eitaa logo
مباحث تربیتی
239 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
1 فایل
نظام تربیتی سوالات تربیتی منابع تربیتی تربیت کودک و بالغ
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از وقف مهدویت
💠مذهب اصيل طعمه‏ ى بيگانه نمى‏ شود و خوراك باطل‏ نمى ‏شود؛ چون اين مذهب ملاك‏ هايى دارد و ميزان‏ هايى دارد كه حد و مرزهايش را پاسدارى مى‏ كنند. اين مذهب‏ حق‏ را مى ‏خواهد و از حق‏ مى‏ خواهد و براى حق‏ مى‏ خواهد و هيچ گاه با پاى باطل‏ حركت نمى ‏كند و حقش طعمه‏ ى باطل‏ نمى ‏گردد. ☘️حق هنگامى حق است كه از راه حق و به خاطر هدف حق، دنبالش رفته باشند و تازه اين كافى نيست، بايد حق مسلط باشد و طعمه‏ ى باطل نگردد. با اين توضيحات مى ‏توانيم مذهب عاطفى و مذهب دستورى و مذهب‏ اصيل را از يكديگر مشخص كنيم. 1) مذهب عاطفى‏ با هر چيزى مى ‏سازد و صلح كلى است و خدايش هم آفريده دل توست‏ . 2) مذهب دستورى‏ هم هميشه دستاويز است و قربانى خدايان تاريخ و نردبان باطل و طاغوت‏ . 3) مذهب اصيل‏ ناچار از توحيد برخوردار است و همين توحيد جبهه دارد و درگيرى دارد، هم زيربناى جهاد با نفس است و هم انگيزه‏ ى جهاد با طاغوت https://eitaa.com/tarbeit
🌷🌷بهترین عمل در شب قدر🌷🌷 🌴🌴 بزرگوار ، ابن بابويه رحمه الله در مجلس ۹۳ از كتاب الأمالى ، پس از بيان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد ركعت نماز براى هر يك از شب هاى بيست و يكم و بيست و سوم ، مى گويد: 🌺🌺ومن أحيا هاتين الليلتين بمذاكرة العلم فهو أفضل هر كس اين دو شب را با گفتگوى علمى احيا بدارد ، بهتر است. 🥀🥀منظور از گفتگوی علمی چیست؟ 🌸🌸علم به معنی شناخت و آگاهی است.بهترین شناخت و آگاهی اول از نفس و دل خود است. 🌺🌺امشب خوب است کمی با خودمان خلوت کنیم و ببینیم 🌵 آیا نیتهای ما 🌵 و عشقهای ما ، 🌵 نفرتهای ما ، 🌵 غضبها و شهوتهای ما ، 🌵شادیها و غم های ما ، 🌵حرکتها و رفتارهای ما همه بر خواسته از 🔥 نفسانیت ، 🔥یا وساوس شیطان ، 🔥یا دنیاگرایی 🔥و یا به خاطر حرفهای مردم بوده. 🌴🌴قطعا اکثریت ما همینطور بوده ایم و اگر این احساس برایمان ایجاد شد و این شناخت برایمان آمد حالمان عوض میشه و دلمان می شکنه و با خشوع و اشک اول از خدا طلب توبه و استغفار میکنیم که حالمان را عوض کنه و اگر دعای جوشن میخوانیم و یا نماز اقامه میکنیم و یا قرآن سر میگیریم با این نگاه و بینش و اضطرار است که تغییر کنیم و حالمان عوض شود که یا مقلب القلوب و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال. 🌹🌹و اگر حالمان عوض شد در نتیجه محرکهای چهارگانه غیر الهی تبدیل به محرک الهی خواهد شد و احساس رضایت هم خدا از بنده و هم بنده از خدا پیدا خواهد کرد. 🌕شب تقدیر🌕 🕌 تقديرِ شبِ قدر، فكر كردن در همين نكته ‏هاى مهم است، 🏡ولى اگر همّ و غمّ من اين باشد، كه خدا خانه و زندگى و كفش و كلاهى به من بدهد و پدر و مادرم را بيامرزد، اين زندگى صالحِ مصلح نيست. 🌏ما با نيروهاى خود و مملكت وجودىِ خود چه كرده ‏ايم؟ 🏬به مدارس شهرخود، به دبيرستان‏ها، به دانشگاه‏ها نگاه كنيم! چه كسى بايد براى اصلاح آنان قدم بردارد؟ 😱چقدر تساهل و سستى به خرج داده‏ ايم و بهانه آورده ‏ايم كه فلانى بايد اين كار را مى ‏كرد و يا به ما ربطى ندارد! 🤗 اين حرف‏ها نيست! جامعه‏ اى كه در آن، هر كس بايد شب قدر و برنامه‏ ريزى داشته باشد، تا «سَلامٌ هِىَ حَتّى‏ مَطْلَع الْفَجْرِ» را داشته باشد، 👏در اين جامعه، ديگر نمى ‏توان نشست و دست روى دست گذاشت. 🤝 اين تقدير را از تك تك من و شما خواسته ‏اند. 🕵 در مملكتى كه همه به آن چشم دوخته ‏اند تا ذليلش كنند و تو اوضاع منطقه را مى ‏بينى كه چطور حساب شده پيش مى‏ روند، چطور شكست مى ‏دهند، چگونه نيروهايى را كه مى‏ خواهند فردا مزاحم نباشد، از بين مى‏ برند و وحدت‏هاى ديگرى به وجود مى ‏آورند، قراردادهايى را مى‏ بندند تا تو را محصور كنند، تا منابع تو را محصور كنند، چه كسى بايد شروع كند؟ 🛎مگر تو در اين عالم، آدم نيستى؟! چرا بايد اين قدر ذليل بنشينى؟! 🕛بايد در شب، طرحى بريزى تا در طلوع فجر قدم بردارى! 🌕به خاطر همين است كه‏ «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» مى ‏شود. به خاطر همين است كه شب قدر از هشتاد و سه سال بهتر است.
