💠مقدمه استاد وکیلی بر کتاب عزیز
(بررسی شبهاتی پیرامون قرآن کریم)
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛ کتاب عزیز(1)
💠شبهه:قرآن منی را پست می داند‼️
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛پاسخ شبهه(1)
📕مَهین به معنای پست است و پستی بر دو نوع است:
1⃣ پستی تکوینی: یعنی بدون در نظر گرفتن روابط و تأثیراتی که میان شیء و افراد جامعه وجود دارد و صرفاً با نگاه هستی شناسی چیزی را نسبت به دیگر چیزها پست می شمریم چون درجه وجودی ضعیف تری دارد؛
🌀 مانند پستی عموم جمادات نسبت به گیاهان و عموم گیاهان نسبت به جانوران و عموم جانوران نسبت به انسان.
2⃣پستی اجتماعی: یعنی به لحاظ آثار و روابطی که میان آن شی و افراد جامعه انسانی وجود دارد چیزی را پست بدانیم؛ چراکه اثر و ارزش کمتری در نزد انسانها دارد.
📖 از نگاه قرآن هیچ چیزی تکویناً به شکل مطلق پست نیست و همه موجودات از لحاظ تکوین شریف بوده و نشانه پروردگار و مظهر علم و قدرت وی می باشند. منی از این جهت که مبدأ خلقت انسان است از شرافت خاصی برخوردار بوده و از همین روی در شریعت برای عزل آن دیه تعیین شده است. البته این بدان معنا نیست که «منی از برترین پدیده های حیاتی است؛ زیرا انسان، بلکه تمام حیوانات، از چهارپایان و خزندگان و ماهیها همه نسبت به منی از جهت داشته های بالفعل تکوینی از شرافت بیشتری برخوردارند.
📌اما از نظر عقلایی و اجتماعی قرآن منی را پست شمرده است زیرا ملاک ارزشمند بودن یک شیء از نظر عقلاء «کمیت» و «میزان کارایی آن شی است؛ یعنی اگر چیزی کارایی نداشته باشد یا اگر بیش از نیاز و کارایی وجود داشته باشد ارزش آن از نظر عقلاء کم میشود و منی نیز چون بیش از مقدار نیاز و غالباً بی استفاده است؛ در نگاه عقلاء شی ارزشمندی نیست. همچنین از این جهت که بو و مشخصات ظاهری آن نزد مردم ناپسند است می توان گفت که منی آبی پست است.
🌀 قرآن در این آیه در مقام تربیت انسان است و غرض او این است که عجب انسان شکسته شود؛ پس از این زاویه به منی نگاه کرده و آن را آبی پست می شمارد.
🌐 به عبارت دیگر شبهه مذکور مثل این است که شخصی بگوید: مدفوع انسان پست است و شما به او اشکال بگیرید که اگر آن را زیر میکروسکوب بگذاری متوجه خواهی شد که همین مدفوع دنیایی از عجائب است و باکتری ها و سلولهای فراوانی در آن فعالیت میکنند. او در پاسخ به شما می گوید: این خصوصیات تکوینی هیچ منافاتی با پست بودن مدفوع از نگاه عقلاء و با توجه به اغراض و مقاصد آنها در زندگی ندارد.
📚کتاب عزیز ص ۲۵ و ۲۶
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛ کتاب عزیز(2)
💠شبهه:
خروج شیر از بین خون غلط است‼️
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛پاسخ شبهه(2)
💠اولا باید دانست که فرث به معنای سرگین نیست بلکه به غذای موجود در بدن مادامی که در روده است و هنوز کامل مواد غذائی آن جذب نشده است «فرث» اطلاق میشود و وقتی بیرون میآید به آن «روت» میگویند
💠 ثانياً عبارت (مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ ) معنایی روشن و دقیق دارد. این عبارت می فرماید: منشا پیدایش شیر فرث و دم است و شیر از مواد غذایی میان اجزاء فرث و سپس از میان اجزاء دَم تولید میشود یعنی از هضم شدن مواد غذائی داخل بدن و سپس از خون شیر متولد میگردد نکته قابل توجه این است که آیه نمی فرماید که خود فرث یا دم تبدیل به شیر می شود، بلکه می فرماید شیر از لابلای آنها به دست میآید تحقیقات علمی هم نشان میدهد که ابتدا از میان فرث (غذاهای در حال هضم در بدن) مواد لازم به خون منتقل می شود و سپس سلولهای ترشح کننده شیر از لابلای خون موجود در مویرگها مواد لازم برای تولید شیر را جدا کرده و با آن شیر به وجود میآید از این رو در آیه تأکید شده که خداوند شیر را (مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَدَمٍ)یعنی از لابلای غذا و خون بیرون می کشد نه اینکه خود غذا و خون را به شیر تبدیل نماید.
