📌از ماست که بر ماست!
داشتم از عرض خیابان رد میشدم که یک موتورسوار میانسال، که نیمی از موی سر و صورتش سفید بود، گفت: "شیخالُف" یا "شیخُلُف" یا چیزی شبیه اینها؛ این را گفت و از جلویم رد شد.
خدایی که بر قلب و قلمم آگاهی دارد شاهد است که ذرهای از او ناراحت نشدم.
گذشته از اینکه بلافاصله یاد خاطره جسارت دو جوان موتورسوار به عمامه آیتالله علی صفایی حائری افتادم و برخورد کریمانه او و اینکه این کلمه در برابر آن جسارت اصلاً به حساب نمیآید، باز هم پیش خودم گفتم: "از ماست که بر ماست!"
باز هم مثل خیلی مواقع دیگر پیش خودم گفتم: کمکاری از خود من بوده است و دوستان هملباسم و نهاد محترم متبوعم!
اگر ما در تربیت سیاسی مردم و نسل جوان جامعه کمکاری نکرده بودیم، یک نفر نااهل و همپالکیهایش نمیتوانستند با تطمیع یا تهدید مردم، رأی بیاورند و بر سرنوشت اجتماعی این ملت مسلط شوند تا ناکارآمدیها و خیانتهایشان به حساب نظام نوشته شود و مردم ناراضی شوند و چون دستشان به کس دیگری نمیرسد، مجبور شوند با یک متلکِ وسط خیابانی به یک عمامه به سر که مثل خودشان است، کمی داغ دلشان را فرو بنشانند؛ تقصیر خودمان است.
اگر ما با تربیت سیاسی امت، برای ولیّ فقیه و امام جامعه، بسط ید کافی فراهم کرده بودیم، نهاد ناظر بر انتخابات، -علی ما قیل - ناچار نمیشد بنا بر مصلحت و برای جلوگیری از یک فتنه بزرگتر، تن به فتنه دیگری بدهد و صلاحیت کسی را تأیید کند که نباید؛ تقصیر خودمان است.
اگر ما پای قرآن را خیلی بیشتر از اینها به زندگی مردم باز کرده بودیم و آنها را با آیات دارای ظرفیت فقه سیاسی و دستورالعمل مواجهه با کفار و منافقان آشنا کرده بودیم، و اگر روایتهای بیانگر ابتلائات آخرالزمانی را بهتر و شفافتر برایشان تبیین کرده بودیم، شاید تعداد کمتری فریب شعارهای رفاه و آرامش غربگراها را میخوردند و مصداق "مَن یَنقَلِب علی عَقِبَیه" نمیشدند و آمریکا و کاخ سفید را قبله خود نمیساختند؛ تقصیر خودمان است.
و البته خدا نگذرد از تقصیر کسانی که پس از امام، تلاش کردند تا انقلاب اسلامی او را از مسیر اصلیاش که تلاش برای تحقق اسلام ناب محمدی و مبارزه با استکبار تا نابودی کامل آن بود، منحرف کنند؛ که اگر نبود ظرفیت امت خمینی و البته درایت و هدایت خلف صالح او، شاید این انقلاب هم مانند انقلاب رسولالله به محاق میرفت و دوباره سالها طول میکشید تا چنین پرچمی بلند شود.
#تربیت_سیاسی
#فقه_سیاسی
#فقه_حکومتی
#بسط_ید_ولیّ_فقیه
https://eitaa.com/joinchat/1379663915Ce68dbc3592
حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور در سالهای دفاع مقدس و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز، در یک سخنرانی که در جمع دانشجویان دانشگاههای شیراز در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۷۴ در تالار فجر کوی ارم شیراز داشت، به نقل خاطرهای از دیدگاههای امام و هاشمی رفسنجانی درباره آمریکا پرداخته است.
محتشمیپور در این سخنرانی میگوید:
من شواهد بسیار زیادی دارم که امام #برخلاف_عقیدهشان در بسیاری از موارد تصمیم گرفتند، #بخاطر_اصرار_مجموعهها. یک موردش را میگویم.
وقتی آمریکاییها آمدند پشت تنگه هرمز در اواخر جنگ، مقامهای لشکری و کشوری رفتند خدمت امام که با آمریکاییها چه باید کرد؟
امام فرمود «اولین #ناو_امریکایی که آمد در #خلیج_فارس بزنید».
گفتند آقا این خطرناک است، آمریکا موشکهای کروز دارد، بمباران میکند و ... امام فرمودند: «آخرین کاری که امریکا میکند میآید جماران را میزند و مرا از بین میبرد، بگذار ببرد. اولین ناو را بزنید، بگذارید ما در دنیا سربلند باشیم».
گفتند آقا از محالات است، اگر مرکز از بین برود، شما از بین بروید، دیگر چیزی نمیماند به عنوان انقلاب و نظام ... امام فرمودند: «نظر من این است. شما خودتان بروید با مقامات نظامی و ... مشورت کنید، به هر نتیجهای که رسیدید من قبول دارم».
که آقایان آمدند مشورت کردند، بدین نتیجه رسیدند که نزنند. امام هم تابع جمع شدند، امام دیکتاتور نبود که هرچه خودش نظر میدهد همه مجبور باشند اطاعت کنند ...
من روز بعد از این ملاقات، نمیدانستم که اینها با امام ملاقات کردهاند، رفتم مجلس، آن موقع وزیر کشور بودم، با آقای هاشمی که رییس مجلس بود ملاقات کردم. با آقای هاشمی صحبت کردم، گفتم آقای هاشمی الان امریکاییها به شدت در داخل امریکا در تنگنا هستند. افکار عمومی امریکا به هیچ وجه اجازه نمیدهد که دولت امریکا قدم در باتلاقی مثل ویتنام بگذارد، اضافه بر اینکه امریکاییها به شدت از ایران و انقلاب میترسند، در لبنان و بیروت رفتند و شکست خورده بیرون آمدند. اعلام شکست کردند در جنگ ۱۹۸۲ وقتی حزبالله شکل گرفت و پایگاه نظامی «مارنیز» امریکا را منفجر کرد و ... گفتم وضعیت امریکا اینجوری است، الان هم که یک هفته است ناوگانش پشت تنگه خوابیده، جرات نمیکند بیاید داخل، و میترسد لذا تنها راه ما این است که اگر امریکا خواست بیاید داخل با آن برخورد کنیم. به مجرد اینکه برخورد کنیم، ولو برخورد ما موفق نباشد، ناوگان را نتوانیم غرق کنیم اما شلیک به طرف ناوگان بکنیم همان و بسیج افکار عمومی امریکا همان. امریکا دست برمیدارد.
آقای هاشمی گفت: «اِی بابا، تو هم که همان حرفهای امام را میزنی». به خدا قسم من اصلا نمیدانستم که چنین ملاقاتی صورت گرفته اما میخواهم بگویم امام این شکلی بودند و علی رغم اینکه نظری داشتند تابع جمع بودند».
✍پ.ن: خیلی وقت پیش این خاطره را با تفصیل بیشتری خوانده بودم که در آن نکات دردناکتری هم از تحمیل دیدگاههایشان به امام و بستن دست ایشان در اجرای ارادهشان وجود داشت، که چون هرچه گشتم پیدا نکردم، از ذکر آن هم خودداری میکنم.
البته همین اندازه هم به قدر کفایت گویای آنچه نباید میبود، هست.
#فتأمل
#عبرت_تاریخ
#بسط_ید_ولی_فقیه
🆔️ @rajaaei_ir