eitaa logo
تقویم شیعه
433 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
304 ویدیو
11 فایل
◽معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری ◽هدف نشر معارف اسلامی علوی است ◽کپی و حذف آیدی مجاز است ◽فعالیت کانال مناسبتی، نه روزانه آدرس پیج اینستاگرام 👇 https://instagram.com/ahkam_55?igshid=YmMyMTA2M2Y= @zohor_tv انتقاد و یا پیشنهاد 🔻 @kazemi_55
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجاد (علیه السلام): إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُمْ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْراً وَ قَالَ ع انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنْ أَعْظَمِ الْفَرَجِ. مردمانی که در زمان غیبت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه) به سر می برند و معتقد به امامت او و منتظر ظهور وی هستند، از مردمان همه زمان ها برترند، زیرا خدایی که یادش بزرگ است به آنان خرد و فهم و شناختی ارزانی داشته است که غیبت امام برای آنان مانند حضور امام است.. بحارالأنوار ج52 ص122
ترسیم و چگونگی دفن شهیدان کربلا از سید نعمت الله جزایری به نقل از عبدالله اسدی روایتی در مورد دفن شهدای کربلا نقل شده که خلاصه آن را در اینجا می آوریم. هنگامی که امام حسین علیه السلام و یارانش به شهادت رسیدند عمر سعد بر کشته های سپاه خود نماز خواند و آنها را به خاک سپرد و پیکرهای پاک شهیدان را همان گونه که به شهادت رسیده بودند روی خاک ها گذاشت و سپس اهلبیت امام حسین علیه السلام را به عنوان اسیر به سوی کوفه حرکت داد. نزدیک نهر علقمه طابقه بنی اسد (در روستائی) زندگی می کردند زنان بنی اسد به قتلگاه آمدند و بدنهای پاره پاره شهداء را دیدند که گوئی تازه شهید شده بودند خون تازه از پیکر مطهر آنها بیرون می آمد بسیار تعجب کردند نزد مردان خود رفته و آنچه دیده بودند بازگو نمودند سپس به آنها گفتند: شما در پیشگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمومنان علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها چه عذری دارید که فرزندان آنها را یاری نکردید و از حریم آنها با نیزه یا شمشیر یا تیر دفاع ننمودید؟ مردان بنی اسد گفتند: ما از بنی امیه می ترسیم ولی چه کنیم اکنون پشیمانیم که چرا از آل رسول حمایت ننمودیم. زنها گفتند: اکنون که از سعادت حمایت از آل رسول صلی الله علیه و آله محروم شدید برخیزید بروید و این پیکرهای پاک را دفن کنید تا لااقل ننگ یاری نکردن از آل رسول صلی الله علیه و آله از شما برطرف گردد. مردان بنی اسدگفتند: ما این پیشنهاد را می پذیریم برخاستند و به بیل و کلنگ به سوی قتلگاه روانه شدند نخست تصمیم داشتند پیکر مطهر امام حسین علیه السلام را دفن نمایند ولی پیکر او و سایر شهدا را که سر در بدن نداشتند نشناختند حیران بودند که چه کنند ناگاه دیدند سوار ناشناسی نزد آنها آمد و به آنها گفت: برای چه اینجا آمده اید گفتند: برای دفن این اجساد مطهر آمده ایم ولی بدنها را نمی شناسیم. همینکه آن سوار (که امام سجاد علیه السلام بود) این جمله را شنید با صدای بلند گریه کرد و فریاد زد وا اَباهُ وا اَبا عَبدِاللهِ لَیتَکَ حاضِراَ وَ تَرانی اَسیراً ذَلیلاً آه پدرم آه ای ابا عبدالله ای کاش در اینجا حاضر بودی و می دیدی که مرا اسیر و خوار نمودند. که ناگه از طرف قبله همچو باد صبا * سوار مهر لقائی بدور شد پیدا به سر عمامه سبزی و لیک ژولیده * بسان چشم غزالان سیاه پوشیده به عکس حضرت یعقوب ناله سر می کرد *** که او پسر پسر و این پدر پدر می کرد سپس به آنها فرمود: من شما را راهنمائی می کنم از اسب پیاده شد و کنار پیکرهای پاره پاره عبور می کرد ناگهان نگاهش به جسد مطهر حسین علیه السلام افتاد آن را در آغوش گرفت و با چشمی گریان و حالی غمبار گفت: یا اَبَتاهُ! بِقَتلِکَ قَرَّت عُیُونُ الشّامِّیینَ، یا اَبَتاهُ بِقَتلِکَ فَرِحَت بَنُو اُمَیَّهَ، یا اَبَتاهُ بَعدَکَ طالَ حُزنُنا ای بابا! با کشته شدن تو چشم مردم شام روشن شده و بنی امیه شاد شدند ای بابا بعد از تو غم و اندوه ما بسیار طولانی خواهد بود. سپس اندکی به کنار پیکر آن حضرت رفت و اندکی خاک آنجا را برداشت قبر آماده ای پیدا شد خودش بدن پاره پاره پدر را در میان آن قبر گذاشت.