🏴نخستین زائر کوی حسینی علیه السلام
🔸وصیت مخصوص پیامبر(ص) به جابر
از ویژگیهای جابر بن عبد الله انصاری وصیت پر راز و رمز رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) به اوست. این امر شگفت انگیز بیانگر مقام ارجمند وشخصیت عظیم جابر است.
🔹 رسول خدا(صلّی الله علیه و آله ) به جابر فرمود: «امید آن است که عمر طولانی کنی تا فرزندی از من را که از نسل حسین(ع)است و محمد نام دارد، ببینی که علم دین را می شکافد و تشریح می کند. وقتی او را ملاقات کردی، سلامم را به وی برسان.
🔹آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانی و جاودانه ساخت،این بود که در روز اربعین سال 61 هجری، به عنوان «نخستین زیارت کننده مرقد شریف امام حسین(ع)، به کربلا آمد و به زیارت پرداخت.» پیوند مقدس و مخلصانه با امام حسین(ع) به وی رنگ حسینی داد
🔹«یا جابِرُ زُر قَبْرَ الْحُسَین فَاِنَّ زِیارَتَهُ تَعْدِلُ مِأَةَ حَجَّةٍ وَ اِنَّ قَبْرَالحسین بن علی تُرْعَةٌ مِنْ تُرُعِ الْجَنّة.. . وَ اِنَّ کربلا اَرْضُ الجَنّة»
🔹ای جابر، قبر حسین علیه السلام را زیارت کن؛
🍃 زیرا پاداش زیارت قبرحسین علیه السلام با پاداش انجام دادن صد حجّ (مستحبی) برابر است؛
🍃 و در حقیقت قبر حسین بن علی علیه السلام گلزاری از گلزارهای بهشت است... و زمین کربلا، زمین بهشت به شمار می آید.
🔹جابر به سفارش پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کرد و به عنوان نخستین زائر، در موقعیتی دشوار، این سنت عظیم را بنیان نهاد.
◼️رحلت جابر
◽پس از آنکه جابر، پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به امام باقر علیه السلام رساند، امام باقر علیه السلام به جابر فرمود:
◽ وصیت خود را آماده کن؛ زیرا تو در مسیر حرکت به سوی خدایی! قطرات اشک از چشمان جابر سرازیر شد و به امام باقر علیه السلام عرض کرد: آقای من، این خبر را قبل از شما رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داد و فرمود:
◽ «چند روز پس از دیدار با محمد بن علی(امام باقر علیه السلام ) از دنیا می روی.»
✨امام باقر علیه السلام فرمود:
◽ «ای جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به من عنایت فرموده است.»
◽جابر وصیت کرد؛ آماده سفر شد.
▪️و سر انجام در 73 یا 74 یا 78 قمری در 94 سالگی در مدینه از دنیا رفت
#کانال_تقویم_شیعه
#تقویم_شیعه #تاریخ_عاشورا #ماه_صفر
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔖ثواب قدم های زائر کربلا
◽مرحوم ابن قولویه در کتاب شریف کامل الزیارات مینویسد:
🍃 «بشیر الدهان میگوید: از امام صادق (علیهالسلام) شنیدم که به همراه گروهی از شیعه به سمت حیره میرفتند؛ حضرت به من رو کرده
🔹و فرمودند: ای بشیر! آیا امسال حج بهجا آوردی؟ گفتم: فدای شما بشوم، خیر! ولی عرفه در کنار قبر حسین (علیهالسلام) بودم؛
🔹 فرمودند: ای بشیر! قسم به خدا چیزی از آنچه برای اصحاب مکه در مکه بود، از تو فوت نشده است. گفتم: قربان شما شوم، آنجا عرفات هم هست، (چگونه ممکن است من از آنها بهره کمتری نبرده باشم) برای من توضیح دهید.
