eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
643 ویدیو
32 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
و من مسافرم ای بادهای همواره... 🔰القصه؛ ظاهراً رزق امسال ما در مقدر شده است. قرار شد با چند نفر از دوستان همراه، برای یک عملیات تبلیغی-تربیتی راهی این شهر شویم. 🔰سوار اتوبوس شدیم و قدم در راه گذاشتیم. الحمدلله؛ همین که از خانه و کاشانه‌ی خود کندیم و به راه افتادیم، هزار الحمدلله؛ که باور دارم همین خارج شدن از خود و هجرت به سوی الله از مسیر حسین، عین وصل است؛ همین که در دریای پرتلاطم آخرالزمان رو به سوی کشتی نجات حسین داشته باشیم، رسیدن است. به قول قیصر عزیز: موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه‌ای است، رفتن رسیدن است 🔰دوباره یاد اعزام‌های سال‌های دفاع مقدس افتادم؛ سال‌هایی که پیشگامان جهاد و شهادت و خط‌شکنان انقلاب خمینی کبیر، با اتوبوس و قطار خود را به خط مقدم می‌رساندند. همین الآن در اتوبوس ما غیر از ما چهار نفر، ده طلبه‌ی دیگر هم هستند که قرار است در کرمانشاه عملیات کنند. 🔰حال خوبی است که خودم را ادامه دهنده‌ی راه رزمندگان و شهدا بدانم، ولی خودم خوب می‌دانم که نباید کارِ نیکان را قیاس از خود بگیرم. با این همه، این حال خوب را خریدارم و دوست دارم چند دقیقه‌ای با خاطره شهدا عشق‌بازی کنم. سلام و درود خدا به همه شهیدانی که با خون پاکشان انقلاب اسلامی را تثبیت کردند و به دست ما سپردند. خدایا ما را پیش شهدا شرمنده‌تر از این که هستیم، مپسند. 🔰ان شاءالله در این چند روز، هروقت فرصت شد و چیزی دیدم یا شنیدم که خواندنش برای کسی بهره و هدایتی داشته باشد، آن را می‌نویسم. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۳ 🆔️ @jalvat
💠دوستان سیدالشهدا دوستان یکدیگرند.💠 🔰دیروز ساعت ۶ عصر رسیدیم . وقتی پیاده شدیم، پای اتوبوس منتظرمان ایستاده بود. چهره‌اش چقدر آشنا بود؛ حتماً در یکی از دوره‌‌های تربیتی که برگزار کرده بودیم، دیده بودمش. از آشنا بودن چهره‌اش مهم‌تر، آرامش و صمیمیت آن بود؛ با لبخند و روی گشاده‌اش، خستگی راه را از تن‌مان گرفت. 🔰سوار ماشین آقا فاضل شدیم و به سوی محل اسکانی که برای‌مان پیش‌بینی شده بود راه افتادیم. قرار شده بود در خوابگاهی در محوطه مستقر شویم. پس از مدتی معطلی جلوی در خوابگاه، که دلیل آن ناهماهنگی مسئول بالادستی با سرایدار بود، وارد ساختمان شدیم. 🔰از همان لحظه ورود، سرایدار هشدار جدی داد که حتماً از ماسک و دستکش استفاده کنیم. کرمانشاه از نظر در است، ولی سرایدار نگران انتقال بیماری به ما، از چند مهمان خاص خوابگاه بود. در برخی اتاق‌های خوابگاه، همراهان چند بیمار بستری در بیمارستان سکونت داشتند که هر روز به بیمارستان رفت و آمد می‌کردند و همین، سرایدار را نگران کرده بود که نکند ناقل بیماری به ما شوند. اینکه سرویس‌های بهداشتی همه اتاق‌های هر طبقه مشترک و در راهرو بود هم در جدی‌تر شدن این نگرانی بی‌اثر نبود. 