🌀غرض این آیه عبرت گرفتن از انعام و چارپایان است و به انسانها تذکر می دهد که خداوند از میان اجزاء غذای در حال هضم و اجزاء خون که مورد تنفر انسان است شیری گوارا برایشان تولید کرده است.
🔘پس محتوای آیه که منشأ شیر را در بدن حیوان بیان میکنند مطلب عجیبی نیست که جای اشکال و شبهه داشته باشد بلکه کاملاً مطابق آخریــن دستاوردهای علمی و متناسب با غرض بلاغی این آیات است.
🔷مسلماً شیر از غذایی که حیوان میخورد تولید میشود و غذا در معده و یا روده حیوان هضم شده و سپس جذب خون گردیده و سپس از خون شیر تولید می شود.
🔶پس این شبهه که: {واضح است خروج شیر از بین سرگین و خون، سخن بی معنا و غلطی است که نمیتواند گفته خدا باشد} وارد نیست.
☑️این تعبیر نشان می دهد که این شبهه از سر جهل مطرح نشده و کاملاً از روی عناد و غرض ورزی مطرح شده است با این که در مقدمه کتاب نقد قرآن گفته شده: «من همه خطاهایی را که در قرآن یافتم مطرح نکردم؛ اگر خطایی توسط خودم یا مفسرین قابل توجیه (هر چند ضعیف بود آن را کنار گذاشتم ! آیا واقعاً نویسنده توجیهی هر چند ضعیف برای این شبهه نیافته است؟!
📚کتاب عزیز ص ۴۰ و ۴۱
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛ کتاب عزیز(3)
💠شبهه:
هفت زمین مطبّق برای عالم است‼️
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛پاسخ شبهه(3)
💠پاسخ
1⃣ نکته اول:
در این شبهه نیز تدوین گران کتاب نقد قرآن تلاش کرده اند محتوای یک حدیث ضعیف و بی اصل و اساس را که فقط از طریق اهل سنت نقل شده است، به کل سنت نسبت دهند و قرآن را به وسیلۀ آن تفسیر کرده و سپس اشکال بگیرند. این روش اشتباه است چون برای شناخت سنت باید تمام منابع را بررسی کنیم و احادیث ضعیف را از احادیث معتبر جدا کرده و بعد از جمع تمام احادیث محتوای آن را به سنت نسبت دهیم.
2⃣نکته دوم
در قرآن توضیحی برای زمین های هفتگانه نیامده و روایات هم تفسیرهای متفاوتی از زمین های هفتگانه ارائه داده اند که هیچ کدام قابل اثبات یا رد قطعی لیست از جمله:
۱. در حدیثی از امام رضا علیه السّلام آمده که هر آسمانی از هفت آسمان برای خود زمینی دارد که زمین آسمان بالایی بر بالای آسمان پائین قرار دارد.
۲.در برخی روایات نیز زمینهای هفتگانه را بر قسمتهای مختلف زمینی که در آن قرار داریم تطبیق نموده اند چنان که گذشتگان آن را بر اقلیم های هفت گانه زمین حمل می کردند.
۳.برخی نیز هفت زمین را لایه های مختلف زمین دانسته اند آن چنان که هفت آسمان بنا بر یک احتمال همان لایه های اتمسفر است. در این اصطلاح به پائین ترین لایه، الأرض السفلی گفته می شود.
به هر حال همه این تفسیرها خردپذیر و محتمل میباشد و دلیلی بر مخالفت با هیچ یک وجود ندارد. آیه (وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ ) از این جهت که قرآن زمینهای هفتگانه را مثل آسمانهای هفتگانه میداند بیشتر با تفسیر اول سازگار است زیرا طبق این تفسیر هر آسمانی باید یک زمین داشته باشد، پس زمینهای هفت گانه مانند آسمان های هفت گانه اند. اما اگر طبق احتمال دوّم زمینهای هفتگانه را بر قسمت های مختلف همین زمین حمل کنیم در این صورت زمینهای هفتگانه مانند آسمانهای هفتگانه نیستند؛ مگر از جهت تعداد که هر دو هفت عدد می باشند.