🔹فرمودند: ای بشیر! وقتی یکی از شما در ساحل فرات غسل میکند و سپس به قبر حسین بن علی «عارفاً بحقه» میرود،
◀️ خدا به او به هر قدمی که بردارد و یا بگذارد، صد حج مقبول و صد عمره مبرور
◀️ و صد جهاد همراه پیامبر مرسل بر ضد دشمنان خدا و رسولش میدهد؛
🔹 ای بشیر! بشنو و این را به کسیکه قلب وی توانایی داشته باشد، بگو! کسیکه حسین (علیهالسلام) را زیارت کند مانند کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده باشد !»
📚 صدوق، ثواب الأعمال
#تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴 پدر جابر بن عبدالله انصاری کی بود ؟
🔹پدر جابر
عبدالله، پدر جابر یکی از نقبای دوازده گانه و جزو هفتاد نفری است که پیش از هجرت پیامبر به مدینه، به مکه رفتند و در منی با حضرت بیعت کردند و چون به مدینه بازگشتند، زمینه هجرت حضرت را در مدینه فراهم آوردند و پس از ورود پیامبر| به مدینه، در راه تبلیغ اسلام کوشش کردند. ابن کثیر دمشقی از عبدالله، پدر جابر حکایت می کند که رسول الله| درباره ایشان فرمود: خداوند به شما انصار پاداش خیر دهد؛ به ویژه آل عمرو بن حرام (خاندان جابر) و سعد بن عباده.[1]
◽عبدالله در غزوه بدر حضوری پرشور داشت و هنگامی که لشکرگاه اسلام را دید، نزد پیامبر| آمد و انتخاب این محل را به فال نیک و نشانه پیروزی اسلام گرفت.[2]
🔹واقدی و ابن ابی الحدید درباره حضور عبدالله در جنگ اُحد می نویسند: چند روز پیش از غزوه اُحد، عبدالله پدر جابر یکی از شهدای غزوه بدر به نام «مبشر بن عبدالمنذر» را در عالَم رؤیا دید که به او گفت: چند روز بعد به سوی ما خواهی آمد. عبدالله پرسید: جایگاه تو کجاست؟ گفت: هر جای بهشت بخواهیم، منزل می کنیم. عبدالله پرسید: مگر تو در بدر شهید نشدی؟ گفت: آری، سپس زنده شدم.
🔸وقتی عبدالله این رؤیا را برای پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل کرد، حضرت فرمود: این مژده شهادت برای توست. شاید همین رؤیا سبب آمادگیِ بیشتر عبدالله شده بود؛ زیرا در شبی که فردای آن غزوه اُحد رخ داد، به فرزندش جابر وصیت کرد: «امیدوارم فردا در زمره اولین گروه شهدا باشم. تو را درباره نیکی به خواهرانت سفارش می کنم.»
◽ هم چنین از جابر روایت شده است: وقتی غزوه اُحد پیش آمد، پدرم مرا فراخواند و گفت: من خودم را جزو اولین شهدای لشکر پیامبر| می بینم. من پس از پیامبر کسی را گرامی تر از تو باقی نمی گذارم. بدهکاری مرا بپرداز و خیرخواه خواهرانت باش.
◽در جریان تخلف گروهی از لشکر اسلام که پیامبر آنان را مأمور حفاظت از تنگه احد کرده بود، فقط دوازده نفر باقی ماندند که یکی از آنان عبدالله پدر جابر است. از سوی دیگر، گروهی دویست نفری از لشکر قریش از پشت سر به مسلمانان هجوم آوردند و آن دوازده نفر را که با شهامت جنگیدند، به شهادت رساندند.
🔸جابر می گوید: وقتی پدرم به شهادت رسید، روپوش را از چهره اش کنار زدم و او را بوسیدم. پیامبر| مرا می دید، اما مرا از آن کار بازنداشت. وقتی پدرم در اُحد به شهادت رسید، عمّه ام فاطمه برای او می گریست؛ پیامبر فرمود: برای او گریه کنی یا نکنی، فرشتگان با بال های خود بر او سایه افکنده اند تا او را بردارید و دفن کنید.