(1) سپس بیرون آمد و همه پیکرهای شهیدان را معرفی کرد و به کمک بنی اسد به خاک سپردند. 1- در بعضی روایات آمده: امام سجاد علیه السلام از بنی اسد حصیری طلبید اعضاء پدر را در میان حصیر گذاشت و خواست در میان قبر بگذارد دو دست شبیه دستهای رسول خدا صلی الله علیه و آله پیدا شد و آن بدن را گرفت و در قبر گذاشت. (کبریت الاحمر) سوگنامه آل محمد، اشتهاردی
13 محرم الحرام : 1 - اسرای اهل بیت علیه السّلام در مجلس ابن زیاد پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین علیه السّلام را در برابرش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجّاد علیه السّلام در حالیکه به طناب بسته بودند وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند. (الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 63. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص 256) ۞ ۞ ۞ 2 - اسرای اهل بیت علیه السّلام در زندان کوفه پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت علیهم السّلام را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند. (الوقایع و الحوادث: ج محرم ص 94. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص 263) ۞ ۞ ۞ 3 - خبر شهادت امام حسین علیه السّلام در مدینه و شام ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین علیه السّلام را منتشر ساخت. (الوقایع و الحوادث: ج محرم، ص 96. وقایع الایّام: تتمه محرم، ص 263) ۞ ۞ ۞
15 محرم الحرام : فرستادن سرهای مطهر شهدا به سوی شام بنابر بعضی اقوال، در این روز سرهای مطهر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام را به سوی شام حرکت دادند. (وقایع الایّام: تتمه محرم، ص 281) البته بعداً اهل بیت علیهم السّلام سرهای مطهر را به بدنها ملحق کردند. ۞ ۞ ۞
19 محرم الحرام : حرکت کاروان کربلا به سوی شام: در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. (الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114) زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین علیه السّلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند. (ابصار العین فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 133) ۞ ۞ ۞
20 محرم الحرام : دفن بدن جون در کربلا بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند. (منتخب التواریخ: ص 311) جون کسی بود که امیر المؤمنین علیه السّلام او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السّلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السّلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السّلام رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد. هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین علیه السّلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز . جون خود را بر قدمهای مبارک امام حسین علیه السّلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟ جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟ لذا عرضه داشت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبداللَّه، لطف فرموده مرا بهشتی نمائید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و روسفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین علیه السّلام گریستند و اجازه دادند. با آنکه جون پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هریک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین علیه السّلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللهم بیّض وجهه و طیّب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد علیهم السّلام: بار الها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السّلام محشورش نما. از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منّور و بویش معطر بود. (وسیله الدارین فی انصار الحسین علیه السّلام: ص 115) ۞ ۞ ۞
