زمان:
حجم:
5.8M
آیا آقای قالیباف و جلیلی در یک خط هستند؟
#تحلیل
با مرور کارنامههای دو طرف ، پاسخ روشن است.
همچنین میزان رای هر طرف هم روشن
است و کفه رای جلیلی سنگینتر است.
بنابراین بیش از این فرصت را صرف مباحث اینچنینی پیرامون آقای قالیباف ،هدر ندهیم،
و به تبیین برنامههای مدون آقای جلیلی بپردازیم تا هم مردم را پای صندوق رای بیاوریم و هم در صورت غلط بودن برخی از برنامهها یا رفتارها، مطالبهی اصلاح قبل از انتخابات کنیم.
۱۴۰۳/۳/۱۶
✍محمد حسن مولا
نمایندهی طلاب و فضلای کرمان
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیَکَالْفَرَجَ
🚩قیـــــــامــــ لله
♦️چرا در بین نامزدهای موجود دکتر جلیلی را شایستهتر میدانم؟
1️⃣ فهم درونی شده از مسائل کشور: جلیلی برنامه دارد. برنامه داشتن او به معنای داشتن یک فهم منسجم درونی شده از مسائل کشور و راه حلهای آنهاست، نه جزوه ای که سایرین برایش تهیه کردهاند. چنین فهمی پیشنیاز مؤثر بودن سایر ویژگیهای مثبت مورد نیاز سکاندار قوه مجریه است.
2️⃣ سلامت اقتصادی: جایگاه ریاستجمهوری به معنای دسترسی به میزان قابل توجهی از منابع اقتصادی (شرکتها، پروژهها و ...) است. سلامت اقتصادی شخص رئیسجمهور و شبکه همراه یا مورد وثوق او پیشنیاز استفاده مؤثر از این منابع در راستای منافع ملت است. نگاه طعمهوار به منابع در دسترس رئیسجمهور چه برای کسب منفعت شخصی و چه ایجاد پشتوانه سیاسی مهمترین مانع استفاده از این ظرفیتها در جهت بهبود زندگی مردم است. جلیلی نه تنها یک نقطه سیاه بلکه نقطهای خاکستری هم در کارنامهاش ندارد. این گزارهای است که حتی مخالفینش نیز به آن اذعان دارند.
3️⃣ سلامت سیاسی: جلیلی اهل زد و بندها و بده بستانهای متعارف دنیای سیاست نیست. در عین اینکه با بدنه نسبتاً گستردهای از کارشناسان و متخصصان حوزههای مختلف ارتباط دارد اما باند و حلقه شخصی ندارد. اگرچه ممکن است همین ویژگی موجب شده باشد، به او وصله «اهل تشکیلات نبودن» بچسبد.
4️⃣ آشنایی با سیستم اداری کشور: جلیلی بر خلاف بسیاری از سیاستمداران، نظام اداری کشور را از کف شروع و پلهپله طی کرده است. او از ابتدا مدیر نبوده و بههمین دلیل با آنچه در بدنه و کف دستگاه اداری کشور میگذرد بیگانه نیست.
5️⃣ فهم سیاستگذاری و تصمیمگیری: سِمَت ریاست جمهوری، جایگاهی راهبردی و سیاستگذار است و بیش از مهارت مدیریت پروژه، به قدرت تصمیمگیری و فهم دیدگاههای مختلف نیاز دارد. رئیسجمهور به طور طبیعی در موضوعات مختلف در معرض دیدگاههای مختلف و بعضاً متضاد قرار میگیرد و باید بتواند این دیدگاهها و «هزینه-فرصت» هر کدام را فهم کند و بین آنها انتخاب کند. تجربه جلیلی چه بهعنوان مدیر کل بررسیهای سیاسی دفتر رهبری و معاون اروپا-آمریکای وزارت خارجه و چه در شورای عالی امنیت ملی، سازگار با این اصلیترین ویژگی لازم برای هدایت قوه اجرایی کشور است. مسیری که بعد از سال ۹۲ در دولت سایه هم ادامه داشتهاست.
6️⃣ مبانی فکری منسجم و مستحکم: جلیلی با اینکه سالهاست حضور فعالی در عرصه سیاست داشته و به تبع آن نسبت به موضوعات و حوادث مختلف کشور موضع گرفته، اما در دیدگاههای او نمیتوان اعوجاج و رنگبهرنگ شدن مشاهده کرد. آنچه جلیلی بیان میکند، برخاسته از مجموعهای از مبانی فکری و اعتقادی است. او فاقد چرخشهای اساسی گفتاری و رفتاری است. براساس سنجش جَوّ سیاسی یا برداشت از ذائقه عمومی موضع نمیگیرد. جلیلی از این جهت سیاستمداری قابل اعتماد است. رای دهنده میتواند بفهمد به چه کسی میخواهد رای بدهد یا ندهد.