🌿انسان دارای امکانات و استعدادهایی است که این داشته های انسان به سرمایه های مشترک و اختصاصی قابل تقسیم است. «سرمایه های مشترک: 1- اعضا و جوارح. 2- حواس پنجگانه. 3- احساس و عاطفه. 4- هوش. 5- حافظه. 6- غریزه. سرمایه های اختصاصی: 1- اختیار و آزادی و اراده؛ 2- قوه ی توهم؛ 3- قوه ی تخیل؛ 4- تدبّر؛ 5- تفکر؛ 6- تعقل؛ 7- قلب؛ 8- روح؛ 9- وجدان؛ 10- فرقان. ما با درک سرمایه های خود در می یابیم که ما بزرگ تر از خوردن و خوابیدن و خوشی و لذت و رفاه و امنیت و آرامش و تمرکز و عدالت و تکامل و عرفان(عرفان به معنای تکامل استعدادها و رسیدن به قدرت و کشف و تسخیر و کرامات و...) و بزرگ تر از دنیا هستیم. سرمایه های ما نه تنها برای رسیدن به این اهداف و آرمان ها اضافی هستند بلکه حتی مانع رسیدن به این اهداف نیز می باشند؛ چون برای رسیدن به این اهداف، نه تنها نیاز به دنی بلکه حتی نیاز به انسان شدن و استعدادهای انسانی هم نداشتیم. چرا که حیوان به این خواسته ها می رسد بی آنکه از این سرمایه های اختصاصی بهره ای داشته باشد. حتی این سرمایه ها برای رسیدن به این اهداف مانع ایجاد می کنند مانند: «اختیار و آزادی، مانع رسیدن به عدالت شده است. این ظلم و فسادی که در جامعه ی بشری وجود دارد نتیجه ی همین اختیار و آزادی بشر است. هم چنین اختیار و آزادی، مانع تکامل و عرفان شده است؛ زیرا با همان حرکت طبیعی و قانونمند مانند نطفه نیز می شد رد عرض نه ماه به تکامل رسید...»
ملاک و معیار(انتخاب کاندیداها) این هست که مصداق آیه ۸۳ قصص باشد که خودش به میدان خدمت نیامده باشد بلکه دیگران دعوت کرده باشند . همین اندازه که احساس تکلیف کرده ،یعنی اصلح نیست ،باید اصلح را به میدان بیاوریم و به این لیست دادن ها اکتفا نکنیم. برخی از انسان ها قدرت طلبی را درون خود دارند اما باید تذکر داد تا بفهمند . به قول استاد :ما فرعونی هایی هستیم که مصرهامان کوچک هست . این فرمایش مقام معظم رهبری رو یادتون نره مصداق تواصی بالحق ،دعوت به انتخابات است . به مخاطبین گوشی خود پیام یا زنگ بزنید، حداقل یک پیام ، دوستان و اقوام خود را دعوت کنید به شرکت در انتخابات .
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ تو پايان افتخارات گذشته هستى و من آغاز فردا
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ آيه‏ ى «وَلَقَد ارْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ» بيّنات؛ يعنى آنچه خودش روشن است و روشن كننده‏ ى ديگرى هم هست. بيّنات، آن هدايتى است كه وضع تو و جهان را، رابطه‏ ى تو و جهان را و مقصد تو و جهان را روشن مى ‏نمايد. كتاب؛ يعنى دستورها، نوشته‏ ها، فريضه‏ ها و آداب و احكام، در اين حركت و در اين رابطه ‏ها. ميزان؛ يعنى معيارى كه در انتخاب مقصد و انتخاب مكتب و در انتخاب عمل، تو را راهنما باشد و در هنگام تزاحم و درگيرى، تكاليف و فرايض و وضع تو را مشخص نمايد.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ظرفيّت و حلم، عنصرى است كه در مباحث مديريت و تشكّل جديد بايد مطرح شود. همان‏ طور كه روش بيّنات، كتاب و ميزان، بايد در مباحث تشكّل و سازمان دهى، جايگاه خود را به دست بياورد. وگرنه بازى ‏ها و فريب‏ ها، هميشه گمراه كننده هستند.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ در برابر هجوم تبليغات، تو هميشه حساب سازمان و حساب شخص و حساب عمل را از يك‏ ديگر جدا كن؛ كه اين سه، هر كدام معيار نقد جدا و روش نقد مجزّا دارند. 👈سازمان با اهداف و مبانى، با مرامنامه ‏اش؛ 👈و شخص با نيّت وانگيزه ‏اش؛ 👈و عمل، با سنّت ‏ها و حدود محاسبه مى‏ شوند. ممكن است مرامنامه‏ ى يك حزب خوب باشد، ولى شخص فاسد باشد و ممكن است يك شخص خوب باشد، ولى سازمان و حزبش بى ‏اساس. و همين‏طور ممكن است نيّت شخص خوب باشد، ولى عملش باطل و يا عملش درست باشد و نيّتش فاسد. اين‏ طور نيست كه خوبى و بدى عمل، دليل خوبى و بدى شخص و يا حزب و سازمانى باشد.