🔰این مسئله و البته اوصاف اتاقی را که به ما داده بودند، به گوش مسئول که میزبان اصلی‌مان بود، رساندند. بلافاصله به آقا فاضل زنگ زده بود که بیاید دنبال ما. او هم سریع آمد و چقدر خوشحال بود. می‌گفت: خودم ناراحت بودم از اینکه شما را آورده‌ام اینجا. حالا امشب می‌رویم پیش خودمان و در ساختمان اتحادیه مستقر می‌شوید. خیلی هم بهتر است. 🔰دوستان اتحادیه با روی باز از ما استقبال کردند؛ از همه مهربان‌تر، خود آقای صفدری. البته با ایشان خاطره‌ای به هم زدیم که شاید وقت دیگری نوشتم. بعد از نماز، مشغول هماهنگی اولیه برای شروع عملیات از روز شنبه شدیم. آقای صفدری با همه خستگی‌اش، تا ساعت ۱۰ پیش ما بود. آخرش هم به دلیل تماس‌هایی که با او گرفته می‌شد رفت. قرار شد امروز بیاید و هماهنگی‌های نهایی را بکنیم. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۵، جمعه اول محرم 🆔️ @jalvat
💠همه جای ایران سرای امام کاظم و فرزندانش است...💠 🔰با و یکی دو نفر از دوستان آمدیم زیارت . گروهی از خادمان اربعین در شهر ، محوطه امامزاده را فرش کرده‌اند و فضایی برای برگزاری هیئت خودشان در شب‌های دهه اول محرم فراهم کرده‌اند. آمدیم تا هم اجازه برگزاری هیئت دانش‌آموزی اتحادیه را بگیریم، هم اوضاع را برای بررسی باکیفیت هیئت خودمان کنیم. 🔰قرار شد ساعت ۱۸:۴۵ هر روز هیئت داشته باشیم؛ این ساعت هوا خنک‌تر است و بخشی از محوطه را هم سایه می‌گیرد. 🔰نسب این امامزاده عظیم‌الشأن که مهم‌ترین امامزاده کرمانشاه است، به سلام الله علیه می‌رسد. محوطه امامزاده در مجاورت است و در نزدیکی آن، یک بوستان بزرگ و زیبا هم وجود دارد. البته محله‌ای که امامزاده در آن قرار دارد، وضعیت معیشتی متوسطی دارد که مایه تأسف است. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۶، جمعه اول محرم 🆔️ @jalvat
💠دوستِ تاریخ‌ساز من...💠 🔰پای منبر برادر عزیزم نشسته‌ام؛ در محوطه در شهر . مخاطب منبرش، نوجوانان عضو اتحادیه انجمن اسلامی کرمانشاه‌اند. 🔰چه موضوع خوبی برای سخنرانی انتخاب کرده است: ؟ محتوای سخنرانی، بسیار خوب و مناسب نوجوان است. اما فقط این نیست: چه لحن خوب و بازی صدای جذابی! چقدر خوب از ماهیچه‌های چهره‌اش کار می‌کشد! مخاطب میخ‌کوب شده است. 🔰خیلی وقت بود منبر دوست عزیزم را ندیده بودم؛ خیلی رشد کرده است، الحمدلله. راستش را بگویم، دارم غبطه می‌خورم. خیلی توفیق می‌خواهد که روی منبر امام حسین (ع) بنشینی و از او و تاریخ‌سازی اش بگویی و برای تاریخ‌ساز شدن نسل آینده انقلاب زمینه‌سازی کنی. 🔰نمی‌دانم حامد عزیز حواسش هست یا نه؛ ولی مطمئنم اگر هر کدام از این نوجوان‌ها در آینده تاریخ‌ساز شوند، او هم در سرنوشت آن‌ها سهیم بوده است. هنیئاً له. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱۱، چهارم محرم 🆔️ @jalvat
