مثلا کوله بارم بستم مثلا راهی کربلات هستم😭 مثلا تو صدام کردی مثلا تو آغوش تو آرام هستم💔 #کربلا #دلتنگ ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~

این حجم دلتنگی قابل قیاس نیست 😭🥺 #کربلا #دلتنگ #بیچاره #نا‌امید ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~

شب جمعه و دلتنگی و دلتنگی و دلتنگی😭 رویای نیمه‌شب‌های کربلا، رویای خیمه‌گاه، حسینم، به جان رقیه به جان چشمان اباالفضل، به جان مادرت دارد می‌کشد مرا😭 یه کربلا، فقط یه کربلا عزیز دل زهرا😭 #شب_جمعه #کربلا #دلتنگ ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~

داشتم تو اینستا می‌چرخیدم یه پستی دیدم، نوشته بود دستت رو نگه‌دار هرچی اومد نامه امام حسین به توئه🥺 منم دستم رو نگه داشتم این پیام اومد💔 بنظرتون نمیرم برا همچین امام و پدر مهربونی😭💔 #کربلا #دلتنگ #مجنون ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~

جمعه و شنبه و یک شنبه نداره💔 دلی که تنگه دیدن یار، براش محرم و صفر و رمضان فرقی نداره🥺 کاش تمام لحظات عمرم در کربلا می‌گذشت😭 کاش پرچم گنبدت از سر انگشتان من لحظه‌ای هم می‌گذشت😭 دل تنگیم، چاره‌ای بیاندیش عزیزم💔 #کربلا #دلتنگ #حسین_خیرالدین ~~~~✍️🧠✍️~~~~ @taravosh1 ~~~~✍️🧠✍️~~~~

اینم از تلخ‌ترین جمله سال ۱۴۰۳🥺 خیلی جلوی خودمو گرفتم هیچ پستی نذارم اول سال نو، دلتون غمگین کنم ولی..... دل تنگ رو چیکارش میشه کرد😭💔 حاج آقا هارداسان....!؟🖤 #شهید_رئیسی #رئیس_جمهور #دلتنگ

دلت که گرفت پیش کسی رو نزنید💔 او که تورا آفریده بهتر دل شکسته‌ات را میخرد💔 درد‌هایت را جایی بفروش که خریدارش خوب بخرد و بهتر جایگزین کند🥺 #خدا #دلتنگ

و رجائی کربلا🥺 خذ عمری و ارزقنی کربلا😭 آه یا کربلا، کربلا #شب_جمعه #دلتنگ #حسین_خیر_الدین

دلم کربلا میخواد... دلم تنگه... توی این شهرِ شلوغ، توی این هوای همیشگی، یه جایی از قلبم داره فریاد میزنه: "کربلا... کربلا..." انگار نفس میخوام و هوای کویر میخواد، هوای آسمونِ اون سرزمینِ مقدس. پاهام بیقرارن، انگار یادشون اومده اون راهِ پر از عشق رو، راهی که پر از زمزمه های "یا حسین" بود، پر از اشک های گرمی که رو گونه ها خشک میشدن زیر آفتابِ مهربونِ نجف و کربلا. بوی خاکش رو حس میکنم... همین الانم، بوی خاکِ خیس بعد بارون که میاد، یادم میندازه اون بوی خاکِ کربلا رو، خاکی که بوی عطری از بهشت رو داشت... خاکی که پاهامون رو توی پیاده روی اربعین نوازش میکرد، انگار زمینمون رو میبوسید. بوی شمع های خاموشی که رو ضریحِ آقا قربون میرفتن، بوی چایی های داغی که تو دلِ شب، دست های مهربونِ غریبه ها بهمون میدادن... بوی اشتیاق رو حس میکنم، تو رگهام میدوه. صداش رو میشنوم... توی سکوتِ شب، انگار زنگِ زنجیرای کاروانِ زائرین رو میشنوم. توی صدای باد، نجوای زائرهای خسته اما خوشحال رو حس میکنم که با لبخند میگفتن: "یا اباعبدالله". صداهای شهر گم میشن تو صدای این فریادِ درونیم که میگه: "برگرد... برگرد اونجا که دلت آروم گرفت، اونجا که اشکات رو بادِ کربلا خشک کرد، اونجا که با هر قدم، سبک تر شدی..." نورش رو میخوام... نورِ مهتابی که رو گنبدِ طلایی میتابه رو میخوام... نوری که انگار مستقیماً از بهشت میاد. نورِ شمع های بی شماری که دورِ حرم رو قاب گرفتن، نورِ چشمانِ پر از امیدِ آدم هایی که از همه جای دنیا اومده بودن فقط برای یه سلام، فقط برای یه دلِ پر از حسین(ع). اینجا نورِ چراغای خیابون سردن، ولی اونجا... اونجا نور، گرما داره، عشق داره، حیات داره. دلم براش تنگه... دلم براش تنگه که پابرهنه روی خاکِ گرمش راه برم... دلم براش تنگه که سرمو بذارم رو ضریح و بگم: "آقا جون، اومدم دوباره..." دلم براش تنگه که تو ازدحامِ جمعیتِ اربعین گم بشم و باز خودم رو کنارِ پرچم های سیاهِ عزادارت پیدا کنم. دلم براش تنگه که یه غریبه، دستم رو بگیره و بگه: "خسته نباشی خواهر" و یه لیوان آبِ خنک تعارفم کنه... اونجا همه با هم بودن رو با پوست و خونت حس میکنی. پس اربعین میام... پس بیا با هم بریم... بیا تا دلمون رو ببریم پیشِ اون آقایی که دلِ همه ی ما رو برد. اربعین فقط یه سفر نیست؛ یه بازگشته... بازگشت به خونه ی دل. اونجا، تو اون شلوغیِ مقدس، یه آرامشی هست که هیچ کجای دنیا پیدا نمیشه. یه اشکِ پاکی هست که رو صورتت خشک میشه و سنگینیِ دنیا رو از دلت کم میکنه. پس... تو هم میای؟ صداش رو میشنوی؟ اون صدای ملکوتی که میگه: "هر که می خواهد بیاید..." دلت کربلا میخواد؟ پس صبر نکن... قدم بردار. اربعین، وعده گاهِ عشقه. بیا تا با هم، عاشقانه فریاد بزنیم: "لَبَّیْکَ یَا حُسَیْن!" بیا تا قلبهامون رو توی کربلا جا بذاریم و با روحی سبک تر برگردیم... منتظرتم ... #کربلا #دلتنگ #اشک