◽به سفارش پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ، عبدالله پدر جابر و عمروبن الجموع، شوهرعمه جابر را در یک قبر نهادند. چهل وشش سال بعد، در دوران حکومت معاویه، کانال آبی را برای مدینه حفر می کردند که مسیر آن از قبر عبدالله و عمرو بن الجموع می گذشت.
◽ جنازه آن دو شهید والامقام را برداشتند تا در جایی دیگر دفن کنند؛ دیدند جنازه ها تازه مانده و هیچ تغییری نکرده اند و حتی دست عبدالله روی زخمی که در چهره اش بود قرار داشت. وقتی دست او را از روی جراحتش برداشتند، خون از آن جاری شد و تا دستش را دوباره روی جراحتش قرار ندادند، خون قطع نشد.[3]
📚منابع:
[1]. ابن کثیر دمشقی، جامع المسانید، ج 24، ص 359.
[2]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 87.
[3]. المغازی، ج 1، ص 266 ـ 269؛ شرح نهج البلاغه، ج 14
🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴 پدر جابر بن عبدالله انصاری کی بود ؟
🔹پدر جابر
عبدالله، پدر جابر یکی از نقبای دوازده گانه و جزو هفتاد نفری است که پیش از هجرت پیامبر به مدینه، به مکه رفتند و در منی با حضرت بیعت کردند و چون به مدینه بازگشتند، زمینه هجرت حضرت را در مدینه فراهم آوردند و پس از ورود پیامبر| به مدینه، در راه تبلیغ اسلام کوشش کردند. ابن کثیر دمشقی از عبدالله، پدر جابر حکایت می کند که رسول الله| درباره ایشان فرمود: خداوند به شما انصار پاداش خیر دهد؛ به ویژه آل عمرو بن حرام (خاندان جابر) و سعد بن عباده.[1]
◽عبدالله در غزوه بدر حضوری پرشور داشت و هنگامی که لشکرگاه اسلام را دید، نزد پیامبر| آمد و انتخاب این محل را به فال نیک و نشانه پیروزی اسلام گرفت.[2]
🔹واقدی و ابن ابی الحدید درباره حضور عبدالله در جنگ اُحد می نویسند: چند روز پیش از غزوه اُحد، عبدالله پدر جابر یکی از شهدای غزوه بدر به نام «مبشر بن عبدالمنذر» را در عالَم رؤیا دید که به او گفت: چند روز بعد به سوی ما خواهی آمد. عبدالله پرسید: جایگاه تو کجاست؟ گفت: هر جای بهشت بخواهیم، منزل می کنیم. عبدالله پرسید: مگر تو در بدر شهید نشدی؟ گفت: آری، سپس زنده شدم.
🔸وقتی عبدالله این رؤیا را برای پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نقل کرد، حضرت فرمود: این مژده شهادت برای توست. شاید همین رؤیا سبب آمادگیِ بیشتر عبدالله شده بود؛ زیرا در شبی که فردای آن غزوه اُحد رخ داد، به فرزندش جابر وصیت کرد: «امیدوارم فردا در زمره اولین گروه شهدا باشم. تو را درباره نیکی به خواهرانت سفارش می کنم.»
◽ هم چنین از جابر روایت شده است: وقتی غزوه اُحد پیش آمد، پدرم مرا فراخواند و گفت: من خودم را جزو اولین شهدای لشکر پیامبر| می بینم. من پس از پیامبر کسی را گرامی تر از تو باقی نمی گذارم. بدهکاری مرا بپرداز و خیرخواه خواهرانت باش.
◽در جریان تخلف گروهی از لشکر اسلام که پیامبر آنان را مأمور حفاظت از تنگه احد کرده بود، فقط دوازده نفر باقی ماندند که یکی از آنان عبدالله پدر جابر است. از سوی دیگر، گروهی دویست نفری از لشکر قریش از پشت سر به مسلمانان هجوم آوردند و آن دوازده نفر را که با شهامت جنگیدند، به شهادت رساندند.
