eitaa logo
فروشگاه طنینِ بکر| روغــــــن سالم
3.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 🌱 تنها کانال تخصصی روغن های خوراکی اولین قدم جايگزيني #محصولات_سالم بجای صنعتی✅ 📌 فروش بصورت عمده و جزئی 🌱 1️⃣ روغن زیتون فرابکر 2️⃣ روغن فرابکر کنجد 3️⃣ روغن آفتابگردان و. 💰سود فقط ۷٪ درصد ارتباط با ادمین 👇 @admin_asifood 📞 ۰۹۰۱۰-۶۱-۶۱-۷۱
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂دو برادر بودند كه يكی از آنها معتاد و ديگری مردی متشخص و موفق بود. 🍂برای همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يک خانواده و با يک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته‌اند؟ 🍂از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلی شكست من، پدرم بوده است! او هم يک معتاد بود، خانواده اش را كتک می زد و زندگی بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده‌ام. 🍂از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت: علت موفقيت من پدرم است! من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی‌اش را می‌ديدم و سعی كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته‌ای جايگزين آن‌ها كنم. طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیا و آخرت او را می سازد. و تا تو نخواهی، کسی نمی‌تواند، طرز نگاه خود را به تو غالب کند. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی آنلاین - با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند - مجتبی رمضانی.mp3
4.89M
🔳 (ع) 🌴با پیرمرد خسته که دعوا نمی کنند 🌴در را که با فشار لگد وا نمی کنند 🎤 👌بسیار دلنشین
✍ با صالحان دوستی کن 🔹در زمان دبیرستان دوستی داشتم که در تقلب مهارت داشت و بالاترین مهارتش دوستی با شاگردان درس‌خوان و در زمان امتحان نشستن در کنار آنان برای گرفتن تقلب بود و اکثراً نمره‌ قبولی هم می‌گرفت. 🔸چه نیک است ما نیز برای برنده‌شدن در آزمون زندگی با صالحان دوستی کنیم و همنشین شویم. اگر خودمان هم چیزی بلد نیستیم از وجود آنان و نعمات آن‌ها به فضل خداوند متنعم شویم. 🔰 در روایت است که از حضرت عیسی علیه السَّلام سؤال کردند: 🔹یا رُوحَ الله‏ِ مَنْ نُجالِسُ؟ فَقالَ عیِسی علیه‌السلام: جَالِسُوا مَنْ یذَکرُکمُ الله‏َ رُؤْیتُهُ، وَ یزِیدُ فِی عِلْمِکمْ مَنْطِقُهُ، وَ یرَغبُکمْ فِی الآخِرَةِ عَمَلُهُ؛ ای روح‌الله! با چه کسی مُجالست و همنشینی کنیم؟ عیسی علیه‌السلام فرمود: با کسی که دیدن او، شما را به یاد خدا می‌آورد و سخن او بر دانش شما می‌افزاید و عمل او شما را به آخرت علاقه‌مند می‌کند. ‌‌‌‌‌‌ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✨﷽✨ 🔴 تلنگر ✍مي گويند که پسري در خانه ، خيلي شلوغ کاري کرده بود . او ، همه ي اوضاع را به هم ريخته بود. وقتي پدر وارد شد، مادر شکايت او را به پدرش کرد. پدر ، که خستگي و ناراحتي بيرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر ديد امروز اوضاع خيلي خراب است، و همه ي درها هم بسته است. وقتي پدر شلاق را بالا برد ؛ پسر ديد کجا فرار کند؟ راه فراري ندارد!... خودش را به سينه ي پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد. ⁉️شما هم هر وقت ديديد اوضاع خراب است، به سوي خدا فرار کنيد. «وَ فِرُّوا إلي الله مِن الله» هر کجا متوحش شديد راه فرار به سوي خداست. 📚حاج محمد اسماعيل دولابي ‌‌‌ موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی_آنلاین_چهار_تا_عمل_دست_و_پا_شکسته_علی_پناه.mp3
2.13M
🏴 (ع) ♨️تعجب امام صادق(ع) از عمل افرادی که بخاطر چهارتا عمل دست و پا شکسته خودشونو گم میکنن 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️برکات عالم رو میخوای؟ این کلیپ رو ببین! 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی_آنلاین_برترین_صفات_مومن_استاد_رفیعی.mp3
856.3K