#تحلیل
#انتخابات
#سعید_جلیلی
🌐 Zohurian.ir
📌 @zohurian
#مهاجرستیزی
#تحلیل غلط یا #آدرس غلط
تشدید فرهنگ نادرست مهاجرستیزی و همچنین ریشه آمارسازیها و نگرانیسازی های افراطی و ناسیونالیستی از جمعیت و زاد و ولد #افاغنه در ایران را در دو موضع خواهید یافت.
۱- تحلیلهای غلط دوستان کارشناسنمای #بیسواد و بیاطلاع(تحلیل غلط)
۲- آدرس غلط دادن اندیشکدههای #سرویسهای_اطلاعاتی خارجی (آدرس غلط)
مهاجرستیزی یک خطای راهبردی و تمدنی است، چرا که مهاجرت پدیدهای تک وجهی (فقط #فرصت یا فقط #تهدید) نیست، بلکه مجموعهای است از فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل.
.
#صالح_قاسمی
#پژوهشگر تحولات #جمعیت ایران و جهان
#بشاراسد #سوریه #انتقام #انصاف
🚨 بشار اسد خوب یا بد؟! وقتی انصاف نداریم ...
این روزها شاهد انواع تحلیلها در مورد علل سقوط سوریه هستیم.
به چندنمونه اشاره می کنم👇
👈چون بشار اسد گوش به مشورتهای ایران نداد.
👈چون بشار اسد به غرب اعتماد کرد(جالب است! این جمله را کسانی میگویند که خودشان در برجام به غرب اعتماد کردند)
👈چون مردم سوریه بشار اسد را دوست نداشتند( نمیدانند بشار در انتخابات در بین سه نامزد با ۹۲ درصد آراء، رئیس جمهور شد)
👈چون بشار اسد حمایتش را ازجبهه مقاومت کمرنگ کرده بود.
👈چون بشار اسد به وعدههای بن سلمان اعتماد کرد....
حقیر به عنوان کسی که در سال های ۹۵/۹۴/۹۳ در سوریه حضور داشته و الان نزدیک ۶۰ روز است درگیر مسایل منطقه هستم موارد بالا را به دلایل ذیل دور از انصاف ارزیابی می کنم.
🔸 تنها رئیس جمهوری که در بین کشورهای منطقه، زمان حملهی صدام از ایران تمام قد و شجاعانه حمایت کرد و حتی به ایران تسلیحات داد حافظ اسد بود و این روحیه کاملا در بشار اسد وجود داشت.
🔸 سالهاست سوریه به خاطر عدم معامله بشار اسد با غرب، مورد محاصره اقتصادی و تحمیل جنگ ویرانگر چه از طرف داعش،چه صهیونیستها می باشد و در این مدت او ذرّه ای در مقابل خواستههای آمریکا از جمله عدم حمایت از ایران و حزب الله کوتاه نیامد.
🔸 با وجود اینکه بیش از ۸۰ درصد نفت سوریه توسط آمریکا غارت میشود و اکثر زیرساختهای مهم سوریه توسط داعش،آمریکا و صهیونیستها از بین رفته، ولی بشار اسد کشور را حفظ کرد.
🔸 در حمله صهیونیستها به غزه و لبنان بشار اسد کاملا از جبهه مقاومت پشتیبانی کرد و در پذیرایی از آوارگان لبنانی سنگ تمام گذاشت( دستور داد تمام هتلها با هزینه بسیار ناچیز به آوارگان اسکان دهند)
🔸 در مقابله با داعش و حفاظت از حرم های مطهر کاملا دست ایران و سایرگروهای مقاومت را باز گذاشت و لذا در دوران بشار نظامیان سوریه احترام خاصی برای ایرانی ها قائل بود.
🔸 بشار اسد دست ایران را در سرمایه گذاری اقتصادی کاملا باز گذاشته بود( متاسفانه ایران استفاده نکرد)
🔸 حمایت و همکاری با شیعیان سوریه یکی از ویژگی های بشار اسد بود.
🔶 و در یک جمله یکی از دلایل سقوط بشار اسد،انتقام از او بابت نقاط قوتش می باشد.
❗️اما طبیعتا بشار اسد اشکالات مهمی هم داشت؛ مثل:
حضور کم رنگ در بین مردم،زندگی اشرافی،ضعف در رسانه ای کردن فعالیتها،نداشتن ساختار تشکیلاتی مطمئن،عدم جلوگیری از نفوذ و موارد دیگر که باید مایه عبرت همه به ویژه برخی از مسئولین ما بشود.
