eitaa logo
امین‌ ترحمی‌ اصل | روانشناس
164 دنبال‌کننده
6 عکس
4 ویدیو
3 فایل
🔶 دانش‌پژوه دکتری تخصصی روان‌شناسی 🔶 پروانه اشتغال تخصصی سازمان نظام:‌ 14782 🔶 مشاور فردی و شغلی 🔶 مدرس دانشگاه 🔷 وبسایت: https://tarahomiasl.ir 🔷 تنظیم وقت مشاوره @tarahomiasl_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
امین ترحمی اصل کارشناس ارشد روان‌شناسی عمومی گاه‌نوشت‌های روان‌شناختی من @tarahomiasl_amin 🔴 ایمیل: tarahomiasl@gmail.com
📆 99.2.9 🔴 روان‌شناسی و روان‌شناس ◀️ به مناسبت نهم اردیبهشت سالرزو تأسیس سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره جمهوری اسلامی ایران ✍️ نویسنده: ✅ بدیهی‌ترین رسالت روان‌شناسی «کشف قانونمندی‌های روانی و رفتاری نوع انسان» است، قوانینی ذاتی که در هر انسانی بدون توجه به نژاد، رنگ، جغرافیا و مذهب یکسان است (البته با رسیمت شناختن تفاوت‌های فردی هر انسانی) و در صورت فهم صحیح و استفاده‌ی بجا از آن حتماً در رشد و بهزیستی انسان مفید واقع می‌شود. اما در جامعه‌ی ما دو نگاه غیرواقع‌گرایانه و افراطی به روان‌شناسی وجود دارد که موانعی در مسیر رشد آن ایجاد کرده است. ❌ گروهی سرسختانه و افراطی روان‌شناسی را به خاطر ریشه‌های غربیِ آن تکفیر می‌کنند، یافته‌ها و آموزه‌هایش را جدی نمی‌گیرند و با برچسب زدن‌های متعصبانه از بُن آن را نهی می‌کنند. ❌ گروهی هم از آن سوی بام افتاده‌اند و یافته‌های روان‌شناسی را وحی منزل و مطلق تلقی می‌کنند و با تأکید بر اهمیت و نقش علم در صدد تضعیف دین، فرهنگ و ارزش‌ها بر می‌آیند. ✅ به طور خلاصه اینکه، روان‌شناسی در قامت یک دانش ضعف‌ها و قوت‌های خود را داراست، یافته‌های روان‌شناسی به هیچ وجه مطلق نیستند و به کمال نهایی نرسیده‌اند چرا که اساساً اقتضای علم رشد و توسعه‌ی تدریجی آن است. بنابراین نه می‌توان اهمیت و کاربرد یافته‌های تجربی روان‌شناسی را منکر شد و نه می‌توان «تفسیرهای فلسفی ماده‌گرایانه منتسب به تحقیقات» که به هیچ وجه علمی نیستند را پذیرفت، چرا که علم حد و مرزی دارد و نمی‌تواند خارج از قواعد خود اظهارنظر کند (اگر عمری باشد بعداً در خصوص این مغلطه بیشتر خواهم نوشت). ✅ به نظر من روان‌شناسی یکی از پرمنفعت‌ترین‌ علوم‌هاست، اما چرا روان‌شناسی را بهترین می‌دانم؟ مهم‌ترین دلیلش این است که روان‌شناسی درصدد شناخت خود انسان است، وجهی از انسان که عملاً «فرد»، «خانواده» و «جامعه» را تحت تأثیر قرار می‌دهد، جسم انسان که جهانی در کالبدی کوچک است وجود عجیبی است و پیچیدگی‌های شگرفی دارد اما از آن حیرت‌انگیزتر پیچیدگی‌های روان اوست، وقتی پا به عرصه‌ی تحلیل رفتارهای آدمی می‌گذاریم و لایه‌به‌لایه در آن می‌اندیشیم متوجه اهمیت آن می‌شویم. ✅ به همین خاطر معتقدم روان‌شناسی را نباید خواند، بلکه باید زیست و زندگی کرد، به این معنی که یک روان‌شناس وقتی نظریه‌ها را یاد می‌گیرد، مدام اشتغال ذهنی به این دارد که کدام بخش این تئوری به من مربوط است، وقتی مکانیسم دفاعی فروید، شرطی شدن اسکینر، عقده‌ی حقارت آدلر، سطوح اخلاقی کلبرگ، سلسه مراتب نیازهای مزلو، خودشکوفایی راجرز، معنادهی فرانکل و ده‌ها نظریه‌ی دیگر که هریک انسان را از زاویه‌ای نگریسته‌اند را یاد می‌گیرد و می‌خواند، مدام بخشی از ذهنش مشغول است که من اینجا و اکنون در کجای این تئوری ایستاده‌ام و چه نسبتی با تحلیل‌های آن دارم و این یعنی «آغاز درون‌نگری و عمیق شدن در خودِ خودت!» ❌ بیشتر علوم انسان را از خود جدا می‌کنند، به دریای دنیا پرتابش می‌کنند، در عمق دریا رهایش می‌کنند و به این سان آدمی چنان در غیر از خود غرق می‌شود که فرصتی برای اندیشیدن در خویش نمی‌یابد و معمولاً تا عمر باقی است، روزمرگی او هم جاری است... ✅ اما روان‌شناسی چنین نیست، هر لحظه تو را به خودت ارجاع می‌دهد، مدام به این می‌اندیشی که من چه هستم؟ چگونه هستم؟ چگونه این شده‌ام؟ چگونه می‌توانم بهتر باشم؟ چگونه می‌توانم بهتر بمانم؟ چگونه می‌توانم به بهتر شدن اطرافیان و مراجعانم کمک کنم؟ و... ✅ روان‌شناس واقعی از دریچه‌ی شناخت خویش، انسان، هستی و حتی خدا را می‌شناسد که «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ‏ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ: هرکس خود را بشناسد، قطعاً خدایش را خواهد شناخت». به نظر من مَثل «موفقیت» یک روان‌شناس همچون «مرواریدی» است که در درونِ «صدف خودشناسی و خودسازی» قرار دارد، به هر اندازه‌ای که در شناخت و اصلاح خود قدم برداشته باشیم به همان میزان یاری دهنده‌ی بهتری خواهیم بود، اما اگر در نظریه‌ها غرق شدیم و از خود غفلت نمودیم و مبتلا به تحلیل دیگران و قضاوت آنها گشتیم و بی‌آنکه سوزنی به خود زنیم جوالدوزها به دیگران زدیم، در این صورت روان‌شناسی را نزیسته‌ایم بلکه صرفاً خوانده‌ایم... و در نهایت به قول مولانا: 🔰 تو مبین جهان ز بیرون، که جهان درونِ دیده‌ست|چو دو دیده را ببستی، ز جهان، جهان نمانَد! ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 99.3.18 🔴 وقتی کسی نمی‌بیند! روان‌شناسی تقلب ⬅️ آسیب‌شناسیِ روان‌شناختیِ تقلب در امتحانات مجازی در روزهای شیوع ویروس کرونا ✍️ نویسنده: ✅ یکی از پژوهش‌های معروف روان‌شناسی «آزمایش مارشمالو» است. در این آزمایش بچه‌ها را در اتاقی با یک کلوچه تنها گذاشتند و به آنها گفتند: «می‌توانند کلوچه را بخورند» و یا اینکه «پانزده دقیقه به کلوچه دست نزنند تا یک کلوچه دیگر هم جایزه بگیرند». برخی از کودکان با خویشتن‌داری به کلوچه دست نزدند و برخی عجولانه کلوچه را خوردند. پژوهشگر در سال‌های بعد با مطالعه‌ روی هر دو گروه از این کودکان به این نتیجه رسید، دسته‌ای از کودکان که به کلوچه دست نزده بودند در بزرگسالی کنترل بیشتری روی رفتارشان داشتند، سالم‌تر بودند و حتی ازدواج موفق‌تری داشتند. ✅ با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس، امتحانات دانش‌آموزان به صورت غیرحضوری برگزار شد، فرزندان‌مان در صفحه‌ی مجازی و بدونِ مراقب می‌توانستند به سوالات با رجوع به کتاب و یا با مشورت والدین و دوستان پاسخ دهند. اگر شما فرزندی دارید که در عین‌حالی که می‌توانست با تقلب پاسخ آزمون‌هایش را بدهد ولی این چنین نکرد، باید به شما آفرین بگویم، هم از برای دقتی که در تربیت او داشته‌اید و هم برای سبک زندگی‌تان، چرا که چنین فرزندانی معمولاً در کنار والدینی پرورش می‌یابند که خود این چنین‌اند. ❌ اما من در این مدت والدینِ زیادی را دیدم که پابه‌پای فرزندان‌شان امتحان می‌دادند، در گروهی که هم‌شاگردی‌های فرزندانم حضور داشتند، همه‌ی املاها 20 می‌شد! همه‌ی سوالا به درستی پاسخ داده می‌شد! دانش‌آموزانی که در کلاس‌های حضوری معلمان را از کندآموزی عاصی کرده بودند، در این دوران، زیر سایه‌ی آموزش غیرحضوری و خانه‌نشینی با پیشرفتی حیرت‌آور ره چند ساله‌ی حضوری را چند ماهه غیرحضوری طی کردند و در بیشتر آزمون‌های آنلاین نمرات بالا کسب نمودند! ✅ اگر شما جزء کسانی هستید که با خواندن این سطور با خود می‌گویید «اینو نگاه! مملکت رو خوردن تموم شده این داره از نمره‌ی امتحان املای بچه‌ی من حرف می‌زنه!»، «تقلب نکنی، تقلب می‌کنن عقب می‌مونی!» یا «این همه سخت‌گیری نوبرشه والله!» و...، اگر چنین خطوراتی در ذهن‌تان ایجاد ‌شد، باید بگویم وقتی نتوانیم از یک «کلوچه» چشم بپوشیم چگونه می‌توانیم از «مغازه‌ی کلوچه‌فروشی» بگذریم؟! به نظر من همین وضعیت به تنهایی پیش‌بینی کننده‌ی یک جامعه‌ی فروپاشیده است! قبل از اینکه به خاطر این نوشته سرزنشم کنید در خلوت خودتان به چند سوال پاسخ دهید: • چرا والدین از ترس نمره‌ی کمتر زانو به زانوی فرزندان‌شان امتحان دادند؟ • آیا والدین کنونی به عنوان گردانندگان فعلی جامعه در مواجه با رویدادهای مختلف هم چنین رویکردی دارند؟ • کودکانی که در چنین تعاملی قرار گرفته‌اند از والدین چه می‌آموزند؟ • کودکان فوق که گردانندگان آینده کشور هستند، جامعه را چگونه اداره خواهند نمود؟ • مسئولین تراز اولی که از این نسل به وجود می‌آیند، چگونه خواهند بود؟ پیام روشن این رویکرد در یک کلام این است که وقتی کسی نمی‌بیند می‌توان چشم بر روی درست‌کاری بست و برای رسیدن به هدف و مطلوب از هر وسیله‌ای بهره جُست! نتیجه چنین رویه‌ای را در دو عرصه‌ی فردی و جمعی می‌توان بررسی کرد. ✅ عرصه‌ی فردی 1️⃣ رفتاری که فرزندمان در این خصوص از خود نشان داده است، نتیجه یک فرایند و سبک تربیتی است، او در طول سال‌های گذشته آموخته است که وقتی کسی نمی‌بیند می‌توان درست‌کاری و وجدان را زیر پا گذاشت و برای دست‌یابی به نفع بیشتر یا مطلوب و خواهش درونی به دغل‌کاری، فریب و تقلب متوسل شد. این فهم، به بیشترِ امور زندگی‌اش تعمیم خواهد یافت. 2️⃣ اگر شما به عنوان والد به کمک فرزندتان شتافتید و او را در تقلبِ بهتر یاری رساندید ناخودآگاه دو پیام به او داده‌اید: الف) فرزندم در مواقعی که هم نظر بودیم می‌توانی روی من حساب کنی، من همیشه در عرصه‌های سخت زندگی به تو کمک خواهم کرد تا اگر نتوانستی با سعی و تلاش به مطلوب خود برسی، با تقلب و تخلف دست یابی! پس زیاد خودت را خسته نکن، می‌توان با نادرست‌کاری راحت‌تر و سریع‌تر به مقصود رسید! ب) اگر وقتی کسی نمی‌بیند می‌توان درست‌کاری را کنار نهاد، این «کس» دایره‌ی وسیعی می‌یابد و خود شما را هم به عنوان «والد» در برمی‌گیرد، به این معنی که فرزندی که امروز آموخت وقتی کسی نمی‌بیند می‌توان به هر وسیله‌ای به هدف رسید، فردا اگر نظرش با نظرتان در تعارض قرار گرفت، وقتی ندیدید آن خواهد کرد که مطلوبِ اوست، البته این را از خود شما آموخته است! پس اگر وقتی کسی نمی‌بیند (حتی بر خلاف نظر خود شما) فرزندتان خطاهای بزرگتری انجام داد فقط از خود گله کنید! 🔰 ادامه در پست بعدی... ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 99.3.18 🔰 ادامه پست قبلی ✍️ نویسنده: عرصه‌ی جمعی ✅ وقتی فرزند من امروز می‌آموزد می‌تواند با تقلب، چند نمره بیشتر کسب کند، لذت حاصل از این رفتار، رفتارهای این چنینی آتی او را تقویت می‌کند. زین پس همه‌ی مقاطع را با همین رویه طی می‌کند! همو وقتی وارد جامعه می‌شود با همین سیاق رفتار می‌کند. ✅ اما آیا غائله به یک نفر و یک آزمون ختم می‌شود؟ به هیچ وجه چنین نیست، وقتی تعداد زیادی بدون سعی و تلاش به مطلوب خود رسیدند، ناخودآگاه انگیزه‌ی درست‌کاری دیگران تقلیل می‌یابد و متعاقب آن گروه بیشتری به این سیاق روی می‌آورند، به نحوی که کم‌کم «رقابتی نانوشته» اما «بسیار جدی» در جامعه رخ می‌دهد و بیشتر مردم برای رسیدن به مطلوبِ خویش از هر وسیله‌ای بهره می‌گیرند. آنگاه هر کس در هر جایگاهی از موقعیت خود سوءاستفاده می‌کند. ✅ در نتیجه کارگر از زیر بار کار در می‌رود! کاسب کم می‌فروشد! کارمند دیر می‌آید، زود می‌رود! بازرس هر تخلفی را با رشوه می‌پوشاند! معلم کلاس را به بطالت می‌گذراند تا زنگ پایان نواخته شود! پژوهشگر داده‎ می‌سازد و مقاله‌های مبتنی بر تخیل منتشر می‌کند! شیخ بهشت را به بهای پیاز می‌فروشد! پزشک سر جان مردم به دلار چانه می‌زند و خلاف انسانیت مطالبه می‌کند! قاضی طلا می‌ستاند تا آرواره‌های حق را زیر سُمِ الاغِ باطل بشکند! شهردار زمین‌های پشت خیابان جدید را به ثمنِ‌بخس قبل از شروع پروژه می‌خرد! نماینده رای اعتماد به وزیر را با فلان مجوز شخصی تاخت می‌زند! وزیر قوانین یک شبه به نفع شرکت‌های اقماری خود و دوستانش صادر می‌کند! بالاخره هر کاره‌ای شود بقیه‌ی ملت را ناکار می‌کند و اسم این رویه را هوش! استعداد! توانایی! و عُرضه! می‌گذارد. ✅ همه‌ی ما در جمع های دوستانه و خانوادگی نظریه‌های روشن‌فکرانه‌ی حیرت‌آوری در خصوص عللِ عدمِ پیشرفتِ جهانِ سوم، فسادهای اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمدی سیستم‌ اداری و... ارائه می‌دهیم در حالی که خود همواره در زندگی‌مان خشت ‌به‌ خشت به دیوار کج این نابسامانی‌ها افزوده‌ایم! آری حقیقت این است: ⭕️ ملت فاسد حاکمان فاسد را آبستن می‌شوند! حاکمان فاسد ملت را فاسدتر می‌کنند! و این دور تسلسل هم افزاینده‌ای است که مُلک و مَلِک و ملت را با هم به قعر می‌کشاند. ✅ اما کلام آخر اینکه اگر ایمان داشته باشیم که «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى: آیا انسان نمی‌داند که خداوند می‌بیند؟ (علق:14)»، به یقین می‌رسیم که «وقتی کسی نمی‌بیندی وجود ندارد» و همواره خداوند ناظر اعمال ماست، آنگاه یقیناً در رویکردمان تجدید نظر می‌کنیم... ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.20 🔴 دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک! ❇️ قورباغه به کانگورو گفت: من و تو می‌توانیم بپریم. پس اگر با هم ازدواج کنیم بچه‌مان می‌تواند از روی کوه‌ها یک فرسنگ بپرد و ما می‌توانیم اسمش را «قورگورو» بگذاریم. ✳️ کانگورو گفت: عزیزم چه فکر جالبی! من با خوشحالی با تو ازدواج می‌کنم اما درباره‌ی قورگورو، بهتر است اسمش را بگذاریم «کانباغه». ⬅️ هر دو بر سر «قورگورو» و «کانباغه» بحث کردند و بحث کردند... ❇️ آخرش قورباغه گفت: برای من نه «قورگورو» مهم است و نه «کانباغه». اصلا من دلم نمی‌خواهد با تو ازدواج کنم. ✳️ کانگورو گفت: بهتر. ⬅️ قورباغه دیگر چیزی نگفت؛ کانگورو هم جست زد و رفت. ❌ آنها هیچوقت ازدواج نکردند، بچه‌ای هم نداشتند که بتواند از کوه‌ها بجهد و تا یک فرسنگ بپرد. چه بد، چه حیف که نتوانستند فقط سر یک اسم توافق کنند. 🔰 این قصه زیبا از "شل سیلور اشتاین" مفهوم جالبی دارد: ✅ پتانسیل موجود برای دستاوردهای بزرگ، قربانی اختلاف نظرهای کوچک می شود. ✅ هر آدمی درون خود کوزه‌ای دارد که با عقاید، باورها و دانشی که از محیط اطرافش می‌گیرد پر می‌شود. ✅ این کوزه اگر روزی پر شود یاد گرفتنِ آدمی تمام می‌شود نه که نتواند، دیگر نمی‌خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد. پس تفکر را کنار می‌گذارد و با تعصب از کوزه باورهایش دفاع می‌کند و حتی برای آن می‌میرد اما آدم غیرمتعصب تا لحظه مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آن را تغییر می‌دهد. ✅ آنچه ما را ویران می‌کند باورهای غلط و تعصباتی است که به خودمان اجازه دگربینی و دگرگونی آن‌ها را نمی‌دهیم. ✍️ سعید شهبازی 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.21 🔴 همیشه همراه خودمان هستیم! ⬅️ ما تمایل داریم فکر کنیم اگر جای دیگری بودیم و یا اگر دوست، آشنا، حرفه و خانه‌ی دیگری داشتیم، شادتر و راضی‌تر بودیم، ولی حقیقت این است که: ✅ اگر شما عادات مخرب ذهنی دارید ✅ اگر خیلی حرص می خورید و ناراحت می‌شوید ✅ اگر اکثرا اوقات زیاد عصبانی می‌شوید ⬅️ این گرایش منفی هر کجا که بروید به دنبال شما خواهد بود، یادتان باشد هر کجا که می‌روید "خودتان" را به همراه می‌برید... 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.27 ⁠ 🔴 اثر هاله‌ای، نوعی از خطای شناختی 🔰 آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که فقط بخاطر قدرت بیان کسی او را به اشتباه با هوش، موفق، و صادق بدانید؟ ⁉️ 🔰 یا به خاطر زیبارویی کسی بر خلاف واقعیت، او را انسان بسیار خوبی تصور کرده باشید ⁉️ ❇️ اگر تجربه ی چنین موردی را داشته اید، در حقیقت تحت تاثیر یا بوده‌اید. ❇️ اثر هاله‌ای (halo effect) نوعی از سوگیری یا خطای شناختی است که توسط ادوارد روان‌شناس آمریکایی در سال 1920 میلادی کشف شد. ✅ اثر هاله‌ای، خطایی شناختی است که در آن افراد ویژگی مشخصی از یک انسان، شی یا هر پدیدۀ دیگری را مبنایی برای قضاوت درباره‌ی کل آن قرار می‌دهند. ⬅️ در صورت عدم شناخت کافی و کنترل آن، مطمئنا اثر هاله‌ای می‌تواند تاثیر منفی‌ای در زندگی ما داشته باشد. برای مثال فرض کنید شما در انتخاب همسر تنها بخاطر یک ویژگی خاص (ثروتمند بودن، معروف بودن و مانند این‌ها) تصور می‌کنید که خوشبختی کامل در دسترس است اما این رخ نمی‌دهد و آسیب فراوانی می‌بینید... ✅ برای در امان ماندن از آسیب‌های اثر هاله‌ای پیشنهاد می‌شود صبور باشید و تامل و تفکر کنید. برای تفکر کردن نیز شما نیاز به دانش و اطلاعات کافی دارید بنابراین آگاهی، لازمه و عنصر اصلی تفکر شماست. ⬅️ برای مثال در انتخاب همسر اگر شما آگاهی و اطلاعات کافی و در نتیجه درک لازم را داشته باشید تنها یک عامل مشخص نمی‌تواند شما را به اشتباه بندازد. 