از مصائب راه شام: سر مقدس حسين عليه السلام در دير راهب كاروان همراه اسيران به سوي شام حركت مي كرد در مسير راه به دير راهب عبادتگاه روحاني بلند پايه مسيحيان رسيدند مامورين در كنار آن دير براي رفع خستگي و خوردن غذا توقف نمودند سرمقدس امام حسين عليه السلام روي نيزه بود و گروهي نگهبان از آن نگهباني مي كردند مامورين و نگهبانان سفره غذا را انداختند مشغول خوردن غذا شدند ناگاه ديدند دستي پيدا شد و بر صفحه ديوار دير راهب چنين نوشت: اترجوا امه قتلت حسينا*** شفاعه جده يوم الحساب آيا آن امتي كه حسين عليه السلام را كشتند اميد به شفاعت جدش در روز قيامت دارند؟ يكي از آنها نقل مي كند: با ديدن اين منظره وحشت زده شديم يكي از ما برخاست تا آن دست را بگيرد ولي آن ناپديد شد. بار ديگر مشغول خوردن غذا شديم باز ديديم همان دست آشكار شد و اين شعر را در صفحه ديوار نوشت : فلا والله ليس لهم شفيع *و هم يوم القيامه في العذاب نه به خدا سوگند براي قاتلان حسين عليه السلام شفيعي نخواهد بود و كسي از آنها شفاعت نكند و آنها در روز قيامت در عذاب هستند. باز همراهان ما برخاستند تا آن دست را بگيرند بار ديگر آن دست ناپديد شد آنها بازگشتند و به خوردن غذا مشغول گشتند باز ديدند همان دست ظاهر شد و اين شعر را در صفحه ديوار نوشت: و قد قتلوا الحسين بحكم جور* و خالف حكمهم حكم الكتاب انها حسين عليه السلام را از روي ظلم و ستم كشتند و بر خلاف حكم قرآن رفتار نمودند. ناگزير دشمنان از غذا دست كشيدند در اين هنگام راهب مسيحي از ميان دير نگاه كرد ديد از بالاي سر مقدس حسين عليه السلام نوري به آسمان كشيده شده و نگهباناني كنار آن سر هشتند راهب از آنان پرسيد: از كجا آمده ايد؟ آنها گفتند: از عراق پس از جنگ با حسين عليه السلام مي آئيم. و طبق روايت ديگر نگهبانان سر مقدس امام را روي نيزه بلند در يك جانب دير راهب نهاده بودند (و به زمين نصب كرده بودند) وقتي كه آخرهاي شب شد راهب زمزمه اي مانند زمزمه رعد و تبسيح و ذكرالهي از آن سر شنيد نگاه كرد ديد از ناحيه آن سر تا پيشاني آسمان نوري كشيده شده است ناگاه ديد دري از آسمان گشوده شد فرشتگان دسته دسته از آن در فرود مي آمدند و مي گفتند: السلام عليك يا ابا عبدالله السلام عليك يابن رسول الله راهب با ديدن اين مناظر سخت وحشت زده شد و بي تابي نمود و به نگهبانان گفت: همراه شما چه كسي است؟ آنها گفتند: سر يك نفر خارجي است كه به سرزمين عراق آمد و خروج كرد و عبيدالله بن زياد او را كشت. راهب گفت: اسم او چيست؟ گفتند: حسين بن علي عليه السلام نام دارد. راهب گفت: حسين پسر فاطمه دختر پيامبرتان؟ گفتند: آري راهب گفت: واي بر شما سوگند به خدا اگر عيسي بن مريم داراي پسر بود ما آن را با حدقه چشم هاي خود نگه مي داشتيم ولي شما پسر دختر پيامبرتان را مي كشيد سپس گفت: من حاجت و تقاضائي از شما دارم. آنها گفتند: آن تقاضا چيست؟ راهب گفت: در نزد من ده هزار دينار پول هست كه از پدرانم به ارث برده ام آن را از من بگيريد و اين سر مقدس را تا هنگامي كه از اينجا كوچ مي كنيد به من بسپاريد و هنگام كوچ به شما تحويل مي دهم. آنها به رئيس خود گفتند رئيس موافقت كرد آنها از راهب آن پول را گرفتند و سر مطهر را تحويل او دادند. راهب آن سر را گرفت و نشست و پاكيزه كرد و با عطريات خوشبو نمود سپس آن را در پارچه حريري نهاد و بر دامنش گذارد و همچنان تا صبح گريه و نوحه مي كرد. تا اينكه نگهبانان سر را از او مطالبه كردند او خطاب به سر گفت: اي سر! سوگند به خدا من اكنون غير خودم را نمي توانم حفظ كنم در محضر جدت محمد صلي الله عليه و آله گواه باش كه من گواهي مي