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ بيّنات‏ مفهوم بيّنات را مى ‏توانى از كتاب لغت هم به‏دست بياورى، كه حقايق روشن و روشن كننده را بيّنه مى ‏گويند. اين مفهوم، مصاديق و نمونه‏ هاى زيادى دارد. بيان و استدلال، سيره و برخورد و عمل و معجزات و كرامات و نشانه‏ هاى وحى و اخبار اديان گذشته، همه مصاديق بيّنات هستند. 👈معجزات، روشنگر ارتباط ولىّ و رسول با حقّ است. و در رابطه با معجزه، اين مختصر را مى‏ گويم كه در برابر شبهه‏ ها و وسوسه ‏ها مسلّح باشى؛ چون معجزات، مخالف عقل و علم نيست. تمامى هستى، معجزه ‏اى است كه ما با آن مأنوس شده ‏ايم و تمام معجزات، طبيعت‏ هايى است كه هنوز با آن ‏ها آشنا و مانوس نشده‏ ايم. طبيعت، معجزه‏ ى مأنوس و معجزه، طبيعتِ مجهول و نامأنوس است. با اين توضيح، در برابر شبهه‏ ها مى‏ توانى مقاوم و مهاجم باشى. اين حقايق روشن و روشنگر را مى ‏توان از دو راه به‏ دست آورد. از راه قدر انسان و از راه تحقيق و مطالعه. نامه هاى بلوغ، ص: 22
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️راه اول، راه نزديك و پر بارى است كه اميّين و بى‏ سوادها هم آن را مى‏ فهمند؛ چون هر كس از خودش درك حضورى و بى‏ واسطه دارد؛ چون درك تو از يك ليوان يا ستاره و خورشيد، درك حسّى و باواسطه است؛ ولى درك تو، از اين‏كه اين ‏ها را درك كرده ‏اى و از اين‏كه در ذهن تو منعكس شده، درك حضورى و بى ‏واسطه است. و همين ادراك حضورى و بى ‏واسطه، دستمايه‏ ى تفكّر و غذاى فكر تو مى ‏شود؛ 👈چون تو با شناخت ارزش خودت و با مقايسه‏ ى محرّك‏ ها و مؤثرهايى كه تو را هميشه راه مى ‏اندازند و شاد و يا رنجور مى ‏كنند، با قدر و ارزش خودت، در برابر كشش ‏هاو حالت‏ هاى طبيعى خودت مى ‏ايستى و حساب مى‏ كنى، كه چرا خودت را براى اين‏ هايى كه براى تو بوده ‏اند، فدا كرده‏ اى. و چرا از صبح تا شام، به خاطر آدم‏ هايى مثل خودت و يا دنيايى پايين‏ تر از خودت، دويده ‏اى. انسان با مقايسه‏ ى محرّك ‏ها با خودش، از بند آن‏ ها آزاد مى ‏شود و بت‏ هايش را مى ‏شكند. 👈و خودشناسى؛ يعنى اين ‏كه تو با اين استعداد و امكان، چرا به خاطر دنياى بى ‏جان و يا آدم‏ ها و فرعون‏ ها و طاغوت‏ هايى كه مثل تو هستند، سوخته ‏اى و ساخته ‏اى. تو خودت را با تأثيرى كه از هر چيز احساس مى كنى، اندازه بگير و مقايسه كن، كه اين چيز، ارزش اين تأثير را داشته و يا جهل و غفلت تو، او را بزرگ كرده است. نامه هاى بلوغ، ص: 23
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️تمامى هستى به تو منتهى مى ‏شود و تو بايد به خداى هستى منتهى شوى: «انَّ الى‏ رَبَّكَ الْمُنْتَهى‏»؛
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ در اين نكته تأمل كن، ببين در برابر آنچه به ‏دست مى‏ آورى، چه از دست مى ‏دهى. در اين محاسبه، خودت را در نظر بگير. تمام باخت ما از اين‏جاست كه خودمان را به حساب نمى ‏آوريم! فقط حساب مى‏ كنيم چه به‏دست آورده ‏ايم و نمى ‏بينيم چه از دست داده‏ ايم. آنچه‏ افتخار پيرزن‏ هاى مهربان و ساده و بى ‏توجّه است، همان رنج و غصّه‏ ى تاجرى است كه مى ‏داند چه از دست رفته و از جلوه‏ هاى بدست آمده مغرور نمى ‏شود. 