🔸جابر می گوید: وقتی پدرم به شهادت رسید، روپوش را از چهره اش کنار زدم و او را بوسیدم. پیامبر| مرا می دید، اما مرا از آن کار بازنداشت. وقتی پدرم در اُحد به شهادت رسید، عمّه ام فاطمه برای او می گریست؛ پیامبر فرمود: برای او گریه کنی یا نکنی، فرشتگان با بال های خود بر او سایه افکنده اند تا او را بردارید و دفن کنید.
◽به سفارش پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله ، عبدالله پدر جابر و عمروبن الجموع، شوهرعمه جابر را در یک قبر نهادند. چهل وشش سال بعد، در دوران حکومت معاویه، کانال آبی را برای مدینه حفر می کردند که مسیر آن از قبر عبدالله و عمرو بن الجموع می گذشت.
◽ جنازه آن دو شهید والامقام را برداشتند تا در جایی دیگر دفن کنند؛ دیدند جنازه ها تازه مانده و هیچ تغییری نکرده اند و حتی دست عبدالله روی زخمی که در چهره اش بود قرار داشت. وقتی دست او را از روی جراحتش برداشتند، خون از آن جاری شد و تا دستش را دوباره روی جراحتش قرار ندادند، خون قطع نشد.[3]
📚منابع:
[1]. ابن کثیر دمشقی، جامع المسانید، ج 24، ص 359.
[2]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 87.
[3]. المغازی، ج 1، ص 266 ـ 269؛ شرح نهج البلاغه، ج 14
🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔖آفتابی که به زائر حسین(ع) میتابد، گناهانش را از بین میبرد
✨امام صادق(علیهالسلام )فرمود :
🍃 زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد زیارت از خانهاش خارج میشود،
🔹 سایهاش بر چیزى نمیافتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا میکند.
🔹و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین میبرد، همانطور که آتش هیزم را از بین میبرد.
✨عن ابی عبد الله(ع):
◽ أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُهُ عَلَى شَیْءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب.
📚 کامل الزیارات، ص۲۷۹
#کانال_تقویم_شیعه
#تقویم_شیعه #تاریخ_عاشورا
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴 نگاه کوتاه به اربعین حسینی
🔸سه واقعه مشهور مرتبط با قيام حسيني در اولين اربعين شهادت سيدالشهداء اشاره مي شود
1⃣ . نخستين زيارت قبر امام حسين عليه السلام توسط جابربن عبدالله انصاري
◽بشارة المصطفى: از اعمش، از عطيه عوفى روايت شده كه گفت: با جابر بن عبد اللَّه انصارى، جهت زيارت قبر حضرت حسين بن على عليه السّلام، راه افتاديم وقتى به كربلا رسيديم، جابر به كنار آب فرات رفت، و در آن غسل كرد، سپس پارچهاى را به كمر بست و ديگرى را به دوش انداخت [و خود را به هيأت زائران خانه خدا در آورد] آنگاه خود را با عطرى خوشبو كرد. و قدمى بر نداشت مگر اينكه خدا را ياد كرد تا به قبر نزديك شد [جابر در آن ايام نابينا شده بود و جايى را نمىديد لذا] به من گفت:
◽ ياريم كن تا قبر حضرتش را لمس كنم، من او را يارى كردم، روى قبر افتاد و بيهوش شد، آبى به سر و صورتش زدم تا به حال آمد و سه بار صدا زد: يا حسين، و سپس گفت: دوستى، جواب دوستش را نمىدهد، سپس گفت: و چگونه مىتوانى جواب بدهى، و حال آنكه رگهاى گردنت بريده شده، و بين بدن و سرت جدايى افتاده است، من شهادت مىدهم كه تو، فرزند پيامبرانى، و فرزند سرور مؤمنانى، فرزند همراه تقوايى، فرزند سليل هدايتى، تو پنجمين اهل كسائى، تو فرزند سيد نقبائى، تو فرزند فاطمه سيده زنانى، و چرا چنين نباشى و حال آنكه به دست سيد پيامبران به تو غذا داده شد و در دامن پرهيزكاران تربيت يافتى و از پستان ايمان شير خوردى، پاك زيستى، و پاك به شهادت نائل شدى، دلهاى مؤمنان در فراقت ناآرامند، و شك و ترديدى ندارند كه [شهادت] برايت اختيار شده بود. پس سلام خدا و رضوان او بر تو باد، و گواهى مىدهم كه تو بر همان راهى رفتى كه برادرت يحيى بن زكريا رفت.