#عبرت #سوریه #تحلیل #وافی
🖍محمدمسلم وافی/۱۹ آذر
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اَللّٰهُمَّعَجِّلْلِوَلِیَکَالْفَرَجَ
🚩قیـــــــامــــ لله
◇توافق باکو–ایروان؛ جام زهر واشنگتن برای مسکو و شخص پوتین
✍️سجادی پناه
توافق ارمنستان و آذربایجان فردا در کاخ سفید همزمان با پایان مهلت زمانی تعیین شده امریکا برای روسیه، در ظاهر، صلحیست میان ایروان و باکو؛ ولی در باطن، تهاجمیست علیه تاریخ، علیه جغرافیا، و علیه حقیقت. قفقاز، این حلقهی آتش، بدل شده به آزمایشگاه مهندسی نظم جهانی جدید. دیگر خبری از گروه مینسک نیست. روسها حذف شدند، فرانسویها خنثی، و آمریکاییها فاتح میداناند - نه با تفنگ، که با طرحی به نام راه ترامپ TRIPP، که ردّ پایش از کاخ سفید تا تل آویو، کشیده شده است
ترامپ نه پیامآور صلح، که بازیگر ماهر تئاتریست به نام "جنگ با لبخند". توافقی که میان ایروان و باکو بسته شد، نه برای پایان دادن به خصومت، که برای آغاز بازیای جدید است: بازیای که در آن، ایران به حاشیه رانده میشود، روسیه از خاور قفقاز اخراج میگردد، و اسرائیل بیصدا اما خونسرد، تا عمق شاهرگ ژئوپلیتیک ایران نفوذ میکند.
آیا این صلح است؟ نه! این، پیروزی بدون جنگ آمریکا بر روسیه است؛ مدلی آمریکایی از صلح که بیش از آنکه به آشتی بیندیشد، به نفوذ، تسلط، و محاصره میاندیشد.
مکانیزمهای دیپلماتیک روسیه در قفقاز فرو ریختهاند. گروه مینسک، همان بازوی نرم مسکو، سر بریده شد. در حالیکه پوتین در اوکراین زمینگیر است، در قفقاز نیز از پشت خنجر خورده است. آمریکایی که زمانی از درون باتلاق خاورمیانه فریاد بازگشت میداد، امروز در لباس نجاتدهنده ظاهر شده، اما نه برای نجات؛ برای تغییر در نقشه هژمونی اوراسیا.
و ایران… ایرانی که زمانی ارمنستان را همپیمان سنتی میخواند، اکنون باید شاهد نابودی کریدور شمال-جنوب و میدانداری کریدورهای تحت حمایت ناتو و اسرائیل باشد. در شمال، اسرائیل از پنجرهی باکو وارد شده؛ در غرب، ترکیه بازیگر فعال میدان است؛ در جنوب، کشورهای عربی با کارت ابراهیم، آینده را میخرند. و تهران؟ همچنان پرشور و با استقامت ایستاده است، اما تنها.
در این میدان، ترامپ با کیسهای پر از امضا، و دستی بر ماشه، بهدنبال شرافت ازدسترفته آمریکاست. او آمده تا با معادلات قفقاز، شکست در اوکراین ، ناکامی در ایران و غزه را جبران کند. گویی میخواهد به دنیا بقبولاند که هنوز هم جهان بدون امضای واشنگتن، بیاعتبار است.
آمریکا به جهان میگوید که بهدنبال صلح است، اما صلحی که بر آوار خاکستر قدرتهای رقیب بنا شود. صلحی که حلقه محاصره را بر گردن ایران و روسیه تنگتر کند. و چه استعارهای روشنتر از آنکه "صلح قفقاز"، درست زمانی اعلام میشود که در اوکراین، گلوله میبارد؟
این صلح نیست، تنفس مصنوعی ژئوپلیتیکی نظم آمریکاییست.
در سیاست، آنچه مینویسند، آنی نیست که میشود، حقیقت همیشه پشت پردهها پنهان می ماند. آنچه توافق نامیده میشود، میتواند توطئهای ژرف، طرحی برای تسلط، یا سکوتی پیش از طوفان باشد. جهان ما، جهان فریبهاست؛ و قفقاز، تازهترین صحنهی نمایشیست که در آن، هر مهرهای، قربانی است؛ مگر آنکه خود شطرنجباز باشد.
و ایران و روسیه؟ اگر همچنان تماشاچی بماند، دیر یا زود، خود صفحهی شطرنج خواهد شد.
#تحلیل
<قیامــــ لله>