👈كسى كه اين تأمل را كامل كند، از دنيا خارج مى ‏شود، پيش از آن‏ كه از آن خارج شده باشد كه: «مُوتُوا قَبْل انْ تَمُوتُوا»، سفارش رسول است. و اين چنين وجودى، اگر در دنيا داخل شود، اسير نمى ‏شود كه امير است و حاكم است. زهد در دنيا و آزادى از جلوه‏ ها و كشش‏ ها، براى كسانى ميسّر است كه قدر خود و ارزش خود را در نظر گرفته ‏اند. اين ‏ها با تمامى شهود عالم و حضور دارايى ‏ها و امكان‏ ها و لذّت‏ ها و قدرت‏ ها، قانع نمى ‏شوند و به غيب ايمان مى ‏آورند: «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب»؛ چون اين قطره‏ ها، عطش بزرگ آن ‏ها را سيراب نمى‏ كند. از خودمان بگذر، كه غيب ما يك توپ، يك دوچرخه، يك ماشين، يك خانه و يك زن است، كه دنبال آن ‏ها هستيم. ولى غيب على و رسول، چيز ديگرى است. حتّى بهشت و جهنّم براى آن‏ ها غيب نيست، كه مشهود است. اين همه، در چشم آن‏ ها و در حضور آن ‏هاست. غيب آن‏ ها، غيب ذات است؛ ديگر دنيا براى آن‏ ها محجوب و پنهان نيست؛ كه مى ‏فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاء ماإِزْدَدْتُ يَقيناً»؛ اگر پرده ‏ها كنار برود، من يقينى تازه به‏ دست نمى ‏آورم. در معناى غيب در سوره‏ ى بقره، در «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيب» تأمل كن. نامه هاى بلوغ، ص: 24
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️گرچه غيب را به امام زمان و جهنّم تفسير كرده‏ اند، ولى اين‏ ها مصاديق غيب هستند؛ چون غيب امام زمان و على چيز ديگرى است و شهود و غيب نسبت به افراد تفاوت دارد. و در سوره‏ ى بقره، ادامه‏ ى آيه نشان مى ‏دهد كه غيب چيست؛ چون ادامه‏ ى ايمان به غيب، اقامه‏ ى نماز آمده، كه نماز پيوند اين وجود مؤمن و معتقد به غيب، با اين حقيقت پنهان است. 👈ايمان به قدر انسان و ارزش او، او را به سوى خدا مى‏كشاند و ضرورت خدا از ضرورت آب و هوا براى تو محسوس‏ تر مى ‏شود. و ايمان به غيب، براى تو كه شهود عالم، دلت را پر نكرده و ايمان به روز ديگر، كه به امروز قانع نيستى و ايمان به وحى، به دنبال مى ‏آيند. 👈انسان با شناخت قدر و استعدادهاى خود، به مقدار استمرار و ادامه‏ ى خود و به جهان ديگر روى مى ‏آورد. همان‏ طور كه از استعدادهاى اضافى بچه در رحم مادر، مى ‏توان به استمرار او و جهان ديگر راه يافت. و در اين مجموعه‏ ى عظيم هستى است، كه انسان با هدف بالاتر از وجود خويش و جهت عالى ‏تر، به رسول و ولى ‏روى مى ‏آورد. 👈اين دو نكته، جايگاه انسانى كه در تمامى هستى مطرح است، نه در يك كشور؛ و با هدف بالاتر از خود همراه است، نه لذّت و قدرت و رفاه. آن جايگاه و اين هدف، نياز به حكومت و رهبرى رسول و امام معصوم را نشان مى ‏دهد. كسانى كه خود را از دست مى ‏دهند، هيچ ايمانى نخواهند داشت: «الَّذينَ خَسِرُوا انْفُسَهُم فَهُمْ لا يُؤمِنون»؛ هيچ‏ گونه ايمانى نه به اللّه، نه به غيب، نه به يوم الاخر و نه به وحى‏ كه تمامى اين‏ ايمان‏ها در گرو ايمان به قدر انسان و در 👈گرو شناخت انسان از خويش است. كسى كه خودش را باور نكرده، مثل انسانى مى ‏ماند كه به روزى پنج ريال قانع است و خيال مى ‏كند كه شقّ ‏القمر كرده اما همين كه ارزش خودش را فهميد، مى ‏بينى كه آرام نمى ‏گيرد، حتّى هجرت مى ‏كند و به آن ‏جايى روى مى ‏آورد كه حقوقش را بگيرد.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️من هستم و دنيايى بيرون از ذهن من هست.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ ما با اين جهان بيرون، دو نوع رابطه داريم؛ هم مى‏ خواهيم آن را بشناسيم و هم از آن خوشحال و يا رنجور مى ‏شويم. اين رابطه‏ ى عاطفى، در بحث ارزش به تو كمك مى‏ كند؛ چون تأثيرپذيرى و رنج و شادى تو، نشان دهنده‏ ى قدر و درجه‏ى وجودى توست و بايد محاكمه شود كه چرا اين طبيعت را نگه داشته‏ ام، كه از فلان حرف، فلان عمل و فلان برخورد، خوشحال و يا ناراحت بشوم. من مى‏توانم با دگرگون كردن توقّع‏ ها، تحمّل‏ هايم را زياد كنم. براى توضيح بيش‏ تر، مى ‏توانى در اين زمينه با دوستان بحث كنى. 