📚کتاب عزیز ص ۸۹ و ۹۰ و ۹۱
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛ کتاب عزیز(4)
💠شبهه:قرآن قلب را مرکز ادراک میداند‼️
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛پاسخ شبهه(4)
📌در معنای قلب در این آیه دو احتمال و به تبع دو پاسخ وجود دارد:
----------------------------
🟢 پاسخ اول
💠 مراد از قلب معنای مجازی آن است.‼️
✅ ما در گفت و گوهای خود و بیش از همه در متون ادبی کلمات زیادی را در غیر معنای خود به کار میبریم که به این نحوه استعمال {استعمال مجازی} می گویند. گاهی استعمال مجازی درباره کلمه ای آن قدر شایع می شود که می توان آن کلمه را بدون هیچ قرینه و شاهدی در آن معنا به کار برد.
🔶یکی از این کلمات «قلب» است که در زبان عربی و فارسی و بسیاری از زبانهای دیگر از دیرباز در معنای عقل روح مرکز ادراک و احساس و.... به کار رفته و این استعمالات حتی در بین کسانی که برای قلب هیچ نقشی در ادراک قائل نیستند نیز بسیار شایع است و کسی به آنها نسبت خطا نمی دهد؛
🔸مثلاً در زبان فارسی هم اکنون نیز به کسی که توان فهم حقایق را آن گونه که هست ندارد «کوردل» می گوییم نه «کور مغز» یا برای ابراز محبت میگوییم «از صمیم قلب دوستت دارم» و هنگام به کاربردن كلمه قلب به سینه و قلب درون آن اشاره میکنیم و کسی ایراد نمی گیرد که قلب صرفاً عضله ای برای پمپاژ خون است و نقشی در احساسات ما ندارد.
🔷 با کمی تأمل موارد زیادی از این نمونه ها پیدا می کنیم که در آن واقعاً ادراک و احساس به قلب و بلکه همین قلب درون سینه نسبت داده شده است.
🔹در زبان عربی و در عصر نزول قرآن هم قلب در هر دو معنا به کار می رفته و نمونه های آن در کتب لغت موجود است و مفسران قرآن نیز از گذشته تا به امروز در بسیاری از موارد در تفسیر آیات قلب را به همین معنا حمل کرده اند؛
از جمله همین آیه محل بحث.
پس اولاً اصلاً معلوم نیست که قلب در این آیه معنای قلب صنوبری که قطعه ای گوشت در سینه است باشد.
💠در نتیجه این شبهه که: در آیات قرآن و همچنین در سنت ،تفکر ،ایمان احساس و امثالهم به قلب درون سینه نسبت داده شده است که غلطی فاحش است. کلام بی اساسی است.‼️
📚کتاب عزیز ص ۴۱و۴۲و۴۳
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
⭕️استاد وکیلی؛پاسخ شبهه(4)
🟢 پاسخ دوم
💠 قلب ابزار ادراک است نه مرکز آن ‼️
✅حتی اگر قلب را در این آیه به معنای حقیقی آن تفسیر کنیم باز هم از آیه نمی توان استفاده نمود که قلب مرکز ادراک است بلکه این آیه قلب را فقط ابزاری برای ادراک می داند؛ یعنی برای آن در فرایند ادراک، نقش قائل است. آیه کوری چشم و قلب را در یک سیاق قرار داده و از این جا استفاده می شود کوری قلب مانند کوری چشم است؛ زیرا وقتی تعبیر کوری و بینایی درباره چشم به کار می رود به این معنا است که چشم نقش خود را در وساطت ادراک از دست می دهد، نه این که چشم مرکز دیدن بوده است؛ و حق هم همین است که چشم مرکز بینائی نیست و مرکز بینائی یا مغز است و یا در بیانی دقیق تر روح و نفس انسان است. پس کورشدن قلب نیز به معنای از دست دادن نقش قلب در وساطت ادراک است. آری قلب و چشم از این جهت متفاوتند که چشم ابزاری برای ادراک محسوسات و قلب ابزاری برای ادراک امور غیر حسّی است. حال باید دید این بخش از شبهه که مدعی است .... قلب یک پمپ ساده عضلانی است تا چه میران از دقت علمی برخوردار است.❕❗️❕
⚪️ حقیقت این است که این حرف پذیرفتنی نیست زیرا امور عدمی قابل تجربه نیستند و نمی توان گفت تجربه ثابت میکند که قلب یک پمپ ساده عضلانی است و هیچ نقشی در ادراک ندارد در واقع علی رغم تحقیقات ارزشمند فراوانی که در دوره اخیر در حوزه علوم شناختی صورت گرفته، همچنان در این زمینه سؤالات بی جواب فراوانی پیش رو است و شناخت ما از مقوله ادراک بسیار محدود است.