♨️برترین صفات مومن 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴بهترین های روز موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✨﷽✨ 🔰طنـابـهـای شیـطـان ✍يکي از شاگردان مرحوم شيخ انصاری میگويد: در زماني که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشتم يک شب شيطان را در خواب ديدم که بندها و طنابهاي متعددي در دست داشت. ❓از شيطان پرسيدم: اين بندها براي چيست؟پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مي افکنم و آنها را به سوي خويش مي کشانم و به دام مي اندازم. روز گذشته يکي از اين طنابهاي محکم را به گردن شيخ مرتضي انصاري انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه اي که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولي افسوس که عليرغم تلاشهاي زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت. وقتي از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم. پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجراي خواب خود را تعريف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ( شيطان) ديروز مي خواست مرا فريب دهد ولي به لطف پروردگار از دامش گريختم. جريان از اين قرار بود که ديروز من پولي نداشتم و اتفاقا" چيزي در منزل لازم شد که بايد آنرا تهيه مي کردم. با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است وهنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آنرا به عنوان قرض برمي دارم و ان شاءالله بعدا ادا مي کنم. يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين که خواستم جنس مورد احتياج را خريداري کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعدا" ادا کنم؟ در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعي گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يک ريال را سرجاي خود گذاشتم. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️برکات عالم رو میخوای؟ این کلیپ رو ببین! 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
⭕️دعای سلامتی اقا صاحب الزمان عج. 🤲 پ.ن:ان شاءالله خدا به همه ی مسئولین ما عدالت و برخورد یکسان عنایت کنه
🔴 افتخار_بوسه روزی رسول خدا به مسجد رفتند و فرمودند: ای مردم! کدام یک از شما بر گردن من حقی دارید؟ میل دارم در این دنیا تلافی کنید. شخصی به نام «سواد» از میان مردم بلند شد و گفت: ای رسول خدا! روزی شما از سفر طائف برمیگشتید و من برای استقبال از شما آمده بودم. شما بر شتری سوار بودید، خواستید شتر را برانید که چوب دستی تان به بدن من خورد. حالا می‌خواهم تلافی کنم. رسول خدا (ص) به بلال فرمودند: همین حالا به خانه ی زهرا سلام الله علیها برو و آن چوب دستی را بیاور. بلال رفت و چوب دستی را از دست دختر گرامی پیامبر گرفت و به مسجد برگشت. «سواد» پیش آمد و چوب را گرفت. پیامبر فرمودند: بیا تلافی کن. همه منتظر بودند ببینند «سواد» با پیامبر (ص) چه می‌کند. «سواد» جلو آمد و مؤدبانه عرض کرد: به خدا پناه می‌برم از این که بر بدن رسول خدا (ص) چوب بزنم و تلافی کنم. می‌خواستم به این بهانه بوسه ای بر بدن. مبارک رسول خدا (ص) بزنم، آن گاه با اجازه ی پیامبر (ص) شانه ی ایشان را بوسید. 📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱/ ۱۲۸. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
💎امام صادق علیه السلام: تَجَنَّبوا البَوائقَ يُمَدَّ لَكُم في الأعمارِ؛ از بديها دورى كنيد تا عمرتان طولانی شود 📗[عيون أخبار الرضا(ع) : ج2، ص36، ح90] موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✨﷽✨ 🔰طنـابـهـای شیـطـان ✍يکي از شاگردان مرحوم شيخ انصاری میگويد: در زماني که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشتم يک شب شيطان را در خواب ديدم که بندها و طنابهاي متعددي در دست داشت. ❓از شيطان پرسيدم: اين بندها براي چيست؟پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مي افکنم و آنها را به سوي خويش مي کشانم و به دام مي اندازم. روز گذشته يکي از اين طنابهاي محکم را به گردن شيخ مرتضي انصاري انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه اي که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولي افسوس که عليرغم تلاشهاي زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت. وقتي از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم. پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجراي خواب خود را تعريف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ( شيطان) ديروز مي خواست مرا فريب دهد ولي به لطف پروردگار از دامش گريختم. جريان از اين قرار بود که ديروز من پولي نداشتم و اتفاقا" چيزي در منزل لازم شد که بايد آنرا تهيه مي کردم. با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است وهنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آنرا به عنوان قرض برمي دارم و ان شاءالله بعدا ادا مي کنم. يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين که خواستم جنس مورد احتياج را خريداري کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعدا" ادا کنم؟ در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعي گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يک ريال را سرجاي خود گذاشتم. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز) احترام حاج شیخ عباس قمی به پدر 🎙استاد فاطمی نیا رحمت الله علیه موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
💎امام صادق علیه السلام: تَجَنَّبوا البَوائقَ يُمَدَّ لَكُم في الأعمارِ؛ از بديها دورى كنيد تا عمرتان طولانی شود 📗[عيون أخبار الرضا(ع) : ج2، ص36، ح90] موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️برکات عالم رو میخوای؟ این کلیپ رو ببین! 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
✨﷽✨ 🔰طنـابـهـای شیـطـان ✍يکي از شاگردان مرحوم شيخ انصاری میگويد: در زماني که در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامي اشتغال داشتم يک شب شيطان را در خواب ديدم که بندها و طنابهاي متعددي در دست داشت. ❓از شيطان پرسيدم: اين بندها براي چيست؟پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مي افکنم و آنها را به سوي خويش مي کشانم و به دام مي اندازم. روز گذشته يکي از اين طنابهاي محکم را به گردن شيخ مرتضي انصاري انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه اي که منزل شيخ در آنجا قرار دارد کشيدم ولي افسوس که عليرغم تلاشهاي زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت. وقتي از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فکر فرو رفتم. پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم. از اين رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجراي خواب خود را تعريف کردم. شيخ فرمود: آن ملعون ( شيطان) ديروز مي خواست مرا فريب دهد ولي به لطف پروردگار از دامش گريختم. جريان از اين قرار بود که ديروز من پولي نداشتم و اتفاقا" چيزي در منزل لازم شد که بايد آنرا تهيه مي کردم. با خود گفتم: يک ريال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است وهنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آنرا به عنوان قرض برمي دارم و ان شاءالله بعدا ادا مي کنم. يک ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين که خواستم جنس مورد احتياج را خريداري کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم اين قرض را بعدا" ادا کنم؟ در همين انديشه و ترديد بودم که ناگهان تصميم قطعي گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يک ريال را سرجاي خود گذاشتم. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی آنلاین - شیعیانی که محبوب امام صادق هستند - حجت الاسلام رفیعی.mp3
1.85M
🏴 (ع) ♨️شیعیانی که محبوب امام صادق(ع) هستند 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 🎙حاج 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
یک نفر یک خبر از عشق ندارد بدهد؟ دل ما خیلی از این بی‌خبری سوخته است🥺💔 .
🔆 🔴 قایق زندگیتان را به کدام ساحل بسته‌اید؟ ⛵️ دو دوست به قایق‌سواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند. سپیده که زد گفتند: «چقدر رفته‌ایم؟ تمام شب را پارو زده‌ایم!» 🔹اما دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند! 🔸در اقیانوﺱ بی‌پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید. 🔸شما قایقتان را به کدام ساحل بسته‌اید؟ 🔹 ساحل افکار منفی، ناامیدی، ترس، زیاده‌خواهی، غرور کاذب، خودبزرگ‌بینی، گذشته یا ... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
📔 📕خر بیار باقالی بارکن این مثل در موقعی گفته می شود که در وضعیت ناچاری قرار میگیری مردی باقلای فراوان خرمن کرده بود و در کنار آن خوابیده بود. فرد دیگری که کارش زورگویی و دزدی بود، آمد و بنا کرد به پر کردن ظرف خودش . صاحب باقلا بلند شد که دزد را بگیرد. با هم گلاویز شدند عاقبت دزد صاحب باقلا را بر زمین کوبید و روی سینه اش نشست و گفت: بی انصاف من می خواستم یک مقدار کمی از باقلاهای تو را ببرم حالا که این طور شد می کشمت و همه را می برم. صاحب باقلا که دید زورش به او نمی رسد گفت: حالا که پای جان در کار است برو خر بیار باقالی بار کن... موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