▪️بشير: اين على بن الحسين است كه با عمهها و خواهرانش نزديك شما بر در دروازه مدينه وارد شدهاند. من فرستاده آن حضرت ميباشم، آمدم تا شما را از مكان آن بزرگوار آگاه نمايم. هيچ زن پردهنشين و محجوبهاى نبود مگر اينكه از مكان خود خارج شد
2⃣ . رسيدن کاروان اسرا به کربلا
◽ سيد بن طاوس مي نويسد:
▪️ قال الراوي و لما رجع نساء الحسين ع و عياله من الشام و بلغوا العراق قالوا للدليل مر بنا على طريق كربلاء فوصلوا إلى موضع المصرع فوجدوا جابر بن عبد الله الأنصاري رحمه الله و جماعة من بني هاشم و رجالا من آل رسول الله ص قد وردوا لزيارة قبر الحسين ع فوافوا في وقت واحد و تلاقوا بالبكاء و الحزن و اللطم و أقاموا ...
▪️ هنگامى كه زنان و فرزندان حسين از شام برگشتند و به عراق رسيدند به راهنما گفتند: ما را از راه كربلا ببر. وقتى به موضع قتلگاه رسيدند جابر بن عبد اللَّه انصارى را با گروهى از بنى هاشم و مردى از آل رسول اللَّه يافتند كه براى زيارت امام حسين عليه السلام وارد شده بودند. همه در يك وقت وارد شدند و با يك ديگر شروع به گريه و حزن كردند و لطمه بصورت زدند. ماتمى بپا كردند كه فوق العاده دلخراش و جگر سوز بود. زنان آن ديار نيز به ايشان پيوستند و عموما چند روزى عزادارى كردند.
3⃣ -دفن سرها مقدس امام حسین و اهلبیت علیهم السلام
▪️ مشهور بین علمای امامیه، همچنان که علامهی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال ۶۱ ه ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدنهای مطهّر آنها ملحق گردانیده است.
◽سید بن طاووس در «لهوف» آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است
🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #اربعین
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴هنگامي كه اهلبيت عليه السلام وارد كربلا شدند
◾هنگامی که اهلبیت علیه السلام وارد کربلا شدند به سوی قتلگاه حرکت کردند دیدند جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و گروهی از ال رسول صلی الله علیه و آله برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده اند پس همه آنها در آن سرزمین به گردهم آمدند و به گریه و ناله و عزاداری پرداختند و زنانی که در آن نواحی بودند جمع شدند و چند روز ( و به قولی سه روز) به همین منوال گذشت.
درکتاب الدمعه الساکبه آمده:
◾ حضرت زینب سلام الله علیها از شدت مصیبت گریبان خود را پاره کرد و با صدای جانکاه که دلها را جریحه دار می کرد می فرمود:
▪️وا اَخاهُ! وا حُسَیناهُ!
وا حَبیِبَ رَسُولِ اللهِ
وا ابِنُ مَکَّهُ وَ مِنی
وا اِبنُ فاطِمَهَ الزَّهراء
وا اِبن عَلیُّ المُرتَضی:
◾ای وای برادرم حسین جان ای وای ای محبوب دل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ای فرزند مکه و منی آه و وای ای پسر فاطمه زهرا سلام الله علیها و پسر علی مرتضی علیه السلام
گفت و گفت تا کنار قبر بیهوش به زمین افتاد.زنها اجتماع کردند آب به صورت زینب پاشیدند تا به هوش آمد.
