eitaa logo
طنزیم
9.4هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
29 فایل
🔴از طنزیم باد مسئولین تا مسائل اجتماعی، سیاسی، تاریخی و... زیر قیمت بازار!😎 در تلگرام، بله و ایتا با شناسه @Tanzym_ir راه راه: instagram.com/rahrahtanz نطنز: instagram.com/natanz_ir 📢تبلیغ وتبادل: @tanzym_tabligh ارتباط با ادمین: @tanzym_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🧂 زبونش هنوز باز نشده و به «ک» می‌گه «د». امروز گفت: «عمه، اگه گفتی توی دستم چی دارم؟» گفتم: «یه راهنمایی بکن.» گفت: «اولش دا داره.» هرچی فکر کردم، به نتیجه نرسیدم. گفتم: «خودت بگو؛ نمی‌دونم.» گفت: «دادائو!» منظورش کاکائو بود. 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
امروز می‌خواستیم با بچه‌ها مارشمالو درست کنیم، بعد از این که نصف جهیزیه مادرم رو کثیف کردیم و گذاشتیم توی سینک، به این نتیجه رسیدیم که تا وقتی تو بازار آماده‌ش هست چرا خونگی؟ 🔺عارفه زراعتی 🔺 طنزیم| @tanzym_ir
کلاس اوله و تازه حرف آ رو یاد گرفته، معلمشون گفته یه نقاشی بکشید که با آ شروع بشه. دفتر نقاشیش رو آورده می‌بینم یه دایره سبز و قهوه‌ای کشیده، می‌گم این چیه عمه؟ می‌گه: آپاندیس! 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
شب به عنوان همراه مریض تو بیمارستان خواب بودم، پرستار نصف شب اومد تو اتاق، از خواب پریدم و با شَک پرسیدم: شما پرستاری؟ مظلومانه گفت: بله! یکی نیست به من بگه آخه آدمِ عاقل! کی از خواب شبش می‌زنه بره کیسه سوند بدزده؟ 🔺️عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
بچه دوساله‌ داشت بازی می‌کرد، خانمه به مادرش گفت: چرا دومی رو نمی‌آری؟دیر می‌شه‌ها! مادرش گفت: آره اتفاقاً الان باردارم. خانمه: عه وا! چرا این‌قدر زود؟! 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
🧂 امروز استاد جوان‌مون گفت: بیا اتاقم کارِت دارم. داشتم خودم رو آماده می‌کردم که بگم قصد ادامه تحصیل دارم که گفت: امتحان میان‌ترمتو افتادی، جلو دوستات نگفتم که بی‌آبرو نشی بدبخت! 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
🧂 یه بار سر کلاس مجازی دوستم به استادمون که هم‌سن بابام بود گفت:" استادجان". استادمون هم شست پهنش کرد رو بند که ما اینجا استادجان نداریم! فکر کنم زنش پای لپ‌تاپ بود. 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
🧂 دوستم رفته عراق پیام داده می‌گه:" جات خالی رفتیم سر مختار، ایشاالله قسمت بشه سر جومونگم بتونیم بریم." 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
🧂 داده بودم برام شلوار مجلسی بدوزن. خداروشکر، شلوار شیک و مجلسی شده، تنها ایرادش اینه که برای پوشیدنش باید مجلسی‌ رو پیدا کنم که صندلی نداشته باشه. 🔺زینب فرخیان🔺 طنزیم| @tanzym_ir
داداش هفت ساله‌‌م برای روز پدر نامه نوشته: پدر عزیزم، اگر شما نبودید من می‌مردم! اگر شما نبودید چه کسی برای من لبنیات و خوراکی می‌خرید؟ یعنی هر چی از مظلومیت پدرا بگم کم گفتم. 🔺زینب سادات جزایری🔺 طنزیم| @tanzym_ir
دختر ۱۰ساله‌م رفته اعتکاف. با دختر ۶ساله‌م رفتیم دیدنش، تو راه برگشت گفتم:«دلت برای آبجی تنگ شده بود؟» گفت:« نه، امیدوارم همون‌جا نگهش دارن!» 🔺مریم پدرام🔺 طنزیم| @tanzym_ir