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.4.31 ❤️ 🔴 این داستان: ! ✍️ ✳️ مدت‌ها قبل به عنوان مدیر مجموعه‌ای که از سال‌ها آشفتگی در سطوح اداری و تخصصی رنج می‌برد مشغول شدم. صادقانه و با حداکثر توان در رشد و اعتلای آنجا کوشیدم، تقریبا شب و روزم ادغام شده بود و مرزی بین کار و استراحت برای‌م باقی نمانده بود در حدی که تمام ذهن و زمانم تسخیر شده بود، نتیجه‌ی تلاش‌هایم ایجاد تحولات عمیقی بود که دوست و دشمن همگی معترف بودند، اما بعد از ماه‌ها تلاشِ طاقت‌فرسا با ناسپاسی‌هایی مواجه شدم که در نهایت تصمیم به استعفا گرفتم. متاسفانه عکس‌العمل کارفرما و رفتارهای بعدی او ناسپاسی فزون‌تری را به نمایش گذاشت! 💠 شاهدین وقایع، بسیار ناراحت شدند و انتظار برخورد تلافی‌جویانه‌ای را از من داشتند، آن‌ها معتقد بودند باید جواب این سطح از بی‌معرفتی را با رفتاری هم‌جنس داد. ⬅️ اما من یک هفته پس از استعفا در محل کارم حاضر شدم، پرسنلِ ناراحت و دل‌بریده را به پای‌بندی و انجام کار بی‌عیب و نقص تشویق کرده و با تکمیل کارهای نیمه تمام، امور را به نحو احسنت تحویل دادم، حتی روز ‌آخر کارهای خلاقانه‌ای که قبلا اندیشیده بودم و فرصت نشده بود را اجرا نمودم. 💠 دوستانم با حیرت تمام تماشایم می‌کردند و می‌گفتند: چه می‌کنی؟ تو باید انتقام بگیری و تمام آنچه را که ساخته‌ای نابود کنی، نه اینکه در شُرف رفتن بسازی و آباد کنی! ✅ شاید با خواندن این‌ سطور فکر کنید قصد ارائه‌ی تصویری پیامبرگون از خود دارم، پس برای رفع همین سوءتفاهم کمی هم خودافشایی می‌کنم. 😉😊 ✅ حقیقتا وقتی با ناسپاسی مواجه شدم، بخشِ تاریکی از اعماقِ وجودم می‌خروشید و مدام سر به در و دیوار ذهنِ و روان‌م می‌زد و نعره می‌کشید که «تلافی کن»! من هم یک انسان معمولی‌ام با همه‌ی گرایشات نفسانی، پس طبعا آنجا و در آن زمان پر از خشم، انتقام، اندوه و تشویش بودم. ✅ اما قاعده‌ای را خوب آموخته‌ام. آموخته‌ام در وجود ما انسان‌ها بخش‌هایی تاریک و روشن نهفته است و هر بخش از رفتارهای هم‌جنس خود تغذیه و رشد می‌کند! رفتارهای غیراخلاقی، بخش تاریک وجودمان را سیر می‌کند و رفتارهای اخلاقی بخش روشن وجودمان را رشد می‌دهد. ✅ آموخته‌ام اگر بدی کنم تاریکی را در وجودم تقویت کرده‌ام و اگر نیکی کنم روشنایی را توسعه داده‌ام. ✅ به همین خاطر چون من خودم را خیلی دوست دارم همواره در برابر بی‌مهری‌ها تا آنجا که می‌توانم تاب می‌آورم و با نیکی پاسخ می‌دهم، معتقدم وقتی بی‌مهری را با مهر پاسخ می‌دهم به خود لطف کرده‌ام. من سعی می‌کنم، گاهی موفق می‌شوم و البته گاهی هم نه! گاهی در این کُشتیِ تن‌به‌تنِ تاریکی با روشنایی، تاریکی غلبه می‌کند، اما من مدام مشق می‌کنم که در این نبرد با بی‌اعتنایی به هیاهوی تاریکی‌هایم، با گرسنگی دادن به او، او را از پای درآورم... ⬅️ دوست دارم بدانم شما در چنین موقعیت‌هایی چه می‌کنید؟ دوست دارم تجربه‌های‌تان را بخوانم و بیاموزم. لطفا تجربه‌های خود را با من به اشتراک بگذارید... 🌹 ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl 🖥 https://www.tarahomiasl.ir/
📆 1400.5.2 🔴 قصه‌ی ❤️ ! ✍️ ✅ در این موضوع که انسان بدون اینکه بداند یا حتی بخواهد تحت تاثیر گروهی که در آن قرار دارد رفتار می‌کند اثبات شده است، این موضوع آن‌چنان جدی است که فرد تحت‌تاًثیر گروه رفتارهای غیرمنطقی از خود نشان می‌دهد! شاید روشن‌ترین مصداق تاثیر گروه بر انسان، تاثیر همسالان در نوجوانی باشد، نوجوانانی که متاثر از همسالان، دنیای ویژه‌ی خود را می‌سازند و در آن زندگی می‌کنند (لباس، آرایش، ادبیات و...). از همین روی هر چند تعامل اجتماعی لازمه‌ی زندگی انسانی است، اما وفاداری «مطلق» به گروه می‌تواند انسانیت او را برباید! چرا که انسان به آزادی و اراده انسان است، در حالی که گروه می‌تواند اندیشه‌ورزی، استقلال رای و رفتار ارادیِ آگاهانه‌ی او را متاثر ساخته و به اسارت برد. ✅ برای اینکه بتوانیم در عین‌حالی که از مزایای عضویت در گروه بهره می‌بریم، از آن آزاد هم باشیم، ابزارهایی لازم داریم. ⬅️ ابزارهای آزاده‌گی: 1️⃣ تفکر انتقادی: شناخت، توانِ تحلیل و استدلالِ منطقی و دوری از احساسات، کمک می‌کند رویدادها، درخواست‌ها و پیشنهادها را قبل از پذیرش بسنجیم. این یک آچار اصلی است! 2️⃣ اندیشه‌ورزی بالفعل: مجهز بودن به آچار اصلی کافی نیست بلکه می‌بایست در هر «انتخابی» از این آچار استفاده کنیم. اندیشه‌ورزی بالفعل یعنی همه‌‌ی رویدادها را از فیلتر تفکر انتقادی عبور دهیم نه اینکه در پاره‌ای از مواقع به دلیل «اعتماد» مطلق به گروه و «غفلت» از این ابزار بهره نبریم. 