eitaa logo
طنزک
395 دنبال‌کننده
434 عکس
143 ویدیو
4 فایل
محتوای کانال تولیدی است. از این که عضو می‌شوید، عضو می‌مانید و عضو می‌کنید ممنونیم. برای نقد و نظر، تبادل، پیشنهاد و انتقاد: @alibahari1373 نخستین پست کانال: https://eitaa.com/tanzac/1267
مشاهده در ایتا
دانلود
برای مفید بودن، لازم نیست دانشجوی مفید باشید 🔻دارالعلم شیخ مفید، نام مجتمع آموزشی‌ای است که امروز دانشگاه مفید نامیده می‌شود. دانشگاهی که با هدف آشنایی طلاب با علوم انسانی مغرب‌زمین تاسیس شد. قرار بود طلاب در آنجا علوم انسانی غربی را بخوانند، نقد کنند و مدل اسلامی‌اش را پدید آورند که الحمدلله این هدف کاملا محقق شده و امروز می‌توانید آثارش را در جای‌جای کشور مشاهده کنید. مفید از طریق آزمون سراسری دانشجویان غیرطلبه را شناسایی و جذب می‌کند و از طریق آزمون اختصاصی طلاب را. درباره این دانشگاه پرسابقه، نکاتی گفتنی است: 🔹چند سالی است (بعد از فوت مرحوم موسوی اردبیلی، بنیان‌گذار دانشگاه) شیوه پذیرش دانشجو کمی تغییر کرده است. قبلا طلبه‌های درس‌خوان فقط از مزیت تحصیل رایگان بهره می‌بردند اما در چند سال اخیر کمک‌هزینه تحصیلی هم دریافت می‌کنند. هر چند رقم کمک‌هزینه به اندازه‌ای نیست که بتوان چرخ زندگی را با آن چرخاند. نهایتا بشود روغن‌کاری یا پنچرگیری کرد. ممکن است بگویید: «خوب دانشجو دنده‌اش نرم و چشمش کور، برود کار کند.» پس بند بعد را بخوانید. 🔸مدیریت محترم دانشگاه در دوره جدید به خوبی فهمیده که راه پیشرفت علمی کشور، الگوبرداری از نمونه‌های پیشرفته اروپایی و امریکایی است. همانطور که دانشگاه‌های معتبر جهان به دانشجویانشان، پول می‌دهند تا غم معاش نداشته باشند و هم‌زمان با فشار درسی، رُس‌شان را می‌کشند، مفید هم تصمیم گرفته با طراحی یک برنامه حرفه‌ای و فشرده، رس دانشجویان دکتری را بکِشد و در کنارش با اعطای کمک‌هزینه تحصیلی غم معاش‌ را از یادشان ببرد. از این روی، به دانشجوی دکتری برای تحصیل تمام‌وقت که طی آن باید انگشت راستش را هر روز ساعت هشت صبح و دو عصر در دستگاه مربوط بگذارد و سی ساعت حضور هفتگی را ثبت کند، ماهی چهار میلیون و چهارصد هزار تومان می‌دهد. البته ماهانه نمی‌دهد، می‌گذارد جمع بشود که در آخر ترم یک‌دفعه، هفده میلیون واریز کند. احتمالا استدلالشان هم مبتنی بر رازقیت خداوند است و با خود می‌گویند: «خدا که روزی‌رسان است. پس چه سر وقت بدهیم و چه ندهیم او روزی می‌خورد. حداقل بگذاریم آخر ترم که لذت صفرهای واریز، کیف اهل منزل را کوک کند.» البته اگر زمان حضور به سی ساعت در هفته نرسد – مُفتِّش آخر ترم حساب می‌کند – نه تنها از پول خبری نیست بلکه باید هزینه تحصیل را هم بپردازد. خیریه که نیست داداش، دانشگاه است، دانشگاه. 🔹مفید حراست فعالی دارد. آن قدر که اگر دختر و پسری وسط حیاط دانشگاه و با فاصله حداکثری از یکدیگر کف دستشان را ببوسند و برای هم بفرستند، پنج دقیقه بعد مسئول حراست خواهران با بررسی دقیق پوست کف دست دختر و شناسایی باقی‌مانده رُژ روی آن، صورت‌جلسه می‌نویسد و در پرونده دخترک ثبت می‌کند. البته دانشگاه هم‌زمان به ازدواج دانشجویی اهتمام جدی می‌ورزد. کافی است پسری در کنار دختری دیده شود. (حتی اگر داشته رد می‌شده!) بلافاصله به او می‌گویند: «از دو حال خارج نیست: یا عاشقش هستی یا عاشقش می‌شوی. به هر حال با پدر شما و پدر ایشان هماهنگ می‌کنیم تا مراحل بعدی تحت نظارت خانواده‌ها باشد.» 