یکی از این بانوان که بر اثر شدت اندوه وگریه غش کرد فاطمه بنت الحسین (همسر حسن مثنی) بود.
◾و رباب همسر باوفای امام حسین علیه السلام بنابر قولی یکسال در کنار قبر امام حسین علیه السلام ماند و همواره شب و روز برای مصائب آن حضرت گریه می کرد حتی زیر سایه نمی رفت بلکه در برابر تابش آفتاب می نشست و گریه می کردو می گفت: شوهرم را در برابر تابش خورشید کشتند
📚معالي السبطين ج2 ص197-198-ترجمه نفس المهموم ص 274
در مقتل ابومخنف آمده:
◾هنگامي كه اهلبيت عليه السلام وارد كربلا شدند
◽ داغهايشان تازه شد و گريبانها را چاك زدند و موها را پريشان نمودند و غمهاي پوشيده را آشكار نمودند و چند روز كنار قبرها به عزاداري پرداختند.
📚 مقتل الحسين ابومخنف
🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشید
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #اربعین
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴٢٠ ماه صفر :
1⃣ - اربعین سیّدالشّهداء علیه السّلام
▪️در چنین روزی چهل روز از فاجعه مولمه شهادت امام حسین علیه السّلام و اهل بیت و اصحاب باوفایش می گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السّلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپائی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.
2⃣ - زیارت جابر از کربلا
▪️ در این روز در سال 61 ه’ جناب جابر بن عبداللَّه انصاری و همراهانش قریب به چهل روز بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام از مدینه به کربلا وارد شدند.
📚 (توضیح المقاصد: ص 6 - 7)
◽او به همراه عطیه قبر حبیبش سیّدالشّهداء علیه السّلام را زیارت کرد.
3⃣ - بازگشت اهل بیت علیه السّلام به کربلا
▪️ بنابرمشهور در چنین روزی اهل بیت علیهم السّلام از شام به کربلا بازگشتند.
📚 (مسار الشیعه: ص 26. العدد القویه: ص 219. وسائل الشیعه: ج 14، ص 478. مصباح المنجهد: ص 730. زاد المعاد: ص 328. معالی السبطین: ج 2، ص 191. فیض العلام: ص 195. بحار الانوار: ج 97، ص 329. مصباح کفعمی: ج 2، ص 596)
4⃣ - ملحق شدن رأس مطهر امام حسین علیه السّلام به بدن مطهر
در این روز بنابرقول سیّد مرتضی رأس شریف امام حسین علیه السّلام توسط امام زین العابدین علیه السّلام از شام به کربلا آورده شد و به بدن مطهر آن حضرت ملحق گردید.
📚 (بحار الانوار: ج 44، ص 199)
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #اربعین
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴اعمال روز اربعین حسینی(ع)
1⃣«زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
◽در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت شده که فرمود: "
🔹 علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
2⃣ «غسل اربعین و توبه»
3⃣ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه
(لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
4⃣ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه
5⃣ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار
6⃣ غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله
7⃣ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #اربعین
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
4.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
✨امام صادق عليه السلام :
◼️ بَكَتِ السَّماءُ عَلَى الحُسَين أربَعينَ يَوما بالدَّم ؛
✨امام صادق عليه السلام :
◼️آسمان چهل روز بر حسين عليه السلام ، خون گريه كرد .
📚 [ مناقب آل أبى طالب ، ج 3 ، ص 212 .]
🏴✨فرا رسیدن اربعین حسینی را بر محضر شریف حضرت صاحب الزمان(عج) و بر عموم شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم✨🏴
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #اربعین
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴 ملاقاتام البنین با زینب سلام الله علیها
▪️نقل شده: وقتی که اهلبیت علیه السلام وارد مدینه شدندام البنین علیه السلام کنار قبر
پیامبر صلی الله علیه و آله با زینب کبری علیه السلام ملاقات کردو گفت: ای دختر امیرمومنان علیه السلام از پسرانم چه خبر؟
◾زینب سلام الله علیها فرمود: همه کشته شدند.