🔹در قسمت رابطه‏ ى معرفتى، براى شناخت جهان، راه‏ هايى وجوددارد: تجربه و علم، فلسفه و استدلال و عرفان و حضور. در هر حال در برابر اين سؤال‏ ها كه جهان چگونه آغاز شده، چگونه تحوّل يافته و چگونه همراه نظام‏ ها و قانون ‏ها گرديده و رو به كجا دارد، انسان بى‏ تفاوت نمانده و تلاش ‏ها كرده است، گرچه او به دنبال هر شكست، مأيوس شده و به دنبال هر پيروزى، مغرور گرديده، ولى هميشه مى‏ خواسته كه بشناسد و با شناخت عمل كند. در رابطه با اين سؤال‏ ها و براى شناخت جهان، بعضى به تجربه و تجزيه ‏ى جهان روى آورده‏ اند. آن ‏ها معتقدند كه اين همه اجسام و اجرام و رنگ و نور، به اجزايى منتهى مى‏ شوند كه مولكول ناميده مى ‏شود. و مولكول ‏ها از اتم ‏هايى تشكيل شده ‏اند و اين اتم‏ ها همان‏ طور كه جدول مندليف نشان مى‏ دهد، از اتم ‏هاى سبك، رو به سنگينى گذاشته ‏اند و اين همه تفاوت، از اين ‏جا برخاسته. پس بايد به اين نكته رسيد كه اتم‏ ها از كجا شكل گرفته‏ اند و چگونه تحوّل يافته ‏اند. ماركسيسم كه وارث و كامل كننده ‏ى تمامى مكتب‏ هاى الحادى است، جواب مى ‏دهد كه اين ‏ها از مادّه ‏ى اوّليه برخاسته ‏اند و اين مادّه، ازلى و ابدى است؛ هميشه بوده و هميشه هست. و جواب مى‏ دهد كه حركت اين مادّه، از تضادّ درونى و تركيب آن‏ ها برخاسته و احتياج به محرّك خارجى و ضربه ‏ى مكانيكى ندارد، كه حركت آن‏ ها ديالِكتيكى است. و جواب مى دهد كه نظام و قانون پديده ‏ها، دليل ناظم و خدا نيست، كه بر اساس تصادف‏ هاى متعدّد و بى ‏شمار، در طى سال‏ هاى سال شكل گرفته و تنظيمى در كار نيست. و جواب مى‏ دهد كه مقصد جهان و جهت اين تحوّل، از سادگى رو به پيچيدگى است. درباره ‏ى اين نظريه- كه مادّه و سپس حيات و زندگى و سپس‏ جامعه‏ ى انسانى و تاريخ را تحليل مى‏ كند و دوره ‏هاى تاريخى كمون اوّليه و برده ‏دارى و زمين ‏دارى و سرمايه ‏دارى و سوسياليسم و كمونيسم را مطرح مى ‏كند و تمامى فرهنگ و اعتقادات را تابع اين دوره ‏ها و روبناى توليد قلمداد مى ‏نمايد. درباره ‏ى اين نظريه بحث‏ هاى زيادى هست كه چه در قسمت مادّه و حيات و چه در قسمت جامعه و تاريخ و حركت تاريخ، اين نظريه را مى ‏شكند؛ كه تو خودت اگر اهل تحقيق باشى و مطالعه و اگر فكر را بر بازى و سرگرمى و فيلم‏ هاى فكاهى مقدّم بدارى، به آن ‏ها خواهى رسيد؛ به خصوص اگر با بحث و همراهى كسانى باشى كه اين راه را رفته ‏اند و تجربه ‏هاى زيادى دارند؛ كه در ميان دوستان من، اين ‏ها كم نيستند و زياد هم هستند. نامه هاى بلوغ، ص: 32
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️در بينش اسلامى، به جاى اثبات مبدأ هستى و آفرينش، به صفات و خصوصيات اين مبدأ مى ‏پردازد؛ چون هركس با هر اعتقادى، ناچار است كه اين جهان را از جايى آغاز كند. اين آغاز،اين خصوصيات را داراست: «قُلْ هُوَ اللّهُ احَد»؛ يگانه است هيچ گونه تركيبى نمى‏ تواند داشته باشد. مبدأ هستى اجزا و روابطى ندارد؛ چون مُركّب، مبدأ نيست. در نتيجه: «اللّهُ الصَّمَد»؛ مبدأ هستى بى ‏نياز است، هيچ‏ گونه وابستگى ندارد. و رابطه‏ ى اين قيّوم بى ‏نياز، با اين همه نياز و فقر، رابطه‏ ى توليدى نيست: «لَمْ يَلِدَ وَ لَمْ يُولَد». رابطه‏ ى او با موجودات، مثل رابطه‏ ى موج و دريا و يا تصوّرات و ذهن و سايه با صاحب سايه نيست، كه همه‏ ى اين‏ها رابطه‏ ى توليدى است. در حالى كه او در وجود و روابطش، مثل اين پديده‏ هاى نيازمند نمى ‏تواند باشد. «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَد»، كه او بى‏ مانند است. اگر او مانندى داشت، در نتيجه قوانين آن‏ ها بر او جارى مى ‏شد و او محكوم و محدود مى ‏گرديد. 👈اين جهانى كه از فقر و عجز و جهل و ضعف، به غنا و بلوغ و آگاهى و توانايى رسيده و در جريان تحوّل خويش، مدام در چرخش است. اين‏ ها، اين محكوم‏ هاى عاجز كه به قدرت و آگاهى هم مى ‏رسند، با خودشان توجيه نمى ‏شوند؛ كه اين فقرها، غنا و قيّوم را نشان مى‏ دهند. وجود اين قيّوم براى اين وابسته‏ ها، ضرورت است، نه خيال و نه وابسته به دوره‏ هاى تاريخى. و خصوصيات اين مبدأ هم، همان يگانگى و بى ‏نيازى و نامحدودى و بى‏ مانندى است. و به اين‏ گونه، تو به قيّومى مى‏ رسى كه نور هستى است. از تو، به تو نزديك ‏تر است‏. نامه هاى بلوغ، ص: 33