آموزنده اهالی روستایی به دليل بی آبی تصميم گرفتند برای نزول باران،نماز استسقاء بخوانند،نزد روحانی روستا رفتند و از او خواستند تا زمانی برای نماز باران مشخص نمايد،روحانی به آن‌ها گفت: روزی با پای برهنه بيرون از آبادی همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم،روزی كه تمام اهالی برای دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند،روحانی به جمعيت نگاهی كرد و توجه او به يك پسر بچه جلب شد كه با چتر آمده بود،روحانی جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت،مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمی خوانی؟او به مردم گفت:چون در ميان شما فقط اين پسر بچه اعتقاد واقعی به خدا دارد و با به او،به اينجا آمده و اشاره‌ای به پسر بچه‌ایی كه با چتر آمده بود نمود. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
مداحی آنلاین - داستان شنیدنی شب اول قبر کسی یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد - استاد دارستانی.mp3
4.07M
♨️داستان شنیدنی شب اول قبر کسی که یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
پادشاهى که بر یک کشور بزرگ حکومت مى‌کرد، از زندگى خود راضى نبود و دلیلش را نیز نمى‌دانست. روزى پادشاه در کاخ خود قدم مى‌زد. هنگامى که از کنار آشپزخانه عبور مى‌کرد، صداى آوازى را شنید. به دنبال صدا رفت و به یک آشپز کاخ رسید که روى صورتش برق سعادت و شادى مى‌درخشید. پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: «چرا اینقدر شاد هستى؟» آشپز جواب داد: «قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش مى‌کنم تا همسر و بچه‌ام را شاد کنم. ما خانه‌اى حصیرى تهیه کرده‌ایم و به اندازه خودمان خوراک و پوشاک داریم. بدین سبب من راضى و خوشحال هستم...» پیش از شنیدن سخنان آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد. نخست وزیر به پادشاه گفت: «قربان، این آشپز هنوز عضو گروه ٩٩ نشده است.» پادشاه با تعجب پرسید: «گروه ٩٩ چیست؟» نخست وزیر جواب داد: «اگر مى‌خواهید بدانید که گروه ٩٩ چیست، این کار را انجام دهید: یک کیسه با ٩٩ سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید. به زودى خواهید فهمید که گروه ٩٩ چیست؟» پادشاه بر اساس حرف‌هاى نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با ٩٩ سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند. آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و در مقابل در خانه آن کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکه‌هاى طلا ابتدا متعجب شد و سپس از شادى بال در آورد. آشپز سکه‌هاى طلا را روى میز گذاشت و آنها را شمرد. ٩٩ سکه؟ آشپز فکر کرد اشتباهى رخ داده است. بارها طلاها را شمرد، ولى واقعاً ٩٩ سکه بود! و تعجب کرد که چرا تنها ٩٩ سکه است و ١٠٠ سکه نیست! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوى سکه صدم کرد. اتاق‌ها و حتى حیاط را زیر و رو کرد، اما خسته و کوفته و ناامید بازگشت. آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلا دیگر به دست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند. تا دیر وقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و با همسر و فرزندش دعوا کرد که چرا وى را بیدار نکرده‌اند! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز نمى‌خواند، او فقط تا حد توان کار مى‌کرد! پادشاه نمى‌دانست که چرا این کیسه چنین بلایى بر سر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید. نخست وزیر جواب داد: «قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه ٩٩ در آمده است! اعضاى گروه ٩٩ چنین افرادى هستند. آنان زیاد دارند اما راضى نیستند. تا آخرین حد توان کار مى‌کنند تا بیشتر به دست آورند. آنان مى‌خواهند هر چه زودتر «یکصد» سکه را از آن خود کنند! این علت اصلى نگرانى‌ها و آلام آنان مى‌باشد. آن‌ها به همین دلیل شادى و رضایت را از دست مى‌دهند. موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چگونگی برقراری ارتباط مستحکم با امام زمان ارواحنا فداه 🔰 موعظه کوتاه👇👇👇 🌺🌺@moizie🌺🌺