دهم كه معبودي جز خداي يكتا نيست و محمد صلي الله عليه و آله بنده و رسول خدا است در پيشگاه تو قبول اسلام كردم و من غلام تو هستم. سپس راهب به آنها گفت: به رئيس خود بگوييد اينجا بيايد تا من دو كلمه با او حرف دارم به او بگويم. آنها به رئيس خود گفتند او به حضور راهب آمد راهب به او سفارش كرد كه اين سر مقدس را از صندوق بيرون نياورد تا بي احترامي به آن نشود ولي او نصيحت عابد را گوش نكرد. اقتباس از معالي السبطين ج2 ص 125 تا 127 از كربلا به شام چو پيمود مرحله * آن كاروان بي كس و بي زاد و راحله زان كشتگان چو مرحله اي مي شدند دور * دوري ز صبر بود به هفتاد مرحله تا شام در مقابل زينب سر حسين * كرده است مهر و ماه تو گوئي مقابله گفتي فراز نيزه سر آن بزرگوار * نام خداي بود پس از مد بسمله زان ناكسان هر آنچه به آن بي كسان رسيد*** با هيچ كافري نكند اين معامله . از وصال شيرازي «کانال تقویم شیعه » بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم https://eitaa.com/taqvim_shiaa
۲۵محرم الحرام شهادت امام سجاد علیه السلام: تصمیم یزید بر قتل امام علیه السلام پس از واقعه‌ی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقات‌هایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانه‌ای برای قتلش باشد. یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش می‌گرداند، به او پاسخ داد. یزید گفت:« چگونه جرأت می‌کنی موقع حرف‌زدن با من تسبیح بگردانی؟» امام فرمود:« پدرم از قول جدم فرمود هر کس بعد از نماز صبح، بی‌اینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید:« اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» سپس تسبیح ‌در دست، هر چه می‌خواهد بگوید، تا وقتی به بستر می‌رود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور می‌شود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور می‌شود. من هم به جدّم اقتدا می‌کنم.» یزید گفت:« با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من می‌دهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند. در روایت دیگری نیز چنینی آمده است: بعد از خطبه‌ی حضرت زینب سلام الله علیها که سبب رسوایی یزید شد، او از شامیان نظر خواست که « با این اسیران چه کنم؟» شامیان در پاسخ گفتند: «آنها را از دم شمشیر بگذران ». یکی از انصار به نام « لقمان بن بشیر » گفت: « ببین اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود با آنان چه می‌کرد؛ تو نیز همان طور رفتار کن.» امام باقر علیه السلام نیز که در مجلس حضور داشت، سخنان قاطعی گفت که یزید را از قتل اسرا منصرف کرد. یزید سر بر زیر انداخت و سپس دستور داد آنان را از مجلس بیرون ببرند. در روایتی نیز امام سجاد علیه السلام به « منهال » فرمودند: « هیچ بار نشد که یزید ما را احضار کند و ما گمان نکنیم که می‌خواهد ما را بکشد.» به هر حال با توجه به شواهد متعدد تاریخی، یزید بارها تصمیم قطعی به قتل امام سجاد و همراهان ایشان داشته ولی خداوند هر بار آنها را نجات داده است. زمان شهادت امام سجاد علیه السلام همان طور که در روز تولد حضرت زین العابدین علیه السلام در بین مورّخین اختلاف است، در روز و سال شهادت او نیز اختلاف وجود دارد. دامنه این اختلاف از سال 92 هجری تا سال 100 هجری است، اما آنچه از همه مشهورتر است، یکی سال 94 هجری است که آن را به مناسبت ارتحال فقهای بیشماری از اهل مدینه، « سنه الفقهاء » نامیده اند و دیگری سال 95 هجری. « حسین » فرزند امام علی بن الحسین علیه السلام وفات پدر خود را در سال 94 اعلام کرده است و بر این اساس بزرگانی نظیر شیخ مفید و شیخ طوسی و محقق اربلی و ابن اثیر نیز همین نظر را داشته اند. اما بر اساس روایتی که ابوبصیر از امام جعفر صادق علیه السلام نقل کرده است، امام فرموده است: حضرت علی بن الحسین علیه السلام در حالی‌که 57 ساله بودند از دنیا رفت و این واقعه در سال 95 هجری اتفاق