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ تو بايد ميان فلسفه‏ ى اسلامى و فلسفه‏ ى مسلمين؛ و عرفان اسلامى و عرفان مسلمين، تفكيك كنى و اين ‏ها را با يك‏ ديگر گم نكنى. 💠آنچه احتياج به رسول و امام را مطرح مى‏ كند، همين ارتباط وسيع انسان و همين جايگاه گسترده ‏ى او در هستى و استمرار او تا بى ‏نهايت است. آنچه باعث مى ‏شود كه شيعه به مسأله ‏ى امامت معتقد شود و اين نوع حكومت را مطرح كند، يك مسأله‏ ى تاريخى و عاطفى نيست؛ كه با هدف رشد و جايگاه انسان در جهان، تو حاكمى مى‏ خواهى كه به تمامى هستى آگاه باشد و از تمام كشش ‏ها آزاد. و اين آگاهى و آزادى، معيارى را مطرح مى ‏كند كه عصمت نام دارد. آنچه باعث مى ‏شود كه تو حتّى عُمَر را كنار بگذارى، همين هدف حكومتى و اين تلقّى از جايگاه انسان در جهان است. مردم نمى ‏توانند خليفه‏ ى خدا و رسول را معين كنند. همان ‏طور كه رسالت به اختيار مردم نبود، امامت هم به اختيار آن ‏ها نيست. آن‏ ها به دل ‏ها آگاهى ندارند و از فردا بى‏ خبرند. و اين خداست كه با توجّه به عامل امتحان و آزمايش، رسولان و امامان را انتخاب مى ‏كند. نه اين‏ كه هركس پيامبر خودش باشد و نه آن‏كه بدون پيامبر، وحى را و كتاب را به دست بياورند؛ كه وحى، مفسّر مى ‏خواهد و انسان، امتحان و آزمايش. و اين است كه با معيار عصمت، رسول و امام انتخاب مى ‏شوند 👈و اين عصمت از كشش ‏ها و جذبه ‏هاى دنيا، معيارو ميزان شيعه در امامت و طرح حكومت است. و همين معيار، مسأله‏ ى امام عصر و حجّت قائم را توجيه مى‏ كند و انتظار را مطرح مى‏ سازد؛ كه در هنگام غيبت، اگر مردم حكومت ولى فقيه را پذيرفتند، بر اوست كه تلقّى انسان ‏ها را عوض كند و هدف ‏حكومت و جايگاه انسان در جهان را مطرح سازد تا خيال نكنند كه جامعه ‏ى انسانى يك دامپرورى بزرگ است و به نان و مسكن دلخوش نشوند. و در انتظار معصوم، به روحيه و فكر و برنامه و عمل خويش سامان دهند و در دشمن نفوذ كنند كه انتظار و تقيّه، مقدّمه‏ى قيام است. نامه هاى بلوغ، ص: 36 https://eitaa.com/ghoftomanenghelab
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ كتاب‏ كسى كه قدر خود را مى ‏داند و استمرار خود را مى ‏شناسد و در اين استمرار، رابطه‏ هاى وسيع با جهان و انسان ‏ها را مى‏ بيند، اين وجود مستمر، براى اين همه رابطه، به دستور و كتاب نياز دارد و دنبال احكام مى‏ گردد، كه مى‏ شنوى در تاريخ، فرسنگ‏ ها راه را پشت سر مى‏ گذاشتند و گوشت و پوست پاى خود را مى‏ دادند، كه از مدينه احكام را سوغات بياورند. نه آن‏ كه از احكام و تكاليف چشم‏ بپوشند، كه دنبال بودند. احكام اسلام، احتياج به نظام دارد، همان‏ طور كه دانه ‏هاى تسبيح محتاج رشته و نظام هستند. اين احكام و نظام‏ ها بر اساس معارف و عقايد- يعنى شناختى كه با احساس گره خورده است- استوار مى ‏شوند.
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️تو اگر، قدر خودت و نظام جهان و حضور خدا را احساس كنى، براى ساده‏ ترين عمل خودت، دنبال برنامه و حكمى هستى؛ و تكاليف براى تو سنگينى نخواهد داشت. اساس تكليف و مسؤوليت تو، توجّه به شناخت و عشق خدا و نعمت‏ هاى او و درك رابطه‏ هاى دقيق است. با اين ديد، تو در برابر دارايى ‏ها مسؤول هستى: «لَتُسْئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعيم».