🔸مفید به سیگار کشیدن دانشجوها حساس است و اگر ببیند برخورد می‌کند. از طرفی در نگاه خیل عظیمی از دانشجویان پسر، تحصیل بدون دود مثل آبگوشت بی‌دنبه است؛ بی‌مزه و حال‌به‌هم‌زن. دانشجویان نخبه این مرز و بوم برای این مشکل هم راه حلی پیدا کرده‌اند. بعد از شناسایی دقیق میدان دیدِ دوربین‌های مداربسته، نقطه کور را شناسایی کرده‌اند: دور یک حوض که دانشجوها «میدان دود» نامش نهاده‌اند، راحت دود می‌کنند و اضطرابی از قرار گرفتن در لیست حراست به خود راه نمی‌دهند. البته برخی هم جلوی در کوچکی که سمت خیابان صفاشهر است سلامتی شش‌ها را تامین می‌کنند که این دسته گنگ‌شان خیلی بالاست. 🔹مفید زمین زیاد دارد. آن قدر که اگر بخواهند از فرهنگی به کشاورزی تغییر کاربری دهد، در غلات خودکفاییم. با این وجود از اراضی، بیشتر برای توسعه درخت‌کاری و فضای سبز استفاده می‌کنند. کمی درخت کاج و بیشتر میوه که می‌تواند ویتامین مسئولان را تامین کند. گردانندگان مفید به نیکی دریافته‌اند ملاک قضاوت دانشجویان درباره یک دانشگاه، نه تعداد مقالات منتشرشده یا دانشجوهای به خارج اپلای‌کرده بلکه رِل‌هایی است که میان درخت‌ها زده‌ و نخ‌هایی است که رد و بدل کرده‌اند. ممکن است بگویید این بند با بند سه ناسازگار است. اشتباه می‌کنید. دوباره بند چهار را بخوانید و هرگز «blind spot» را دست کم نگیرید. ادامه دارد ... متن کامل یادداشت در سایت دفتر طنز: http://dtnz.ir/?p=320106 @tanzac
ما در ایران چهار دانشگاه داریم: دانشگاه امام حسین (ع) که شهید تربیت می‌کند، دانشگاه امام علی (ع) که رزمنده تحویل می‌دهد و دانشگاه امام صادق (ع) که مدیرپرور است. بقیه دانشگاه‌ها راننده اسنپ تربیت می‌کنند. 🔹این جمله‌ای بود که کسی در توییتر نوشته بود. هر چند بخش اول و دومش بی‌انصافی و سیاه‌نمایی است (اگر این را نگویم ممکن است این آخرین یادداشت طنزم باشد!) اما درباره جمله سوم و چهارم می‌شود قلم‌فرسایی کرد. دانشگاه امام صادق تفاوت‌های بنیادینی با دیگر دانشگاه‌های کشور دارد. از جمله: 🔸شما در دانشگاه امام صادق بورسیه هستید. می‌دانید بعد از اتمام دوره تحصیل و گرفتن مدرک ارزشمند از معظم له، لَنگ کار نخواهید ماند و بلافاصله به ارگانی جذب خواهید شد؛ یا در شورای سیاست‌گذاری صداوسیما از دانش شما بهره خواهند برد یا در هیئت مدیره یک شرکت نفتی افتخار میزبانی از شما را خواهند داشت. عدم تناسب مدرک تحصیلی و شغل هم چیزی نیست که بخواهید برایش نگران باشید. بقیه متن را اینجا ببینید. منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402 @tanzac
