صرف اینکه دائما به کودک تذکر بدهيد "مودب باش، درست بشین، سلام کن و..." نه تنها مهارتهای اجتماعی کودک افزایش نميياد بلکه اعتماد به نفس او نيز کاهش پيدا ميكند.
🪴🪴🪴🪴🪴
کودک نوپا تصوری که شما از ادب و تربیت دارید، ندارد. اينطور نيست که اگر کودک شما در 2 سالگی سلام نکرد، در بزرگسالی هم سلام نکند. او مفهوم سلام کردن را نمیداند و شما هم قادر نخواهید بود با هیچ منطقی این موضوع را به او تفهیم کنید. او باید خودش آمادگی لازم را پیدا کند.
🌻🌻🌻🌻🌻
پس به هیچ وجه کودک نوپا را مجبور به سلام کردن نکنید و برای سلام کردن صرفا از تکنیک جدول تربیتی "ترغیب و تشویق" استفاده كنيد. هیچ وقت به او براي انجام ندادن رفتارهای اجتماعی احساس شرم و گناه ندهید و از جملاتی مانند: بد و زشت است و گناه و... استفاده نکنید. اصرار و خواهش هم در انجام این رفتارها تاثیری نخواهد داشت.
🌴🌴🌴🌴🌴
خود شما در سلام کردن به فرزند و همسرتون پیش قدم باشید .
ناخود آگاه اینکار در کودک شما نهادینه میشود .
🌼🌼🌼🌼🌼
پیامبر ما همیشه قبل از دیگران و مخصوصا کودکان به آنها سلام می کردند.
🪴🪴🪴🪴🪴
همایش اعتماد به نفس. زندگی دم کشیده.mp3
46.58M
☄✨☄✨☄✨
#صوت_چهارمین_جلسه
#زندگی_دم_کشیده
👨🏫 تدریس: استاد محسن صادقی
ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان
💠 موضوع: #افزایش_اعتماد_به_نفس_کودک
💰 هزینه:
ارسال صوت به همراه لینک برای 3 نفر یا
واریز حداقل 5 هزار تومان به کارت دارالایتام
۵۰۴۱۷۲۱۲۱۱۳۳۱۵۵۹
بانک رسالت محمد حسن براری فندری
💌 کاری از #آسمان_مُفرَّح_امید🔰
https://eitaa.com/joinchat/4014800930C77bea1fca3
به جای نصیحت برای کودکان داستان تعریف کنید.🌾🌾🌾🌾🌾
❌ هیچ کودکی نصیحت رو دوست نداره.
🌿🌿🌿🌿🌿
اگر بارها کودکتون رو نصیحت کنید بارها از گوش دادن به صحبت هاتون طفره میره. پس اگر میخواین رفتاری رو توی کودکتون تغییر بدید براش قصه بخونید.
🥀🥀🥀🥀🥀
مثلا بچه ای که از تاریکی میترسه اگر شما هزار بار بهش بگید که تاریکی ترس نداره کودک اهمیت نمیده. اما اگر داستانی در این خصوص بارها و بارها براش بخونید کودک هر بار با شخصیت اصلی ارتباط برقرار میکنه و خودش رو جای اون قرار میده و به مرور ترسش کمتر میشه.
🪴🪴🪴🪴🪴
1_799739946.m4a
8.76M
#قصه_من_خودمو_باور_دارم
اگه اینو دوست داشتید
شبا برای بچه هاتون پخش کنید❤️
💰هزینه معنوی 👈تلاوت سوره یس یا ارسال به 5 نفر با لینک
📌ادمین پاتوق مادرانه
🆔@Admin_patoghemadarane
#پاتوق_مادرانه
🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/3377725469C5293641e1b
هدایت شده از ترنم بهشتی
پنجشنبه صبح بود.
با بچهها رفته بودیم سرزمین بازیِ فلان!
جایی که حرکت کردن رکن اصلی بازیها بود ...
با دو پسر هشت ساله و چهار سالهام رفتیم. حسابی شلوغ بود و سر و صدا از هر گوشه میآمد. باباها کنار بچهها بازی میکردند، شاید هم بچهها کنار باباها!!
من چند دقیقهای در حال نوشتن پست و استوری برای دعوت به هیئت روز جمعه بودم و بچهها مشغول بازی بودند. کارم که تمام شد، رفتم سراغ پسرها. خودم را به بچهها سپردم و آنها تعیین میکردند که سمت کدام بازی برویم. من هم مطیع بودم. کمتر حرف میزدم و سعی میکردم صرفاً همراه باشم.
وسط یک بازیِ خیلی ساده بودیم که پسر بچهای حدودا ۶، ۷ ساله به سمت ما آمد. میخواست وارد بازی ما شود. خیلی ساده پذیرفتیم. مادرش جلو آمد، گفت سینا جان (اسمش سینا نبود و برای رد گمکنی نوشتم سینا 😊) بگذار بازی آنها تمام شود بعد وارد شو. گفتم ایرادی ندارد بگذارید بیاید ...
بچه وارد بازی شد، اما مادر مدام راهنماییاش میکرد!
مدام میگفت:
مامان از این طرف برو!
دست به توپ آبی نزن!