کلی مشق ننوشته داشت و عزا گرفته بود چه‌جوری بنویسه؛ تا این که توی گروه مدرسه گفتن:« فردا مدرسه بدون کیف دارید.» از خوشحالی قاطی کرده بود می‌گفت:« خدایا! خدا خیرت بده که دعامو مستجاب کردی!» 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
پارسال به دوست براندازم روسری هدیه دادم. گفت: «مرسی. داریم انقلاب می‌کنیم فکر نکنم دیگه بهش احتیاج پیدا کنم.» حالا امسال جلوی ایستگاه صلواتی دیدمش همون روسری رو پوشیده بود و داشت شربت نذری می‌خورد. می‌خواستم برم جلو بپرسم از انقلابتون چه خبر؟ که دیدم دوباره رفت تو صف شربت نذری برداره. 🔺فاطمه بوجار🔺 طنزیم| @tanzym_ir
مگه آزمایش آپاندیس فوری نیست؟ پس چرا یه جوری معطل می‌کنن انگار فوتیه؟ 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
شکست عشقی سخته ولی تا حالا به امید سحری خوردن، با یه اشتباه محاسباتی یه دقیقه قبل اذان صبح بیدار شدی که ببینی شکست واقعی چیه؟ 🔺زینب سادات جزایری🔺 طنزیم| @tanzym_ir
آبجی کوچیکم روزه اولیه. بهش گفتم:« نخور! پنج دقیقه‌ست دارن اذون می‌گن!» گفت:« به جاش فردا پنج دقیقه دیرتر روزه‌م رو باز می کنم.» 🔺فاطمه‌دماوندی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی به نگهبان دم در بیمارستان گفتیم:« می‌شه ۵ نفری همراه بیمار بمونیم؟» واکنش نگهبان: 🔺عارفه زراعتی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
امروز توی صف زیارت حرم یه دختر خانم از اول تا آخر می‌گفت: «لطفا هل ندید، من به فضای شلوغ عادت ندارم حالم بد می‌شه» انگار ما روزی سه بار می‌ریم تو دستگاه پرس تا فشار جمعیت برامون عادی باشه. 🔺زینب سادات جزایری🔺 طنزیم| @tanzym_ir
حس آماده باش نیروهای یگان ویژه تو اغتشاشات رو دارم البته پشت میز کارم و از دیشب که موش اومد تو اتاقم. 🔺جابر قلی‌نیا چناری🔺 طنزیم| @tanzym_ir
از کتری توی لیوان چاییم آب‌ جوش ریختم، نبات هم ریختم و هم زدم، تا اومدم بخورم بوی سرکه می‌داد نگو مامانم برای پاک‌سازی توی کتری سرکه جوشونده بود، کسی چایی سرکه نبات نمی‌خواد؟ 🔺زینب سادات جزایری🔺 طنزیم| @tanzym_ir
به داداش کوچیکم گفتم برو لواشک‌ها رو از روی پشت‌بوم بیار، رفت عینک آفتابیش رو زد و گفت: اول ایمنی بعد کار. 🔺فاطمه‌دماوندی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
«دست شما بی‌بلا، ایشالا ما رو ببرید کربلا» چیست؟ تشکرِ به‌روزرسانی‌ شده‌ی پسری چهارساله که امسال اربعین، سرش بی‌کلاه مانده! 🔺هانیه سادات حسینی‌زاده🔺 طنزیم| @tanzym_ir
داداشم از خواهر کوچیکم حین نماز عکس گرفت. زیر عکسش نوشت: امام زاده جدید پیدا شده ولی خانم هست میگن خودش میاد سراغ تون منم اول باور نکردم تا اینکه اومد سراغم و.... شاید باورش براتون سخت باشه ولی ایمان داشته باشید حتماً می‌بینیدش! 🔺فاطمه دماوندی🔺 طنزیم| @tanzym_ir
عمه‌ی دوستم داره از نحوه کاشتن دندون طلاش میگه و ما داریم به موجودی حسابمون فکر می‌کنیم، حسابی که آه می‌کشد. 🔺معصومه کیخامقدم🔺 طنزیم| @tanzym_ir
دیشب رفتم خرید فروشنده آهنگ رو قطع کرد امروز حتی فروشنده قرآن گذاشت و روسری سرش کرد فعلا برنامه‌ام اینه هفته ای دو بار برم خرید تا مذهب رو توی شهر زنده کنم 🔺زینب سادات جزایری🔺 طنزیم| @tanzym_ir