3️⃣ اخلاق‌مداری: طمع نکنیم و دنبال رسیدن به حقیقت باشیم نه کسب منافع. اگر نفع خود یا گروه را به «درستکاری» ترجیح دهیم با علم به اشتباه، اشتباه خواهیم کرد! 4️⃣ توانایی ابراز وجود: حتی اگر سه شرط پیش گفته را داشته باشیم ولی مهارت ابراز وجود نداشته باشیم باز هم اسیر گروه خواهیم بود. خودپنداره‌ی مخدوش، اعتماد به نفس ضعیف و شخصیتِ منفعل، توان مخالفت با گروه را تقلیل می‌دهد، در چنین حالتی مرتبا دچار نشخوار فکری می‌شویم، با خود کلنجار می‌رویم ولی نمی‌توانیم نظرمان را به صراحت بیان کنیم، حداکثر به صورت خصوصی درِ گوشِ دوستی مورد اعتماد نجوا می‌کنیم اما بالاخره با ظاهری ساکت ولی ذهنی آشفته از گروه تبعیّت می‌کنیم. 5️⃣ توکل به خدا: حتی اگر چهار ابزار فوق را داشته باشیم، باز هم در مواقعی که مخالفت با گروه هزینه‌ی زیادی را به ما تحمیل می‌کند دچار تردید خواهیم شد، وقتی شیطان ما را با فقر و گرسنگی فرزندان‌مان می‌ترساند! از رشد و سرعت گرفتن رقبای‌مان بر حذر می‌دارد! با یادآوری خاطرات مشترک عواطف‌مان را قلقلک می‌دهد، در چنین شرایطی ته دل‌مان می‌لرزد! مگر اینکه خود را به قدرتی مطلق متصل بدانیم، بدون توکل به خدا و اعتماد به او نمی‌توان در برابر چنین وسوسه‌هایی تاب آورد! ✅ در صورت داشتن این پنج ابزار می‌توانیم خطاهای گروه را شناخته، با آن‌ها در این مورد صحبت کرده و مسیر گروه را تغییر دهیم، یا در صورت مقاومت آن‌ها بر گروه شوریده و از آن جدا شویم. اگر چنین انسانی هستیم باید به خود تبریک بگوئیم، چرا که هزینه دادن برای رشد و ترک رفاه برای کمال، خود نشانه‌ی کمال است و این یکی از مصادیقِ واقعی دوست داشتن خود است، اما اگر این چنین نیستیم حتماً باید در اصلاح خود بکوشیم، در غیر این‌صورت اسارت‌مان هیچ‌گاه پایان نخواهد یافت بلکه از گروهی به گروهی دیگر جا‌به‌جا خواهد شد! 🔰 آیا تاکنون توانسته‌اید قدرتی را که گروه به شما ارزانی می‌کند زیر پای‌تان له کرده و در جهت مخالف آن حرکت کنید؟ 🔰 آیا تا کنون توانسته‌اید منافع شخصی‌تان را فدا کرده، با گروه همنوا نشوید و با تغییر یک مسیر غلط سرمنشاً تحول باشید؟ ✍️ حتی اگر چنین تجربه‌هایی نداشته‌اید، لطفا در مورد افکارتان برای‌مان بنویسید، ما از هم یاد می‌گیریم و با هم رشد می‌کنیم... 🌹 ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1400.6.19 🔴 خیلی هم مثبت فکر نکنید 🔰 فانتزی ‌ساختن درباره‌ی آینده می‌تواند تأثیر مهلکی در رسیدن به هدف‌های واقعی داشته باشد. ✍🏻 تلخیص: ⬅️ مثبت اندیشی مفرط ✅ تجارت روان‌شناسیِ عامه‌پسند از این باورِ رایج پشتیبانی می‌کند که «تفکر مثبت می‌تواند روحیه‌ی ما را بهبود بخشد و منجر به تغییرات اساسی در زندگی‌مان شود»، اما تحقیقات نشان می‌دهند افراط در پروازهای مثبت و غیرمستقیمِ خیال همیشه به‌نفع ما نیست. ✅ ممکن است تفکر مثبت در کوتاه‌مدت باعت ایجاد احساس بهتری شود؛ اما در دراز مدت، ریشه‌ی انگیزه‌ی ما را می‌خشکاند، ما را از رسیدن به اهداف و آرزوهایمان باز می‌دارد و با احساس ناامیدی، شکست و جاماندگی رهایمان می‌کند. ✅ تحقیقاتی که طی دو دهه انجام شده است ارتباط قوی بین «تفکر مثبت» و «عملکرد ضعیف» را روشن ساخته است. یعنی هرچقدر افراد مثبت‌تر فکر می‌کنند و خودشان را در حال دستیابی به اهدافشان تصور می‌کنند، در واقعیت کمتر به آن اهداف دست پیدا می‌کنند! ⬅️ دستیابی ذهنی ✅ فانتزی‌های مثبت ذهن ما را فریب می‌دهند، بدین‌صورت که فکر می‌کنیم به