باشد ... ولی خاطره‌ی مادر ماهان ۱۵ سال است که دارد در من به تولید صبر کمک می‌کند! ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