هدایت شده از خانواده با نشاط ما
باردار بودم ،شوهرم به بهونه سفری کاری به جزیزه خارک منو فرستاد خونه مادرم ....
شوهرم گفت میخاد بره #سفرکاری از شب براش چمدون آماده کردم ولی شوهرم اصرار میکرد لازم نیست صبح زود گفت #بارداری تنها نمون منو رسوند خونه مادرم خودش رفت جزیره خارک .دلشوره عجیبی داشتم سر ظهر زنگ زدم پرویز سریع جواب داد با شنیدن صدای #دوره گرد محله مون شوکه شدم شوهرم دستپاچه شد سریع قطع کرد. با عجله خودمو به خونه رسوندم با دیدن شوهرم تو اون وضع ،بالا آوردم شوهرم و ....
https://eitaa.com/joinchat/2929721937Ca2f80a89b2