در باقرالعلوم چه دیدم؟ حدود سه سال دانشجوی مقطع ارشد باقرالعلوم بودم. دانشگاهی در حومه شهر قم. البته الان پردیسان چنان جمعیتی دارد که به زودی قم، حومه‌اش خواهد شد. باقرالعلوم با همه دانشگاه‌های کشور فرق‌ دارد. آن هم فرق‌های اساسی: یک) در باقرالعلوم مقطع لیسانس جز برای یکی دو رشته وجود ندارد. همه از فوق لیسانس شروع می‌کنند. این مسئله ممکن است سه علت داشته باشد: یا همه دانشجویانش این قدر مسلط و باسوادند که نیازی به گذراندن واحدهای کارشناسی ندارند یا واحدهای جبرانی فوق لیسانس این قدر زیاد است که حتی اگر دیپلم هم نداشته باشید آماده ورود به مقطع ارشد خواهید شد یا مسئولان دانشگاه معتقدند اصولا لیسانس بی‌فایده است و حیف وقت. وقتی می‌شود با دو سال کلاس و یک سال پایان‌نامه، سر و ته تخصص را هم آورد چرا چهار سال فرزندان ملت را اسیر درس و کلاس و دانشگاه کنیم؟ بقیه یادداشت را اینجا بخوانید. @tanzac
در باقرالعلوم چه دیدم؟ ✅حدود سه سال دانشجوی مقطع ارشد باقرالعلوم بودم. دانشگاهی در حومه شهر قم. البته الان پردیسان چنان جمعیتی دارد که به زودی قم حومه‌اش خواهد شد. باقرالعلوم با همه دانشگاه‌های کشور فرق‌ دارد. آن هم فرق‌های اساسی: 🔸در باقرالعلوم مقطع لیسانس جز برای یکی دو رشته وجود ندارد. همه از فوق لیسانس شروع می‌کنند. این مسئله ممکن است سه علت داشته باشد: یا همه دانشجویانش این قدر مسلط و باسوادند که نیازی به گذراندن واحدهای کارشناسی ندارند یا واحدهای جبرانی فوق لیسانس این قدر زیاد است که حتی اگر دیپلم هم نداشته باشید آماده ورود به مقطع ارشد خواهید شد یا مسئولان دانشگاه معتقدند اصولا لیسانس بی‌فایده است و حیف وقت. وقتی می‌شود با دو سال کلاس و یک سال پایان‌نامه، سر و ته تخصص را هم آورد چرا چهار سال فرزندان ملت را اسیر درس و کلاس و دانشگاه کنیم؟ غیر از این، در برخی رشته‌های دکتری دانشگاه هم می‌شود بدون فوق لیسانس مربوط شرکت کرد. مثلا بزرگوار با سطح سه فقه و اصول از حوزه علمیه همدان، کنکور سراسری می‌دهد و بعد از قبولی در آزمون کتبی، به مصاحبه رشته فلسفه فیزیک! دعوت می‌شود. بگذریم از این که خود اوپنهایمر (منظور اوپنهایمر واقعی است نه شاهکار پدر زمان، کریستوفر نولان با بازی کیلین مورفی) هم مطمئن نبود بتوان رشته‌ای به نام فلسفه فیزیک راه انداخت. در نهایت با کارشناسی‌ارشد فقه و اصول وارد دکتری فلسفه فیزیک، فلسفه دین یا فلسفه حقوق می‌شود و بعد از دو سال پاس کردن واحد، پایان‌نامه می‌نویسد و مرزهای علم را تکان می‌دهد. 🔹در باقرالعلوم، صبح‌ها دختران می‌آیند و عصرها پسران. هیچ کلاس و انجمن و نشست مشترکی با هم ندارند. البته کلاس‌های دکتری به صورت مختلط برگزار می‌شود که یا به خاطر تعداد کم دانشجو در این مقطع تخصصی! است و یا به این خاطر که دیگر سن و سالی گذشته و شیطان رجیم مرخصی است. معمولا مردهای دوره دکتری، منتظر ازدواج فرزندان هستند و بانوان دو بار مادری را تجربه کرده‌اند. 🔸در باقرالعلوم، سلف به آن گستردگی که در دانشگاه‌های دیگر هست نیست. یک بار غذا رزرو کردم. چون معمولا کلاس‌ها عصر بود ناهار را در خانه می‌خوردم و می‌رفتم دانشگاه ولی آن دفعه کاری داشتم و مجبور شدم از روز قبل ناهار رزرو کنم. وقتی وارد دانشگاه شدم نگهبان بعد از دیدن کارتم گفت: «چطوری بهاری؟ ناهار قیمه بادمجون رزرو کردی؟» با دهان هاج و واج گفتم: «شما از کجا می‌دونی؟» او هم با یک لبخندِ بچه‌های بالا اندر بچه‌های پایین گفتگو را خاتمه داد. وارد ساختمان دانشگاه که شدم بعد از گذشتن از کنار اتاقِ کارمندان آموزش، یکی‌شان سراسیمه بیرون آمد و گفت: «بهاری! معمولا ناهار نمی‌گرفتی.» گفتم: «غیر از شما و نگهبانی دیگه کی می‌دونه؟» گفت: «هیچ کس! فقط مسئول سلف و معاون دانشجویی.» گفتم: «باز خوبه مدیر دانشکده نمی‌دونه.» گفت: «دکتر موسوی رو میگی؟ اتفاقا الان داشت می‌رفت. اون هم غذا رزرو کرده بود. بهش گفتم امروز فقط شمایی و بهاری!» پیش از آن که شهرداری، آتش‌نشانی، نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات هم مطلع شوند (البته این آخری خبر داشتند) سریع به سلف رفتم تا کلک قیمه را بکنم. ‌ 🔹تا چند سال پیش نام دانشگاه وزارت اطلاعات، امام باقر (ع) بود. فراوان پیش می‌آمد که دانشجویان باقرالعلوم را با بچه‌های امام باقر اشتباه می‌گرفتند و این بسی مایه خوشحالی بود. هر جا می‌رفتیم تا می‌فهمیدند کجا درس می‌خوانیم سریع از بدی‌های دوره شاه صحبت می‌کردند و به اصلاح‌طلبان بد و بیراه می‌گفتند. هر چه می‌گفتیم: «بابا ما خودمون هم آره» حمل بر تقیه و تخلیه اطلاعاتی می‌کردند. متاسفانه چند سال پیش نام آن دانشگاه به دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی تغییر کرد و لحظات فان ما را گرفت. 🔸دانشجوهای باقرالعلوم همه یک شکل و یک تیپ‌اند. مثلا اگر در عصر که فقط آقایان رفت‌وآمد دارند در کنار یک جمع ده‌نفره، وسط راهروی دانشگاه داد بزنید: «آشیخ رضا» نُه نفرشان برمی‌گردند و می‌گویند: «جانم اخوی» آن یک نفر هم آسِدرضاست. جدا از این، دانشجوها استادان را حاج‌آقا صدا می‌کنند. حتی اگر او، مدعوِ کراواتیِ سه‌تیغ باشد (البته تخم این فقره را چند سالی است ملخ خالص‌سازی خورده). نماز جماعت دانشگاه پررونق است و جز کسانی که عذر شرعی دارند (در تایم عصر معمولا چنین مواردی نیست) یا عدالت امام برایشان احراز نشده است همه به جماعت قامت می‌بندند. ادامه دارد ... @tanzac
🔹روز دانشجو هم در باقرالعلوم حال و هوای خودش را دارد. بیشتر شبیه روز بزرگداشت روحانیت است. همه در آمفی‌تئاتر جمع می‌شوند، چای و کیک یا آبمیوه و تی‌تاب می‌خورند، یکی از معمم‌ها که هیئت علمی دانشگاه یا منبری است چند دقیقه سخنرانی اخلاقی یا اجتماعی می‌کند. بعد هم یکی از مسئولان گزارش می‌دهد و تمام. دامبول و دیمبول هم در حد سرود ملی اول جلسه. (اگر یادشان نرود کلیپش را بعد از قرائت قرآن پخش کنند!) 🔸در باقرالعلوم روزهای خوش هم زیاد داشته‌ام. از استادانی که با غیبت دانشجویان کنار آمدند تا ماه رمضان‌هایی که استاد و دانشجو رفتند تبلیغ و کله کلاس را به طاق کوبیدند. از هم‌زمانی کلاس با نماز مغرب و عشا که کلاس را تعطیل و نماز جماعت خواندیم تا همکاری آموزش دانشگاه برای تغییر تایم کلاس که طلاب دو بار در هفته از فیضیه عازم پردیسان شوند نه سه بار. خدا چراغشان را روشن نگه دارد! منبع: مجله سه نقطه، شماره 48، دی 1402 @tanzac