💠مَن سَنَّ سُنَّةَ سَیِّئَةً...💠 🔰دیشب توفیق پیدا کردم که برای سخنرانی و برگزاری مجلس عزای سیدالشهدا به بروم؛ روستایی در ۲۸ کیلومتری و در جاده‌ی شهر . قرار شد دعوت‌کننده‌ام، آقا خودش ماشین بفرستد دنبالم. ساعت ۹:۴۵ یک پیکان سفید مدل ۸۱ جلوی در بود. راننده‌اش جوانی حدوداً سی ساله بود به اسم صادق. 🔰با صادق زدیم به جاده. در راه سر صحبت را باز کردم و از جمعیت روستا پرسیدم. هرچند ظهر از حسام پرسیده بودم و می‌دانستم حدود سه چهارهزار نفر جمعیت دارد، می‌خواستم مطمئن شوم. صادق هم این رقم را تأیید کرد. کمی بعد از تعداد خانوار روستا پرسیدم؛ گفت حدود ۸۰۰ خانوار. این یعنی خانواده‌های روستا به طور میانگین چهارنفره هستند. 🔰به صادق گفتم: پس با این حساب روستای شما مثل روستاهای قدیم نیست که خانواده‌ها پرجمعیت باشند و افراد به فرزندان زیادشان افتخار کنند! حرفم را تأیید کرد و ادامه داد که روستای ما اسمش روستاست؛ خیلی چیزهایش شهری شده، از جمله سبک زندگی مردم و شکل خانواده‌هایش. 🔰می‌گفت بیشتر زوج‌های جوان یک یا حداکثر دو فرزند دارند؛ مثلاً خودش بعد از هشت سال زندگی مشترک فقط یک دختر داشت. حرفش این بود که خودم هم از نظر مالی در فشار هستم، ولی علت اصلی این است که همسرم راضی نمی‌شود. 🔰ادامه‌ی حرف‌هایش را می‌شنیدم و در دلم لعنت می‌فرستادم به کسانی که دانسته و خائنانه، سیاست احمقانه‌ی را رواج دادند. تصمیم گرفتم هرطور شده موضوع سخنرانی‌ام را طوری طرح کنم که ربطی به موضوع فرزندآوری پیدا بکند و اشاره‌ای به مسئله بکنم. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱۳، پنجم محرم 🆔️ @jalvat
💠پای درس کرمانشاه‌شناسی استاد صادق💠 🔰این دو شب که صادق دنبالم می‌آید تا برای منبر به روستای چِهر برویم، برایم برنامه‌ی کرمانشاه‌شناسی گذاشته است. برایم خیلی جالب بود که در و اطراف آن، این تعداد کارخانه وجود دارد. گذشته از "کارخانه صنایع کاغذ" و "نساجی کرمانشاه" که از کار افتاده و متروکه‌اند، چندین کارخانه معروف و پررونق دارد. 🔰مهم‌ترین کارخانه‌های کرمانشاه از این قرارند: ۱. ۲. ۳. ۴. کارخانه تولید پلیمر کرمانشاه ۵. ۶. کارخانه سیمان سامان ۷. کارخانه ۸. کارخانه ۹. کارخانه جهان فولاد ۱۰. کارخانه پارچه‌بافی ۱۱. کارخانه ۱۲. کارخانه ۱۳. کارخانه ایران خودرو ۱۴. نیروگاه برق کرمانشاه ۱۵. کارخانه لبنیات بیستون و... همچنین در اطراف این شهر چند شهرک صنعتی مثل شهرک صنعتی فرامان و شهرک صنعتی زاگرس هست. از جلوی خیلی از این کارخانه‌ها هم رد شدیم و آن‌ها را دیدم‌. 🔰خیلی خوشحال شدم. کاش در همه استان‌های مرزی و در اطراف همه شهرهای مرزی این‌طور باشد. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱۴، ششم محرم 🆔️ @jalvat
