داروخانهای وجود دارد به نام
آغوش که در آن لحنِ چشمها
شفا میدهد و نوازشهایی قرار
دارد که حیاتِ روح است و جهاد
و تلاش نسخهی آن است ..
دیروز روز جهانی آغوش بود .. !؟
من در آغوشت مثل کودکیام
که به عمد آرام نمیشود ! تا از تو
یک کشیدن دست بر سر و کمی نوازش
پدرانه و لبخند به شیطنتهایم تا دیدنِ
چالِ گونهات و چندین بوسه بر گونه و چشمهایم ، هدیه بگیرم .. این بخشی
از خاصیتِ خلق شدن آغوشهاست ..
چند روزیست در فصلِ زیارت،
هفت روز هفتهی این دل هشت
روز میشود تا که شاید به عشق
و نگاهِ عمیقت مبتلا شود ..
دوست دارم که با سر و گردنِ
خم نگاهت کنم و گاهی از باطنِ
کجم تماشایت کنم ، شاید نظم
بگیرد این اشتباهیهای من در
حرم به تپشهای شما .. این بخشی
از سکانسِ حاضریهایِ
من است ..
قلبتان را نسبت به دغدغههای
عمیق و بزرگ، حساس و بیدار کنید ..
جمع بندی خودتان تا به حال از
این حضورتان در عالَم چه بوده .. ؟
اگر قرار بود کتابی شوید، چه تقریظ
بر صفحهی اول تا به اینجای حضورتان
میزدند .. ؟ #ایستُ_بازرسی_روح
لااقل کمی حال قلبتان را برای
خودتان شرح دهید ..
میگفت¹ : از شنیدنش سیر نمیشوم
انگار از هجری در عمیقترین لایهی
وجودم خبر میدهد که با یادآوریاش،
همه دردها کنار میرود و این درد
اصلی میشود .. #ارسالی اعضا
¹؛ چهقدرخوببلدِترنّماتروتوصیفکنه..
کلماتودردهایشبیههمشده،حتماً
ازاشتراکروحیبااوخبرمیدهند..که
همدیگررادرملکوتملاقاتکردهاند..