eitaa logo
تنها مسیریهای استان هرمزگان
551 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
5.2هزار ویدیو
54 فایل
جهت ارائه انتقاد، پیشنهاد و ارتباط با ادمین کانال👇 @Tejareh4437 تنها مسیر جاییست که می تواند هرفردی را باهر تفکر وسلیقه ای را به آرامشی عالمانه برساند. ارائه مباحث کاربردی و تربیتی تشکیلات تنهامسیر در کانال زیر⬇️ https://eitaa.com/tanhamasirhormozgan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 ویژه ▪️یک آیه شد جدا، از کوثرِ علی 📌 ویژه شهادت 📽 @tanhamasirhormozgan ◢      ━━━━━✤✤✤━━━━
✍‏می دانستید که آقای دکتر سعید محمد متخصص در امور خنثی سازی تحریم ها بوده و در طول ۲.۵ سال فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء این تخصص را بارها اثبات نموده است 🔹باید وابستگی به فروش نفت در دولت آینده به حداقل رسیده و مثلا با ساخت پتروپالایشگاه ها تبدیل ارزش افزوده داشته باشیم ‎ @tanhamasirhormozgan ◢      ━━━━━✤✤✤━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقاجان ️... به درازا نمی کشید غیبتتان ، اگر درد نبودنتان دلمان را می‌لرزاند!! ما را ببخش که اینهمه یاد شما نبودیم.... اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
وَ قَالَ لَهُ بَعْضُ الْیَهُودِ مَا دَفَنْتُمْ نَبِیَّکُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ فَقَالَ (علیه السلام): لَهُ إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِیهِ وَ لَکِنَّکُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُکُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِیِّکُمْ اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ. (اعتقادى، سیاسى) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصى یهودى به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، در باره اش اختلاف کردید، امام فرمود:) ما در باره آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، امّا شما یهودیان، هنوز پاى شما پس از نجات از دریاى نیل خشک نشده بود که به پیامبرتان گفتید: «براى ما خدایى بساز، چنانکه بت پرستان خدایى دارند» و پیامبر شما گفت: «شما مردمى نادانید» ◣@tanhamasirhormozgan ◢      ━━━━━✤✤✤━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌قلبت راگرم کن 🌱همانطور که بدن سردبشوددچاربیماری های فراوان می شود، اگرقلب ماازمحبت خالی بشود،سردشده ودچاربیماری های فراوان مانندحسادت وتکبرخواهدشد.♨️ 💞بایدبامحبت شدید به خداودوستانش قلب خودراگرم کنیم.✅🌹 @tanhamasirhormozgan ◢      ━━━━━✤✤✤━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چگونه باید شخصیت علامه مصباح (ره) را تعریف کنیم؟ ➖ریشه مواضع انقلابی و شجاعت ایشان در بیان حق چه بود؟ ◣@tanhamasirhormozgan ◢      ━━━━━✤✤✤━━━━
تنها مسیریهای استان هرمزگان
#کافه_کتاب بسم رب الشهداگ و الصدیقین🌷 والفجر یک (رسول سالاری) صبح شانزدهم فروردین ۱۳۶۲ بود. علی
بسم رب الشهداء و الصدیقین🌷 محاصره رسول سالاری یکی از بچه‌ها دوید به سمت من‌. با عجله گفت: احمد خسروی رو ندیدی! با تعجب گفتم: نه! چی شده؟ گفت: تماس بگیر قرارگاه و بپرس خط اول دشمن شکسته شده یا نه؟ با تعجب گفتم: خط اول؟! گفت: آره بابا؛ به ما از همه طرف داره تیراندازی می‌شه، ببین باید چیکار کنیم. گوشی بیسیم رو گرفتم و با قرارگاه صحبت کردم. مسئول قرارگاه گفت: یکی از لشکرها باید سمت چپ سیل بند رو تصرف می‌کرده. اما نیروهاش توی موانع و میدون مین گیر کردند! هرلحظه هم احتمال داره شما از سمت سیل بند محاصره بشین! بعد گفت: بچه‌ها خط اول دشمن رو شکستن. اما عراقی‌ها در حال فرار، دارن به سمت شما که خط دوم هستین می یان و با شما درگیر می شن. از سمت عراقی‌ها هم که زیر آتیش هستین. 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃 🍃🍂 بهترین کار اینه که بچه‌های گردان امام حسین(ع) که به شما ملحق شدند، باهم بیائید عقب! سرم داغ شده بود. پاهام دیگه حرکت نمی‌کرد. همان جا نشستم روی زمین. احساس می‌کردم که به آخر دنیا رسیدم. این حرف ها یعنی ما او محاصره کامل هستیم. تمام ماجراهای دیشب تا حالا تو ذهنم مرور می‌شد. یکدفعه دیدم از سمت سیل بند، احمد خسروی با چند نفر دیگه از بچه‌ها به سمت ما می‌یاد. به سختی بلند شدم. رفتم جلو و خبرها رو بهش دادم. او هم کمی فکر کرد و رفت سراغ بچه‌ها. من هم رفتم سمت جاده شنی‌. می‌خواستم برم دنبال علیرضا که از پشت سیل بند تیراندازی شد. فهمیدم عراقی‌ها به آنجا رسیدند، مجبور شدم برگردم. نماز صبح را همان جا پیش بچه‌ها خواندم. بعداز نماز بچه‌های گردان امام حسین(ع) هم رسیدند. راه برای برگشت بچه‌ها باز شد. فرصت زیادی نداشتیم. برادر خسروی داد می‌زد: زود باشین! هوا روشن بشه اینجا غوغا می‌شه! یکی از بچه‌های مجروح را دیدم. از بچه‌های محل بود. تا من را دید گفت: از علیرضا خبری داری؟! گفتم:نه! بعد ادامه داد: بچه‌ها توی مسیر، حدود سی تا مجروح رو گذاشته بودند پشت سیل بند، قرار بود نیروهای امدادگر اون‌ها رو ببرند عقب. من جلوتر از علیرضا تیر به پام خورد و افتادم. علیرضا با پای زخمی روی جاده شنی نشسته بود. یکدفعه دیدیم سر و کله عراقی‌ها پیدا شد. علی پشت جاده سنگر گرفت و با هر گلوله ای که شلیک می‌کرد یکی از اون‌ها رو می‌انداخت. 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