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️بعضى ‏ها خيال مى‏ كنند كه از رسول و از على بالاترند؛ چون آن‏ ها با عمل و بلاء همراه بودند و اين ‏ها مى‏ خواهند با ادّعاى ولايت و محبّت، با على ‏همراه باشند. راستى كه شيطان بى ‏كار نمى ‏نشيند و سماجت مى‏ كند. آخر چگونه مى ‏شود ريشه‏ ى عشق على، عمل معاويه را و ميوه‏ ى او را بار بياورد. تو را گول نزنند،👈 كه: معرفت و فكر؛ و محبّت و قلب؛ و عمل و تقوا، مركب‏ هايى هستند كه با بلاى خدا و امتحان او همراه مى‏ شوند و مى‏ رسانند. اين راه را، حسين با سر رفته، تو چگونه مى‏ خواهى با غرور و بى‏ اعتنايى و با خور و خواب و ولنگارى به انجام برسانى؟
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ ميزان‏ خيال نكن كه با فقه به احكام و آشنايى با حقوق، كار تو تمام مى ‏شود؛ چون در هنگام عمل، مزاحمت ‏ها مطرح مى‏ شوند 👈و در يك زمان، كارهاى متعدّدى به تو روى مى ‏آورند. اين ‏جاست كه بايد ميزانى در دست داشته باشى. همان‏طور كه در انتخاب مقصد و مكتب و راه، به اين معيارها نياز داشتى و بايد از قدر و اندازه ‏ى انسان كمك مى ‏گرفتى. 👈در مرحله‏ ى عمل هم، بايد اهميت ‏ها را درنظر بگيرى. و اگر در اهميت برابر بودند، به آن‏كه فشار بيش‏ تر دارد و با هواى نفس تو نمى‏ خواند بپردازى؛ كه اميرالمؤمنين على مى‏ فرمايد: هرگاه به من دو كار روى مى ‏آورد، به آن مى‏ پرداختم كه براى خدا محبوب‏ تر بود. و اگر برابر بودند، به آن مشغول مى ‏شدم كه بر من سنگين ‏تر و مشكل‏ تر بود. 👈تحليل همين معيار اهميت ، كه اثر و فايده و وسعت وقت و امكان مندوحه و بى‏ ظرفيتى طرف و فساد و از دست رفتن و ضعف او بايد محاسبه شود. اگر مقدارى پول دارى، به آن ‏كسى بده كه مفيدتر و يا نيازمندتر و يا بى ‏ظرفيّت‏ تر است. و اگر مقدارى وقت دارى، در راه كسى خرج كن كه مندوحه و على ‏البدل ندارد. اگر آب دارى و براى وضو گرفتن و خوردن احتياج دارى؛ خوردن مقّدم است؛ چون وضو، مندوحه دارد و تيمّم، بدل آن است. امروز، اگر چه مى‏ توانى در قسمت‏ هاى مختلفى خدمت كنى؛ مثلًا طبيب بشوى و يا مهندسى كنى و يا هزار شغل مفيد ديگر را به گردن بگيرى؛ ولى حساب كن جامعه‏ اى كه صالح نيست، برفرض سالم بشود، چه حاصل خواهد داشت؟ 👈پس صلاح جامعه را بر سلامت آن مقدّم بدار و در كنار هر شغل به اين نقش بپرداز. صالحِ مصلح، دو خصوصيّت‏ و دو مسؤوليت هر مؤمن آگاه است. حتّى اگر بقّال هستى، پيش از آن ‏كه پاكت را پر كنى، بايد به مغز و قلب او هم رزقى داده باشى و درس انسانيت و ايثار و صفا را به او آموخته باشى و👈 سعى كن آموزگار كلاس ‏هايى باشى، كه آموزگار كم ‏تر دارد و مشكلات بيش‏ تر؛ چون كارهاى مانده، اهميّت زيادى دارند و كارهاى بزرگ، در گرو آن ‏ها هستند. اين نقش توست: صالح و مصلح بودن و در صراط عبوديّت بودن. عبادت‏ ها، شغل‏ هاى تو هستند. و اين را بدان كه اگر در صراط بودى و در مقام عبوديّت، تو را به سبيل و به عبادت ‏ها آگاه مى ‏كنند: «الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْديَنَّهُم سُبُلَنا». 👈عبوديّت سه خصوصيت دارد: نيّت، سنّت، اهميّت. و كسى كه اين سه اصل را داشت، به‏ خاطر خدا و مطابق حدود و سنّت اسلام و با توجه به اهميّت ‏ها حركت كرد، او را به سبيل‏ ها و راه ‏ها هدايت مى ‏كنند. نامه هاى بلوغ، ص: 41
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️اگر هدايت خدا را به دست آوردى، به خاطر وسوسه ‏ها، از آن چشم مپوش و به حرف‏ ها گوش مده واز موانع و از فقر و بدبختى و يا تنهايى و غربت نترس؛ كه رنج ‏ها در راه خدا، راحت است و راحتى ‏ها در راه‏ هاى ديگر، رنج؛ كه تو در بهار، رنج زمستان را در دل دارى و غصّه‏ ى فردا را مى ‏خورى. و اگر از هدايت خدا چشم پوشيدى، بدان كه به عذاب مى ‏رسى و چشم و گوش و قلب تو را مى ‏گيرند و تو حتّى از آگاهى‏ ها و تجربه‏ هاى خودت هم بهره نمى ‏گيرى؛ كه: «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِم وَ عَلى‏ سَمْعِهِم وَ عَلى‏ ابْصارِهِمْ غِشاوة». 👈ادامه ى كفران هدايت وكفر در برابر آگاهى‏ها، محروميت از امكانات و وسائل آگاهى است. 🔶تو با همين خلاصه مى ‏توانى براى فكر و روح و عمل خودت برنامه داشته باشى. بيّنات، به فكر تو و شناخت قدر تو؛ و عبوديّت تو، به روح تو؛ و ميزان ‏ها، به عمل تو، جهت مى‏ دهند. اگر تو نقش خودت را بشناسى، شغل خودت را مى ‏يابى و ديگر وسوسه‏ هاى فردى و گروهى گمراهت نمى ‏كند. مخصوصاً اگر با توجّه با اهداف و مبانى و روش بيّناتى همراه باشى، مقهور آسمان ريسمان‏ ها نمى ‏شوى و حرف ‏هاى بزرگ و خررنگ كن برايت بى ‏رنگ مى ‏شوند. اگر اين گفت ‏وگو را پذيرا شدى، سعى كن تا همراه توحيد و ولايت، به فقه روى بياورى و با قرآن و حديث آشنا بشوى و تاريخ را و علم تاريخ را و فلسفه‏ ها و قوانين حاكم بر آن را بشناسى . اگر انس با خدا در تو آمد، بيدارى شب، هر چند دقايقى هنگام سحر را از دست نخواهى داد. و اگر اين حال و انس نبود، حتّى از بى‏ حالى خودت دست نكش و در نوبت بايست و در بزن، كه محبوب، غيور و با وفاست. نامه هاى بلوغ، ص: 42
هدایت شده از وقف مهدویت
☘️ شب ‏ها، اگر بتوانى در خودت محاسبه‏ اى داشته باشى و نقطه‏ هاى ضعف و راه‏ هاى نفوذ شيطان را بشناسى و آن‏ ها را ببندى و از خدا كمك بخواهى، دريغ نكن وگرنه اگر حال فكر نداشتى، به دعاها و ترجمه‏ ها و تفسيرهاى آن مرور كن تا زبان باز كنى و خواستن و چگونه خواستن را بياموزى.
