نوبت به نماینده بسیج میرسد. صحبت از «آستان کاخ سفید» و «دخیل بستن به پنجرههای کاخ الیزه و باکینگهام» توسط مسئولین میکند و حضار میخندند. از دولتیها و مجلسیها میخواهد که بخاطر تحمیل هزینههای برجام بر نظام از مردم عذرخواهی کنند. جمعیت «احسنت» میگوید.
بعد از او سحر مهرابی نماینده نشریات دانشجویی پشت تریبون میآید. محور سخنرانیاش را گذاشته بر قانون و توجه به قانون اساسی. کنایههایی هم درباره حصر فتنهگران میزند و آن را نادرست میداند. دانشجویان، اما با شعار «مرگ بر فتنهگر» همراهیش میکنند. او که اتفاقاً ترجیعبند سخنانش رعایت مّر قانون است، بر خلاف دیگران به جای ۷ دقیقه وقت قانونی، ۱۰ دقیقه صحبت میکند و به تذکر مجری هم توجهی ندارد! چند نفر از آن وسط داد میزنند «مدعی قانون؛ بیشتر از ۷ دقیقه صحبت کردن بیقانونی است» آقا دستشان را بالا میآورند به نشانه آنکه بگذارید صحبتش را بکند. صحبتش که تمام میشود مجری با کنایه میگوید: «خوب نیست از قانون صحبت کنید و خودتان بیقانونی کنید» جمعیت برای اولین بار جدی جدی به مجری «احسنت» میگوید!
مهرابی هم مانند بقیه دانشجویان بعد از صحبتش پیش آقا میرود. آقا میگویند متنی را که خواندید به من بدهید. متنش را میدهد. آقا میگویند «دانشجوها همه بچههای من هستند». به آقا میگوید شیرازی است و درخواست یک هدیه میکند. آقا میگویند قرآن بهتان هدیه میدهم.
نفر بعدی هم که نماینده اتحادیه دانشجویی دانشگاه آزاد است، دوباره صحبتش را با تذکر به نماینده نشریات دانشجویی شروع میکند. مهمترین نکته او مسئله آقازادگی است و میگوید «آقازادگی سیاسی، فرهنگی، اقتصادی مشکل کشور است، اصلاح طلب و اصولگرا هم ندارد، معمم و مکلا هم ندارد» آقا در حالی که دارند مینویسند، از زیر عینک نگاهش میکنند و لبخند میزنند. به دولتیها انتقاد میکند که بیابان بی آب و علف برجام را به گلابی تشبیه کردهاند و جمعیت میخندد.
حرفش که تمام میشود، مجری در مقام وکیل مدافع برگزارکنندگان جلسه، جوابش را میدهد و میگوید ۴ نفر از سخنرانان از دانشگاه آزاد هستند!
اسم و عنوان نفر بعدی را که مجری میخواند "دانشجوی نخبه فارغ التحصیل فوق دکتری دانشگاه کمبریج انگلیس" همه به نشانه تعجب میگویند «اووووه» و شاغل در «مؤسسه رویان» صحبت سیدمهدی خلیق رضوی بیشتر ناظر به فراهم کردن شرایط برای نخبگان علمی در کشور است و گریزی هم به خدمت سربازی برای آنها میزند. گریزی که آقا بعداً در سخنانشان میگویند بررسی خواهد شد. البته وقتی بعد از پایان صحبت هم بالا میرود، آقا میگویند نکته شما درباره نظام وظیفه چندان روشن نبود، اگر خواستید بنویسید بدهید.
بعد از او نوبت نماینده کانونهای فرهنگی و هیئتهای مذهبی است؛ از تخصیص نیافتن بودجههای گله دارد. آخرین نوبت از آنِ نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل است. محکم صحبت میکند و بعد از چند سخنرانی با ریتم آرام دوباره دانشجویان را نیمخیز میکند. محور بحثش «ارتجاع» است و میگوید «معتقدیم چالش امروز ما، ارتجاع نسبت به آرمانها و ارزشهای اساسی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، عدالت و آزادی است». آقا به نشانه تأیید سر تکان میدهند. متنش طولانی است و ناچار است مثل نماینده جامعه اسلامی و جنبش عدالتخواه تند تند بخواند. هر فرازش با «احسنت» دانشجویان همراه است، اما خودش دستش را بالا میگیرد، یعنی اجازه بدهید متن به سرانجام برسد.
از برخورد امنیتی با کارگران مظلوم انتقاد دارد. دست آخر هم میگوید آنهایی که کارگران را با برخوردشان اپوزیسیون میکنند «خدا لعنتشان کند!» آقا لبخند میزنند و جمعیت دوباره احسنت میگوید.
نقدی به برخی رویکردها در حوزه آزادی دارد که برای کشور هزینه درست میکنند. از حاشیهسازیها گلایه دارد؛ پای بحث کنسرت را هم به حسینیه امام خمینی باز میکند و مثال میزند که از چند هزار کنسرت، چند تای آن که لغو میشود، حاشیهسازی میکنند. صحبتهایش که تمام میشود، آقا میگویند «خیلی خوب بود»
#حاشیههایی_از_دیدار_آقا_با_دانشجویان
#قسمت_چهارم
♻️تمدن نوین اسلامی
#خصوصیات_لیبرالها_در_ایران
#قسمت_چهارم
چهارمین خصوصیت لیبرال ها در ایران عشق و علاقهی خاص آنها در ارتباط با غرب است. برعکس تفکر انقلابی که راز پیشرفت کشور را در داخل کشور و بر پایه توان داخلی جستجو میکنند، لیبرال ها عقیده دارند که اگر بخواهیم موفق شویم باید پاجای پای غربی ها بگذاریم. حتی دیده شده طرح هایی که در غرب انجام شده و شکست خورده مثل طرح تحول سلامت را باز هم لیبرال ها با بودجه هنگفت به اجرا گذاشته تا طعم این شکست را نیز دوباره بچشند و در این زمینه هم بیشتر شبیه به غرب بشوند.
این عشق و علاقه به حدی است که لیبرال های ایران چند کشور غربی را تمام دنیا می دانند و به هر قیمتی حاضرند که با آنها ارتباط داشته باشند.
بهترین آرزو برای این قشر این است فرصتی فراهم شود که کشورهای غربی بتوانند در کشورمان سرمایه گذاری کنند و بدترین اتفاق این است که آنها با ما قطع ارتباط کنند.
«اگر ما بخواهیم پیشرفت کنیم هیچ راهی به جز تبعیت محض از غرب نداریم» این را لیبرال ها می گویند.
حتی اگر کسی ایدههای جدید داشته باشد، نیز نمی تواند در زمان حاکمیت لیبرال ها در کشور اجرا کند. چرا؟
چون قبلا در هیچ یک از کشورهای غربی اجرا نشده است. یعنی حتی تحقیقات علمی ما وقتی از نظر لیبرال ها قابل اجرا می شود که به طریقی توسط غرب تایید گردیده باشد.
این طرز تفکر در نظام لیبرال در ایران خیلی به کشور آسیب میرساند یکی از اصلی ترین آسیب های این تفکر باب شدن فرهنگ ما نمی توانیم در کشور است.
#لیبرال_شناسی
#سین_کاف
♻️تمدن نوین اسلامی