eitaa logo
تنها مولود کعبه🏴
491 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
81 فایل
تنها مولود کعبه
مشاهده در ایتا
دانلود
.. ◾️ 👈🏼👈🏼 مؤلف محترم در کتاب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه می‌نویسد: ➖ (۱) یکی از علماء شیعه و بزرگان مذهبی ما است که علاوه بر مراتب علم و کمال، دارای طبعی رسا و پرجاذبه بوده و اشعاری که سروده است گواه بر محبت عجیب او به خاندان وحی و برائت از دشمنان آن بزرگواران می‌باشد. ➖ او همان‌گونه که در زمان حیاتش مورد توجه همگان بود، پس از و فانش نیز مردم به او ارادت می‌ورزیدند؛ به‌حدی که پس از گذشت ده ها سال هنوز مرقد وی در حله زیارتگاه عموم است. او در اثبات ولایت اهل‌بیت اشعار مهمی سروده و به این وسیله بذر ولایت و محبت آنان را در قلب‌ها بارور ساخت. مهم‌ترین شعر او قصیده‌ای است که فضایل خاندان رسالت بالأخص امام عصر ارواحنافداه را در آن ذکر کرده و شهادت امام حسین علیه‌السلام را به صورتی بسیار غم انگیز بیان نموده است. تأثیروبرکت کلام او در این قصیده آن در این چنان زیاد است که علامه امینی در کتاب ارزشمند «الغدیر» فرموده است: درمورداو در میان اصحاب ما چنین معروف است که: در هر مکانی این قصیده خوانده شود، موجب تشریف فرمایی سرور عالم امکان حضرت بقیةالله‌الأعظم ارواحنافداه به‌آن مکان می‌شود(۲). ➖ نمونه‌ای که ذکر می‌کنیم یکی از این موارد است: خطیب بزرگ شیعه مرحوم می‌گوید: یک روز بعد از ظهر وارد صحن مطهر امام حسین علیه‌السلام شدم، شخصی در مقابل یکی از حجره‌های صحن شریف کتاب‌های مذهبی می‌فروخت و من با وی سابقهٔ آشنایی داشتم، چون مرا دید گفت: کتابی دارم که برای شما نافع باشد و در آن اشعاری وجود دارد که زیبنده شما می‌باشد و قیمت آن این است که یک بار آن را برایم بخوانی. ➖ مرحوم شیخ عبدالزهرا می‌گوید: آن اشعار گمشده من بود و مدت‌ها در جستجوی آن بودم. آن را گرفتم و در هنگامی که به خواندن آن مشغول بودم ناگهان دیدم سیدی از بزرگان عرب در برابرم ایستاده و به اشعار گوش می‌دهد و گریه می‌کند به این بیت رسیدم: أیُقْتَلُ ظَمْآناً حُسَیْنٌ بِکَرْبَلا *** وَفی کُلِّ عُضْو مِنْ أنامِلِهِ بَحْرُ؟ [چگونه است که حسین، تشنه درکربلا کشته می‌شود با آنکه در هر سرانگشت او دریاهایی از سرافرازی توان یافت؟] ➖ گریه آن بزرگوار شدید شد و رو به ضریح امام حسین علیه‌السلام نمود و این بیت را تکرار می‌نمود و همچون زن جوان مرده می‌گریست. ➖ همین که اشعار را به پایان رساندم، دیگر آن بزرگوار را ندیدم، برای دیدن ایشان از صحن خارج شدم تا شاید آن جناب را بیابم ولی ایشان را ندیدم به هر کجا رو نمودم اثری نیافتم، گویا از برابر چشمم غایب شده است به یقین دانستم او حضرت حجت و امام منتظر علیه‌السلام است. قصیده ابن‌عرندس بر اثر این گونه جریانات مورد توجه دوستان اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار گرفته و با خواندن قصیده او عنایات حضرت بقیةالله ارواحنافداه را به سوی خود جلب می‌کنند. ➖ در کتاب ، و مرحوم شیخ طریحی در کتاب ، و در ، و خطیب دانشمند یعقوبی در ، و برخی دیگر از بزرگان در کتاب‌های خود آورده‌اند(۳). 📚 پی‌نوشت‌ها: ۱. شیخ صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس حلّى، معروف به «ابن عرندس» از بزرگان شیعه است که در فقه و اصول داراى تألیفاتى است و براى ائمّه اطهار علیهم‌السلام مراثى و مدایحى سروده است، وى حدود سال ۸۶۰ق رحلت کرد و در حلّه به خاک سپرده شد. از جمله اشعار وى قصیده فوق، معروف به قصیده «رائیه» در میان بزرگان معروف است، در هیچ مجلسى این قصیده خوانده نمى‌شود، مگر آن که امام زمان علیه‌السلام عنایت خاصّى به آن مجلس مى‌نماید. الغدیر، ج۷، ص۱۴ ۲. الغدیر، علامه امینی، ج۷، ص۱۴ ۳. شیفتگان حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه (انتشارات حاذق _ ۱۳۹۳شمسی)، ج۳، ص۱۷۱ 🔆
ازخاطرات یک خطیب سال ۱۳۹۰ ه.ش دهه اول محرم در مسجد امام رضا علیه السلام خیابان عنصری مشهد منبر می رفتم. یک روز به مناسبت بحث یکی دو جمله مدح از علامه امینی گفتم. بعد از منبر یک آقایی حدود ۶۵ تا ۷۰ ساله با عصایی در دستش آروم آروم اومد جلو و سلام و علیک کرد و گفت از امینی گفتی ، حالم منقلب شد . یک خاطره دارم ازش ... من با ذوق گفتم بگین . گوش میدم گفت نه .!! این خاطره برای ما سه نفر رخ داده، سالها هم گذشته ، اجازه بده امشب من برم از اون دو دوست خودم هم بپرسم که همینی که در ذهن من مونده درسته یا نه ، فردا شب با اطمینان برات تعریف می کنم. حساسیتش در نقل درست جالب بود فردا شب بعد منبر اومد گفت:( من همه اش رو با اسم و تاریخ و .. فیش و ثبت کردم) ما سه تا رفیق بودیم و همکار در کسب و کار آزاد بازار .. یک سالی سه تایی از مشهد رفتیم تهران برای خرید اجناس و ... بعد که کارمون در تهران تموم شد، فلان رفیقم (اسم و فامیل و مشخصات رو کامل بیان کرد) گفت: من شنیدم علامه امینی مریضی سختی دارن و حالشون خوب نیست، حالا که تهران هستیم میایید بریم به ملاقاتش؟ گفتیم از خدامونه ولی ما رو نمیشناسن ، معلوم نیست اجازه بدن یا نه، ضمن اینکه آدرس خونه اش رو نداریم گفت من با فلانی تماس می گیرم و آدرس می گیرم . بریم اگه اجازه دادن که الحمدلله اگه اجازه ندادن بر می گردیم! قبول کردیم آدرس رو گرفتیم و راه افتادیم . رسیدیم در خونه و زنگ منزل رو زدیم یک آقایی ک ظاهرا خادم بود در رو باز کرد. گفتیم اگر مانعی نیست ، اومدیم به دیدار و ملاقات علامه ،... (این آقا به اینجای تعریف خاطره که رسید گفت حاج آقا، برای این قسمتش دیشب تعریف نکردم و گفتم باید از اون دو رفیقم سوال کنم. دیشب به جفتشون زنگ زدم . ی بار کل خاطره رو مرور کردم و تایید کردن اما نکته مهم اینجا بود که بهشون گفتم ما اصلا به خادم نگفتیم اهل تهران نیستیم یا اصلا نگفتیم که از مشهد اومدیم، رفقام این مطلب رو تایید کردن) خادم با رویی باز و بدون هیچ مشکلی پذیرفت و گفت بفرمایید داخل ... وارد شدیم . خادم درب یک اطاق رو باز کرد . نسبتا اطاق بزرگی بود . اواسط اطاق کنار دیوار یک تخت بود و علامه امینی روی اون تخت دراز کشیده بودن. آروم سه نفرمون وارد اطاق شدیم. شک داشتیم ک علامه خوابن یا بیدار آهسته سمت تخت قدم برداشتیم اگه در حال استراحت هستن ، بیدار نشن تا خادم بیاد و خودش هر چی صلاح بود رو انجام بده سه چهار قدم که در اطاق برداشتیم ، یک دفعه علامه چشماش رو باز کرد و خیلی عمیق نفس کشید و بی مقدمه گفت: بوی امام رضا علیه السلام میاد، نکنه شماها از مشهد اومدین !!! ما بهت زده به هم نگاه کردیم و اشک هامون سرازیر شد . با دستپاچگی یکیمون گفت بله از مشهدیم و اون یکی گفت سلام علیکم خیره بصورت علامه بودم که دیدم تمام صورتش از اشک خیس شد و با صدای محزون گفت: علیکم السلام . خوش آمدین .... 🌺🌼
. زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی صاحب کتاب الغدیر را برای صرف شام دعوت می کنند؛ اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد. آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود ۷۰ الی ۸۰ نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک حدیث نقل کند تا مجلس نورانی گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه حافظ حدیث بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به علامه امینی رسید . 🌹علامه به آنها فرمود: شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر معتبر بودن یا نبودن سند حدیث اقرار کنید . همه قبول کردند . 🌹سپس علامه امینی فرمودند : ☀☀قال رسول الله صلی الله علیه وآله: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : (هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است) سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفتند و همه حدیث را تایید کردند . پس از آن گفتند : حال که همه حدیث را تایید کردید یک سوال از شما دارم. و بعد از آن، از تمام افراد حاضر در آن جمع پرسیدند : آیا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟ اگر می شناخت، امام زمان فاطمه (سلام الله علیها) چه کسی بود؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه ساکت شدند و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند: اگر بگوییم نمیشناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه (سلام الله علیها) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد و اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده؟ در حالی که بخاری سرشناس ترین عالم اهل تسنن گفته: ماتت و هی ساخطه علیهما فاطمه (سلام الله علیها) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر و عمر غضبناک بود و چون مجبور می شدند بر حقانیت و امامت علی بن ابیطالب علیه السلام اقرار بورزند سکوت کرده و جلسه را با شرمندگی ترک کردند. .
فاطمه الزهرا - علامه امینی.pdf
حجم: 70.58M
📚 فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) ✏️ نویسنده: علامه امینی 📖 تحقیق و پاورقی: محمد امینی نجفی ناشر: پایگاه اطلاع رسانی علامه امینی ⏳تاریخ نشر: نامشخص 📄 تعداد صفحات:۳۰۴ 📣 زبان: فارسی #️⃣
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺حالات مرحوم علامه امینی در زیارت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 🎤بیان خاطره ای از علامه امینی رحمه الله در حاشیه مراسم عمامه گذاری میلاد امیرالمومنین علیه السلام 🗓۱۳ رجب المرجب ۱۴۴۶ - مشهد مقدس