هدایت شده از وقف مهدویت
💠 در هر حال از فقه چشم مپوش. اگر مردّدى، هر دو راه (مدرسه و فقه)را داشته باش و جمع كن وگرنه، بدون ترديد گام بردار و از حرف‏ ها و جلوه‏ ها بگذر؛ كه عمل به‏ خاطر خدا، مزدش پيش از عمل داده مى ‏شود. 🔶و براى اين ‏كه در حالات و اعمال، خودت را گم نكنى و مغرور نشوى، هميشه ظرفيّت و قدرت روحى خودت را معيار قرار بده، نه اعمال و نه حالات خوش و اشك و گريه ‏هايت را؛ كه اگر عمل و حال صحيح باشد، بايد به ظرفيّت روحى و ظرافت در برخورد بينجامد. ✅اين ‏ها، كارهايى است كه بايد هميشه با آن‏ ها باشى: - بيدارى شب و جمع‏ بندى كارهاى روز و برنامه ‏ريزى براى فردا . - احسان و اطعام و گذشت، آن ‏هم بدون تكلّف و با حساب‏ - انس با خدا و تضّرع و محاسبه ‏ى كارها با عنايت‏ هاى خدا و مقايسه‏ ى اعمال خود، با نعمت ‏هاى او. - انس با قرآن و قرائت بسيار تا زمينه ‏ى آشنايى با معنا و روح قرآن فراهم شود. - انس با حديث و كلام معصوم تا به احاطه برسى و به جمع ‏بندى احاديث موفق شوى. - فقه به معناى وسيع تفقّه در دين، نه آشنايى با احكام، به تنهايى. - آشنايى با گذشته و حال و درك وضعيت و موقعيت كنونى و بينش تاريخى، اجتماعى، سياسى‏ - و عهده دارى كارهاى بزرگ و همت بسيار. اگر اين ‏همه را بخواهى، ناچار به طرح و تقدير و برنامه‏ريزى در شب قدر خواهى پرداخت و شب قدر را هميشه خواهى داشت؛ چون عمل، بدون طرح امكان ندارد. و طرح، بر اساس هدف شكل مى ‏گيرد و نيازها مرحله‏ بندى مى ‏شوند و به‏ خاطر تأمين امكانات و رفع موانع، بايد دست‏ ها را بالا زد و حتّى از موانع، وسيله ساخت. هميشه آن‏ هايى كه محدود فكر مى ‏كنند و يا بدون فكر عمل مى ‏كنند، بهره‏ ى كسانى خواهند شد كه وسيع و با احاطه برنامه مى ‏ريزند. كسى كه به خودش فكر مى ‏كند، در طرح كسى مى ‏گنجد كه به او و ساير فرزندانش فكر مى ‏كند. و كسى كه به خانه فكر مى ‏كند، در طرح كسى قرار مى‏ گيرد، كه براى محلّه و براى شهر و براى استان و براى كشور و براى منطقه و براى تمامى جهان برنامه دارد. تو آن‏ چنان برنامه را وسيع در نظر بگير، كه تمامى احتمالات و تمامى موانع و تمامى شياطين در طرح تو قرار بگيرند. منتظر نباش كه در راهى بدون مانع و در زمانى بدون گرفتارى دست به‏ كار بشوى. بكوش كه در برنامه ‏ات، حتّى براى گرفتارى ‏ها ماليات بگذارى و از آن‏ ها عوارض بگيرى. اميدوارم خداوند، در محضر فيضش، ما را با هم جمع كند، هر چند كه مشكلات و گرفتارى‏ ها در دنيا، از يك‏ ديگر جدايمان كنند؛ چون‏ آن‏ ها كه با خدا به هم پيوند خورده ‏اند، حتّى در جدايى‏ ها، جمعند و ديگران، حتّى در جمع‏ شان، جدا هستند. و اين نقطه ضعف اهل باطل است كه نقطه‏ هاى اتّصال آن‏ ها، عامل جدايى‏ شان مى ‏تواند باشد. در حالى كه اهل حق، حتّى در جدايى‏ شان، با هم جمعند و هماهنگند؛ كه وحدت در جهت، اختلاف در عمل را توجيه مى ‏كند و اختلاف در جهت، وحدت عمل را خنثى مى ‏سازد. نامه هاى بلوغ، ص: 45
🌿ما من شى‏ء تراه عينك الّا و فيه موعظة »؛ هيچ چيز نيست كه چشمان تو آن را ببيند مگر اين كه در آن موعظه‏اى است. و به همين جهت هميشه مى‏گفت: «در هر حادثه درسى است». او هر حادثه را آيه و نشانه‏اى مى‏ديد و يادآور درسى