آرامتر بزن!
روی زمین قِل بده!
مراقب باش گل نخوری!
و ...
آن بازی را رها کردیم و رفتیم سراغ یک بخش دیگر!
چند دقیقه بعد سینا! با مادرش آنجا بود. مادر مدام راهنمایی میکرد. فکر میکرد در حال لطف کردن به فرزندش است. تقریبا پسرک را دیوانه کرده بود. میخواستم از مادر خواهش کنم پسر را چند دقیقهای به حال خودش رها کند، بگذارد خودش وسایل را امتحان کند! نمیخواهد مدام خطاهایش را بگیری! نمیخواهد اینقدر همه چیز را آموزش بدهی! فرصتی هم برای کشف به کودک بده!! اما من که بودم؟! محلی از اعراب نداشتم این حرفها را بزنم ...
محیط آنجا فوقالعاده امن بود و امکان آسیب از سمت وسایل وجود نداشت اما پسرک هر جا میرفت، مادر هم دنبالش بود! و شاید هر دقیقه بیش از ۵، ۶ بار اسمش را صدا میزد! اِرشاد یا اِنذاری میکرد و بعد ادامه ماجرا ...
برای پسر بچه واقعا ناراحت بودم. اینقدر که دلم میخواست با عتاب به مادر بگویم به خاطر بچهات و خودت! دقایقی او را به حال خودش بگذار. اما مادر کنترلگر ثانیهای او را رها نمیکرد. شاید سینا هم به همین کنترلگری عادت کرده بود. اگر لحظهای مادر دور میشد، او هم با چشم دنبالش میگشت!!
آن روز گذشت و هنوز ذهنم درگیر است. درگیر مادرهایی که دلسوزانه و سختگیرانه در حال آسیب به بچهها هستند!
به مادرها میگویم یک کاغذ روی درب یخچال بچسبانید و هر بار که نام کودک را صدا کردید یک خط روی آن کاغذ بکشید. ببینید در طول روز چقدر با او کار دارید! چقدر در حال دستکاری هستید! چقدر فرصت کشف و آزمون و خطا را از فرزندتان میگیرید! ...
👈 لطفاً از سر راه رشد بچهها کنار بروید و بگذارید مسیر خودشان را طی کنند. لطفاً بچهها را دستکاری نکنید!
#حمید_کثیری
وقتی از کودک انتظار برود فقط بچه خوبی باشد، شلوغ نکند، به حرف بزرگترها گوش کند، مخالف حرف پدر و مادر حرفی نزند، عصبانی نشود و...
در نظر بگیرید همین کودک چند سال بعد که میخواهد وارد جامعه شود و با دیگران ارتباط برقرار کند چه اتفاقی خواهد افتاد،
🍀🍀🍀🍀🍀
نوجوان و جوانی که توان بیان خواستههای خود را ندارد، نمیتواند نه بگوید، از دیگران خجالت میکشد و چنین شرایطی چقدر میتواند آسیبزا باشد.
🌾🌾🌾🌾🌾
کودک و نوجوان شما باید در خانه اجازه حرف زدن، ابراز احساسات داشته باشد، در مورد کارها به خصوص مسائلی که به خودش مربوط است نظر بدهد و از پیشنهادها و مخالفتهایش استقبال شود،
🌻🌻🌻🌻🌻
اگر کودک و نوجوان شما میتواند به شما «نه» بگوید این را به عنوان یک ویژگی مثبت و سازنده در نظر بگیرید، نه اینکه سعی کنید کودکی حرفگوشکن بار بیاورید.
🪴🪴🪴🪴🪴
🔹 مامان و باباهایی که در هفتسال اول به بچه ثابت نمیکنند که عاشق او هستند! درحالیکه بچه در این سن، باید آخرِ کیف باشد ، ضرر می کنند.
🥀🥀🥀🥀🥀
🔹 برخی از مادرها مدام به بچه میگویند «دیگر دوستت ندارم ها!»؛ چرا بچه را تهدید میکنی؟! خُب این بچه یادش میماند و میگوید «من موجودی هستم که بههمین سادگی، مادرم میتواند من را دوست نداشته باشد!» این را به بچهات نگو. منّتش را بکش! مثلاً اینطوری بگو: «من که تو را دوست دارم، این کار را نکن...» مدام به او بگو دوستت دارم، بگذار این بچه، وجودش پُر بشود
🪴🪴🪴🪴🪴
🔹 خانم در برخورد با بچهها، نباید حالت حقوقی به خودش بگیرد و مثل فرماندهها رفتار کند، بلکه باید دلبری کند! مثلاً به بچهها بگوید: «بچهها، اگراین کار را بکنید من دلم میسوزد» و بابا هم به بچهها یاد بدهد که «دل مامانتان را نشکنید» اینها اساس خانواده است.
🌻🌻🌻🌻🌻
🔹 پدر ومادرهای محترم! بچهها از روی الگوی شما «امامت» را میفهمند، از روی الگوی مهربانی مادر، میفهمند که امام مهربان است، از روی الگوی مهربانی مادر میفهمند که خدا مهربان است وحسن ظنّ به خداپیدامیکنند.
🌴🌴🌴🌴🌴