🔶 به علاوه بر خلاف آنچه در متن شبهه بیان شده مغز محل و مرکز ادراک نیست و تنها واسطه ادراک است حکمای مسلمان ادله و شواهد فراوانی را اقامه کرده اند که نشان میدهد نفس انسان حقیقتی مجرد از ماده است و ادراک در بستر مادی و جسمانی تحقق پیدا نمیکند و مغز واسطه ای میان بدن و نفس می باشد. در عین حال نفس و بدن ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و بدن گرچه خود مدرک نیست اما بخشهای مختلف آن از مغز گرفته تا سلسله اعصاب و اندامهای حتی در فرایند ادراک نقش دارند با این حال نحوه ارتباط نفس و بدن و نقش بخشهای مختلف در فرایند ادراک به صورت کامل شناخته نشده است. از طرفی طبق اعتقاد حکما و اطباء قدیم که برای آن شواهد و ادله ای هم اقامه شده، نخستین عضوی که نفس به آن تعلق گرفته و وساطت نفس و بدن را به عهده دارد قلب انسان است؛ در این صورت حتی اگر عملکرد قلب با ابزارهای حسی قابل مشاهده نباشد باز هم قلب جایگاه مهمی در ادراک خواهد داشت. لذا حتی اگر شواهد تجربی ای بر نقش قلب در ادراک وجود نداشته باشد نهایتاً باید بگوییم : تاکنون تجربه بشر نقش قلب را در ادراک بدست نیاورده است. اگر چنین شد هیچ تعارضی میان ظاهر آیه با علوم تجربی نیست چراکه آیه مطلبی را میگوید که تجربه به آن نرسیده است؛ نه اینکه تجربه بر ابطال آن دلالت کند. با این همه برخی یافته های اخیر که متخصصان باید آن را اعتبار سنجی نمایند نشان میدهد سیستم عصبی قلب شامل ۴۰۰۰۰ نورون است که در نزد برخی به مغز قلب یا سیستم عصبی درونی قلب موسوم است و برخی از محققان بر پایۀ شواهدی مدعی اند که این سیستم به صورت مستقل از مغز نقش مهمی در ادراک دارد؛ گرچه هنوز این مسأله به شکل شفاف اثبات نشده است. یکی از مجموعه هایی که در این زمینه تحقیقات گسترده ای انجام داده مؤسسه Heartmath با مدیریت دکتر رولن مک کرانی است که کتابها و مقالات زیادی در این موضوع منتشر کرده است در یکی از مقالات با عنوان «قلب، مغز مخصوص به خود را دارد» ذکر شده که قلب صرفاً یک پمپ ساده عضلانی نیست و مغز قلب او را قادر می سازد که عملکردهایی نظیر یادآوری و تصمیم گیری را جدای از قشر مخ انجام دهد. گزارشی از این مقاله به زبان فارسی در مجله اینترنتی مغز و شناخت به نشانی neurosafari.com با عنوان قلب انسان مغز دارد؟ ارائه شده است.‼️
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110
📌در این مقاله میگوید:
🔶 یک پژوهش جدید نشان میدهد که بر خلاف باورهای رایج، مغز احتمالاً تنها مرکز هوشیاری کل بدن نبوده و قلب نیز ممکن است نقش مهمی در روند هوشیاری ایفا میکند. به گزارش نوروسافاری به نقل از یونیورسیتی هرالد نوروکاردیالوژی Neurocardiology یک رشته نوظهور در طب در بیش از یک دهه گذشته بوده که تمرکز اصلی آن بر روی چگونگی ارتباط مغز و قلب از طریق سیستم عصبی است.
🔶 تحقیقات اخیر در این زمینه نشان میدهد که قلب، احتمالاً دارای یک مغز منحصر به خود است به این معنی که قلب نیز دارای یک مرکز بوده که اطلاعات را حمل و دریافت میکند...
🔶 بنابراین نه معنای آیه منحصر در آن چیزی است که منتقد پنداشته و نه علم اثبات نموده که قلب صنوبری هیچ نقشی در ادراک ندارد.
📚کتاب عزیز ص۴۳تا۴۶
#کتاب_عزیز
#طرائف
#دروس_حوزوی_استاد_وکیلی
https://eitaa.com/taraef110