هدف‌هایمان رسیده‌ایم، اتفاقی که «دستیابی ذهنی» نامیده می‌شود. ما به ‌طور مجازی به اهدافمان می‌رسیم و در نتیجه کمتر احساس نیاز می‌کنیم که در زندگیِ واقعی کاری انجام دهیم، بنابراین کارهای لازم برای موفقیتِ واقعی و رسیدن به اهدافمان را انجام نمی‌دهیم. ✅ آزمایش‌های متعدد روشن کرده‌اند کسانی که درباره‌ی آینده فانتزی‌های مثبت می‌سازند، به ‌اندازه‌ی افرادی با تفکراتِ منفی، واقعی و تردیدآمیز، به ‌سختی کار نمی‌کنند و این باعث می‌شود با مشکلات مبارزه‌ی ضعیف‌تری داشته باشند. ⬅️ روحیه‌ی افسرده‌تر ✅ حتی تحقیقات نوعی همبستگی بین «رؤیاپردازی درباره‌ی آینده» و «روحیه‌ی افسرده‌تر» را نشان می‌دهند. ✅ به این دلیل که در ابتدا فانتزی‌های مثبت را به ‌صورت کاملاً لذت‌بخش تجربه می‌کنیم و در ذهنمان به هدف‌هایمان دست پیدا می‌کنیم و به همین دلیل، در لحظه، احساس خوبی داریم و شادتر و خوش‌بین‌تر هستیم. در مقابل، در طول زمان کمتر تلاش می‌کنیم و خروجی‌های ناامید ‌کننده می‌بینیم. درنتیجه نوع نگاهمان تغییر می‌کند و افسرده‌تر می‌شویم. ⬅️ تضاد ذهنی خب اگر تفکر مثبت بهترین راه‌حل نیست، پس چاره چیست؟ پاسخ تلفیق رؤیاها و واقعیت است، یعنی قراردادن تفکر مثبت در کنار تجسم چالش‌هایی که در مسیر ما قرار می‌گیرد. اگر بتوانیم فانتزی‌های مثبت را با واقعیت ادغام کنیم، شاید بتوانیم کیفیت تسکین‌دهنده‌ی این رؤیاها را خنثی کنیم و افراد را به حرکت واداریم. تعدادی از مطالعات نشان می‌دهند «تضاد ذهنی» به ایجاد انگیزه در افراد و افزایش کارایی آن‌ها کمک می‌کند. ✅ تضاد ذهنی به‌صورت ناخوداگاه در ذهنمان کار می‌کند و ما را به ‌سمت اهداف امکان‌پذیر سوق دهد و از آرزوهای ناممکن دور نگه دارد. در واقع کمک می‌کند اگر اهداف‌مان واقع‌بینانه نباشند از آن‌ها دست بکشیم و انرژی‌مان را به ‌سمت اهداف واقع‌بینانه‌تر هدایت کنیم. ✅ تضاد ذهنی آگاهی ما به موانعِ راهمان را افزایش می‌دهد. ارتباطِ شناختی بین آینده و موانع و همچنین بین موانع و کارهای لازم برای غلبه بر آن‌ها را تقویت می‌کند. 📚 پی‌نوشت: این مطلب چکیده‌ای است از مقاله‌ی گابریله اوتینگن (استاد روان‌شناسی در دانشگاه نیویورک و دانشگاه هامبورگ) که در تاریخ ۲۵ جولای ۲۰۱۶ با عنوان «Don’t think too positive» در وب‌سایت ایان منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۶ آذر ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «خیلی هم مثبت فکر نکنید» و با ترجمۀ افشین پهلوان منتشر کرده است. ➖➖➖➖➖ 🆔 @tarahomiasl
📆 1403.5.16 🔰 دنیایِ متحول و اهمیت طراحی مسیر شغلی ✅ راهنمای جامع طراحی مسیر شغلی موفق: از انتخاب شغل تا موفقیت حرفه‌ای ✍️ 🔸 در دنیای امروز که با سرعتی سرسام‌آور در حال تغییر و تحول است، طراحی مسیر شغلی روشن و هدفمند بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. بسیاری از افراد با آرزوها و اهداف بزرگ وارد بازار کار می‌شوند، اما با چالش‌های مختلفی روبرو می‌شوند که می‌تواند انگیزه و روحیه‌شان را تضعیف کند. سؤالاتی همچون «آیا مسیر درستی را انتخاب کرده‌ام؟»، «آینده شغلی من چگونه خواهد بود؟» و «چگونه می‌توانم به اهداف حرفه‌ای خود دست یابم؟» ذهن بسیاری از ما را مشغول می‌کند. 🔸 شما چطور؟ آیا تابه‌حال احساس کرده‌اید که در مسیر شغلی خود سرگردانید؟ یا از خود پرسیده‌اید که آیا در شغل درستی هستید؟ یا شاید از خود سؤال کرده باشید که چگونه می‌توانید به آرزوهای حرفه‌ای خود دست یابید. آیا تابه‌حال احساس کرده‌اید که در میان انبوهی از فرصت‌ها و چالش‌های شغلی گم شده‌اید و نمی‌دانید کدام مسیر را انتخاب کنید؟ یا شاید در جایی از مسیر حرفه‌ای خود به بن‌بست خورده‌اید و به دنبال راهی برای ادامه مسیر هستید، راهی که بتوانید باانرژی و هدفمند در آن گام بردارید. 🔸 تصور کنید هر روز با شوق و انگیزه از خواب بیدار می‌شوید، باانگیزه و اشتیاق به محل کار خود می‌روید، اهدافی مشخص دارید و می‌دانید که هر قدمی که برمی‌دارید، شما را به آینده‌ای موفق‌تر و رضایت‌مندانه‌تر نزدیک‌تر می‌کند. این دقیقاً همان چیزی است که طراحی مسیر شغلی برای شما به ارمغان می‌آورد. 