💠کرمانشاه و قم چقدر شبیه یکدیگرند!💠 🔰چند روز قبل متوجه شدم که یک شباهت مهم به دارد: نیمه‌کاره. دیشب و در برگشت از منبر یک شباهت دیگر هم کشف کردم. 🔰سوغات اصلی قم سوهان است و معروف‌ترین و قدیمی‌ترین آن، است. یکی از سوغاتی‌های مهم کرمانشاه هم است و در اینجا هم خیلی معروف و باسابقه است. 🔰نخیر، اشتباه نکنید، منظورم این نبود که این دو شهر یک سوغات مهم دارند و از این نظر به هم شبیه‌اند. سوهان فروشان قمی از وقتی متوجه شدند که سوهان حاج حسین اسم و رسم در کرده و مسافران برای خرید سوغاتی دنبال آن می‌گردند، همه‌شان شجره‌نامه گم شده‌ی خودشان را رو کردند و شدند از نوادگان حاج حسین خدابیامرز؛ یعنی بالای مغازه‌شان نوشتند: سوهان حاج حسین و پسران. 🔰مدتی که گذشت و سوهان‌فروشی‌های حاج حسین و پسران روز به روز بیشتر شد و مسافران این سؤال برایشان پیش آمد که از بین این همه مغازه کدامشان اصلی هستند، فروشندگان سریع احساس وظیفه کردند و پاسخ این پرسش را دادند: خیلی از آن‌ها قاطعانه اعلام کردند که شعبه‌ی اصلی هستند. حالا خیلی از مغازه‌های سوهان فروشی بالای مغازه‌شان نوشته‌اند: سوهان حاج حسین و پسران اصلی! 🔰دیشب متوجه شدم که در کرمانشاه هم تعداد زیادی مغازه‌ی نان برنجی شکرریز اصلی وجود دارد. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱۵، ششم محرم 🆔️ @jalvat
💠نبض مدرسه را در دست بگیر💠 🔰 هر شهر، سالی یک بار اردویی با عنوان برگزار می‌کند. هدف این اردو، شناسایی دانش‌آموزان مستعد برای فعالیت تشکیلاتی و ساماندهی آن‌ها در مدارس است. توفیق داشتیم تا در برگزاری این اردو در مشارکت کنیم. 🔰با توجه به محدودیت‌های کرونایی، اردو به یک برنامه صبح تا عصر تبدیل شد. به پیشنهاد دوستان، قرار شد یک استارت آپ فرهنگی با عنوان "نبض مدرسه را در دست بگیر" برگزار شود. 🔰هر یک از دانش‌آموزان که یک معضل مهم فرهنگی در مدرسه خودش سراغ داشت، آن را در یک فرصت کوتاه برای دیگران مطرح کرد. با تکیه بر نظر خود دانش‌آموزان، پنج ایده‌ی برتر انتخاب شد. 🔰در مرحله بعد، شرکت‌کنندگان اولویت‌های اول تا سوم خود را برای مشارکت در پرورش و اجرای این پنج ایده‌ی برتر انتخاب کردند. تیم برگزارکننده، با توجه به این اولویت‌بندی گروه‌های پنج‌گانه را تشکیل داد. حالا بچه‌ها مشغول گفت‌وگو هستند تا ایده‌ها را پخته‌تر کنند و راهکارهای عملیاتی آن را پیش بینی کنند. در این مدت دو ساعته، دوستان من به عنوان مشاور به آن‌ها کمک می‌کنند. 🔰نتیجه این گفت‌وگوها در جلسه امروز عصر با حضور یک گروه سه نفره داوری عرضه می‌شود‌. هرگروه هفت دقیقه فرصت ارائه دارد و داورها هم حدود هفت دقیقه فرصت دارند تا با طرح پرسش، ابعاد طرح را بیشتر بررسی کنند. 🔰سرانجام با رأی داورها، ایده‌ی برتر انتخاب و مبلغی به گروه جایزه داده می‌شود که باید برای اجرای آن ایده استفاده شود. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱۶، هفتم محرم 🆔️ @jalvat
هم‌اکنون: جلسه ارزیابی عملیات تبلیغی-تربیتی دهه اول محرم ۱۴۴۲ در با حضور مبلغان و اساتید دوره تربیتی. در این جلسه قرار است راهبردها و راهکارهای ادامه عملیات تربیتی در کرمانشاه بررسی شود. 🆔️ @jalvat