افتاد. بحارالانوار جلد ۴۵ قاتلین آن حضرت امام زين العابدين عليه السلام در سن 57 سالگي با زهري كه وليد بن عبدالملك يا هشام لعنهما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسيدند. اين در حالي بود كه 34 يا 35 سال بعد از واقعه كربلا در مصائب جان گداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه‌ها و خواهرانش، گريان بودند. امام باقر عليه السلام آن حضرت را تجهيز نمودند و در بقيع كنار قبر عموي مظلومش حضرت مجتبي عليه السلام به خاك سپردند. سال شهادت آن حضرت را به خاطر كثرت فوت فقهاء و علماء «سنة الفقهاء» گفتند. در شهادت آن حضرت اقوال ديگري نيز وجود دارد: 12 محرم، 18 محرم، 19 محرم، 2 صفر. (منتهي الامال: ج 2، ص 37. الوقايع و الحوادث: ج 4،) «کانال تقویم شیعه » بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشییع باشیم https://eitaa.com/taqvim_shiaa
خراشهاي بدن امام سجاد (ع) هنگامي كه امام سجاد (ع) از دنيا رفت، مردم مدينه فهميدند كه آن حضرت به صد خانواده، غذا مي رسانده است. جمعي از فقراي مردم مدينه نمي دانستند كه معاش آنها از كجا تأمين مي شود، وقتي كه امام سجاد (ع) از دنيا رفت، دريافتند كه او بود شبانه به طور ناشناس غذاي آنها را به دوش خود حمل كرده و به آنها مي رسانيد، هنگام غسل جنازة آن حضرت، خراشهائي در بدن او ديدند كه آثار انبانها و بارهاي غذا و طعام بود كه شبها براي فقراء حمل مي كرد. «كشف الغمه ج2» بعضي نقل كرده اند: امام باقر (ع) پس از غسل، گرية سختي كرد، بعضي از اصحاب او را دلداري مي دادند، فرمود: هنگام غسل، آثار غل جامعه را در بدن نازنين پدرم ديدم بياد مصائب آن حضرت هنگام اسارت شدم.... (سوگنامه آل محمد،،اشتهاردی) «کانال تقویم شیعه » بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم https://eitaa.com/taqvim_shiaa
26 محرم الحرام : شهادت علی بن الحسین المثلث در سال 146 ه’ علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی علیه السّلام، در سن 45 سالگی در زندان منصور که شب و روز در آن تشخیص داده نمی شد در حال سجده و در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پایش بود، به شهادت رسید. (الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 289. منتهی الامال: ج 1، ص 259 - 260) ۞ ۞ ۞
31.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نظر پروفسور الکساندر دوگین درباره پیاده‌روی اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح ملکوتی آیت‌الله ناصری به ملکوت اعلی پیوست 🖤🖤🖤 آیت‌الله محمدعلی ناصری (۱۳۰۹ - ش) مجتهد، استاد اخلاق، عاشق و شیفته امام زمان(عج) است که حوزه علمیه حضرت ولی عصر علیه‌السلام و تعدادی از مراکز دینی -فرهنگی تحت اشرافش بود؛ وی سالیان متمادی در مسجد کمرزرین اصفهان به سخنرانی و اشاعه محبت اهل بیت و تلاش برای آشنایی هرچه بیشتر مردم با امام زمان(عج) مشغول بود. پدر این عالم برجسته، محمّدباقر ناصری دولت آبادی، از علمای معاصر اصفهان بود که در سال ۱۲۷۰ شمسی در دولت آباد اصفهان متولّد شده و در ۳۰ سالگی تحصیلات علوم دینی را در اصفهان آغاز کرد؛ او پس از تحصیل مقدمات، به امر مرحوم شیخ محمّدحسن عالم نجف‌آبادی به نجف اشرف مهاجرت و نزد اساتید عالی‌قدر آنجا کسب فیض کرد؛ آن‌گاه به اصفهان بازگشت و از محضر عالم ربّانی حاج آقا رحیم ارباب بهره گرفت؛ وی سرانجام در سال ۱۳۶۱ ش وفات یافته و در مزار امامزاده محمود دولت‌آباد مدفون شد. شیخ محمد نیز راه پدر در تحصیل علوم حوزوی را در پیش گرفت؛ وی تحصیلات خود را ابتدا در دولت‌آباد آغاز کرد و سپس در حوزه علمیه اصفهان ادامه داد؛ در ۱۴ سالگی با مهاجرت پدرش به نجف اشرف راهی نجف شد این عالم برجسته در دوران حضور خود در نجف، بخشی از علوم ادبی، دینی و فقهی را از نزد عالمانی همچون ملا عبدالله، مرحوم آیت‌الله مدرس افغانی، آیت‌الله مجتبی لنکرانی، سید ابوالقاسم خویی و امام خمینی(ره) فراگرفت.