🔸 فرایندی است که به شما کمک می‌کند تا با شناخت دقیق از خود و فرصت‌های موجود، مسیر حرفه‌ای خود را به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که هر قدمی که برمی‌دارید، شما را به سمت تحقق اهداف و آرزوهایتان هدایت کند. 🔸 این فرایند، تنها محدود به انتخاب یک شغل نیست؛ بلکه شامل خودشناسی، تعیین اهداف واقع‌بینانه، برنامه‌ریزی استراتژیک و توسعهٔ مداوم مهارت‌هاست. در این مسیر، از ابزارها و روش‌های مختلفی بهره‌مند خواهید شد که به شما کمک می‌کنند تا بهترین نسخه از خود را در دنیای حرفه‌ای به نمایش بگذارید. 🔸 آیا آماده‌اید تا سفر خود را به‌سوی موفقیت آغاز کنید؟ پس با مرور «راهنمایِ جامع طراحی مسیر شغلی موفق» شروع کنید. در این مقاله شما را با طراحی مسیر شغلی آشنا می‌کنم. مشاوره‌ی شغلی، دوره‌های آموزشی، آزمون‌های روان‌شناختی و شبکه‌سازی، همه‌و‌همه را با هدف راهنمایی شما به‌سوی موفقیتِ حرفه‌ای و شخصی بحث می‌کنم. 🔸 با من همراه شوید تا یاد بگیرید چگونه با داشتن یک مسیر شغلی روشن و هدفمند، آینده‌ای پر از فرصت و رضایت برای خود رقم زده و در مسیر شکل دادنِ بهترینِ نسخه از خودتان گام بردارید. ↙️ لطفا متن کامل مقاله را در وب‌سایتم مطالعه کرده و از بذل دیدگاه‌تان محرومم نکنید: https://www.tarahomiasl.ir/career-path-planning/ 〰️〰️〰️〰️〰️ ▪️لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید. 🆔 @tarahomiasl
📆 1403.6.6 🔰 زندگی با هدف: از سردرگمی تا معنا ✅ زندگی بدون ، مثل حرکت در دریای بی‌پایان است بدون آنکه بدانیم به کدام ساحل می‌خواهیم برسیم. ✍️ 🔸 وقتی هدفی نداریم، ذهنمان به دنبال مسیری می‌گردد که دیگران برایمان تعیین کرده‌اند. یعنی به جای زندگی کردن براساس ارزش‌ها، خواسته‌ها و رویاهای خود، صرفاً نقش بازیگرانِ فرعی را در داستان زندگی دیگران ایفا می‌کنیم. 🔸 از نظر ، نداشتن هدف می‌تواند ، نارضایتی و حتی را در فرد ایجاد کند. انسان‌ها به طور طبیعی به سمت معنا و هدف‌مندی در زندگی خود تمایل دارند. زمانی که این نیاز برآورده نشود، ممکن است به ، و حتی منجر شود. 🔸 اما وقتی اهداف خود را تعیین می‌کنیم، نه تنها مسیر زندگی‌مان را مشخص می‌کنیم، بلکه احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهیم داشت. این اهداف به ما انگیزه می‌دهند تا با چالش‌ها روبرو شویم، رشد کنیم و به فردی که می‌خواهیم تبدیل شویم، نزدیک‌تر شویم. ↙️ تصور کنید دو نفر در یک شهر بزرگ زندگی می‌کنند: 1️⃣ نفر اول، نداشته‌هایش را دنبال می‌کند و هیچ هدف مشخصی برای زندگی‌اش تعیین نکرده است. هر روز، او به سمت فعالیت‌هایی می‌رود که دیگران پیشنهاد می‌دهند؛ از کارهای اجتماعی گرفته تا شغل‌هایی که شاید به دلایل اقتصادی یا فشار اجتماعی انتخاب شده‌اند. به مرور زمان، او احساس می‌کند که به جای ساختن زندگی خود، صرفاً در حال دنبال کردن مسیرهای دیگران است و به این نتیجه می‌رسد که زندگی‌اش بی‌معنا شده است. 2️⃣ در مقابل، نفر دوم از همان ابتدا هدف مشخصی برای زندگی‌اش تعیین کرده است؛ مثلاً آرزو دارد که یک نویسنده مشهور شود. او با تمرکز بر روی این هدف، تصمیم می‌گیرد که وقتش را به نوشتن، مطالعه و شرکت در دوره‌های آموزشی اختصاص دهد. این فرد هر چالش و مانعی که در مسیرش پیش می‌آید را به عنوان بخشی از روند رسیدن به هدفش می‌بیند و با اشتیاق و انگیزه به پیش می‌رود. در نتیجه، او نه تنها به هدف خود نزدیک‌تر می‌شود، بلکه احساس رضایت و معنا در زندگی‌اش را نیز تجربه می‌کند. 🔸 این مثال نشان می‌دهد که زندگیِ با هدف مشخص می‌تواند مسیر را روشن کند و انگیزه‌ای قوی برای حرکت به جلو ایجاد نماید، درحالی‌که بدون هدف، ممکن است تنها اهداف دیگران را دنبال کنیم و احساس بی‌معنایی کنیم. 🔸 بنابراین، تعیین هدف نه تنها به زندگی می‌بخشد، بلکه به ما کمک می‌کند تا نقش اصلی داستان زندگی خود را بازی کنیم... 〰️〰️〰️〰️〰️ ▪️لطفاً با دوستانتان به اشتراک بگذارید. 🆔 @tarahomiasl