🔸ام البنین عرض کرد: جان همه به فدای حسین علیه السلام بگو از حسین علیه السلام چه خبر؟
◾زینب سلام الله علیها فرمود: حسین علیه السلام را با لب تشنه کشتند.
ام البنین علیه السلام تا این سخن را شنید دو دستهای خود را بلند کرد و بر سرش زد و با صدای بلند و گریان میگفت:
واحُسَیناهُ! (ای وای حسین جانم)
◽زینب سلام الله علیها فرمود: ایام البنین! از پسرت عباس یک یادگاری آوردهام ام البنین گفت: آن یادگار چیست؟
◾زینب سلام الله علیها سپر پرخون عباس را از زیر چادر بیرون آوردام البنین علیه السلام تا آن را دید آنچنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند بیهوش به زمین افتاد.
📚تذکره الشهدا ملا حبیب الله کاشانی ص ۴۴۳
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #مدینه
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🏴 ملاقات غم انگیز محمد حنفیه با امام سجاد علیه السلام
▪️ محمد حنفیه برادر امام حسین علیه السلام و عموی امام سجاد علیه السلام هنگامی که خبر آمدن اهلبیت علیه السلام را شنید سوار بر اسب شده و با سرعت از خانه خارج شد و به استقبال رفت وقتی که در بیرون مدینه چشمش به پرچمهای سیاه افتاد از شدت اندوه بیهوش شد و از پشت اسب به زمین قرار گرفت.
🔹[۱] شخصی به امام سجاد علیه السلام عرض کرد: عمویت را یاب که نزدیک است جان دهد امام سجاد علیه السلام گریان به بالین عمو آمد و سر عمویش را به دامن گرفت تا او به هوش آمد وقتی که چشم محمد حنفیه به جمال امام حسین علیه السلام افتاد با آه سوزان فریاد زد:
◽ یَابنَ اَخِی اَینَ اَخی، اَینَ قُرَّهُ عَینی، اَینَ ثَمَرهُ فُوادِی اَینَ خَلِیفَهُ اَبِی، اَینَ الحُسَینُ اَخِی
ای برادر زادهام برادرم کجاست؟ نور چشم و میوه قلبم کجاست؟ چه شد خلیفه پدرم چه شدحسین علیه السلام برادرم؟
◽امام سجاد علیه السلام فرمود:
یا عَمّاهُ اَتَیتُکَ یَتیِماً، قُتِلُوا رِجالُنا وَ اُسِرُوا نِسائُنا...
◾ای عموجان من بی بابا نزد تو آمدهام مردان ما کشته شدند و زنان ما اسیر گشتند کاش حاضر بودی تا برادرت را میدیدی که چگونه یار و یاور میطلبید ولی کسی از او یاری نمی کرد.
◾یا عَمّاهُ! قَتَلُوهُ عَطشاناً وَ کُلُّ الحَیواناتِ رَیّانٌ
عموجان او را با لب تشنه کشتند با اینکه همه حیوانات از آب سیراب میشدند.
◾محمد حنفیه با شنیدن این جمله فریاد جگرسوز کشید و بیهوش به زمین افتاد وقتی که به هوش آمد گفت: ای برادرزادهام بر شما چه گذشت؟
◽امام سجاد علیه السلام جریانات را برای او نقل میکرد و او میگریست. [۲]
[۱]: طبق بعضی از روایات محمد حنفیه بیمار و بستری بود وقتی که خبر ورود اهلبیت علیه السلام را شنید برخاست و افتان و خیزان از مدینه بیرون آمد...
📚 (معالی السبطین ج۲ ص۲۰۵)
[۲]: ناسخ التواریخ امام حسین علیه السلام ص ۳۵۴
#کانال_تقویم_شیعه
#تاریخ_عاشورا #مدینه
معرفی مناسبتهای مذهبی ماههای قمری
@taqvim_shiaa
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