eitaa logo
تربیت معنوی
7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
﷽ 💌 همراه ما باشید در مسیر رشد معنوی ✅ با یک سبک زندگی قرآنی ❤️با دستورالعمل‌های مجرب علما 🙏 تبلیغات نداریم 👇ارتباط با ادمین جهت مشاوره وسؤالات @naserysaad 👇لینک عضویت در گروه هدایای معنوی https://eitaa.com/joinchat/1690239827C278acfec15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️خاطره آیت الله العظمی گلپایگانی رحمه الله از توسل مردم در مقابله با وبا @TarbiateManavi
🎙حضرت آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی ▪️سزاوار است حال دوستان آل محمد در دهه اول محرم تغییر نموده و در دل و سیمای خود آثار اندوه و درد این مصیبت های بزرگ را آشکار نمایند. باید مقداری از لذایذ زندگی را اعم از خوردن و نوشیدن و حتی خوابیدن به دست می آید ترک نموده و مانند کسی باشند که پدر یا فرزند خود را از دست داده است. ▪️ نباید احترام ناموس بزرگ خدا و احترام پیامبر و امام، کمتر از احترام خود و نزدیکانش باشد. اگر کسی نتواند در تمام دهه محرم این کار را انجام دهد حداقل در روز و و دست از برخی لذایذ بردارد[مثلاً نان خالی بخورد یا آب کمتر بنوشد و خود را بیاد آن روزهای سخت اهل بیت به سختی اندازد]... در هر روز مقداری از وقت خود را در مکانهای عمومی به عزاداری بپردازد و نیز در دهه اول محرم هر روز امام حسین را با زیارت عاشورا زیارت نماید. @TarbiateManavi
🔶گریه بر امام حسین علیه السلام محک ایمان 🎙شیخ جعفر شوشتری (رحمة الله عليه): 🍃 کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! 🌴 نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است. @TarbiateManavi
*مقبل کاشانی* شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده. هر وقت سایر افراد کربلا می رفتند اشک حسرت می ریخته و آرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته. یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا. در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان، قافله رو تاراج میکنند. یک عده از افراد بر میگردند کاشان. یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری. از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده. دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه. همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرّم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرّم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرّف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن. *مقبل میگه* ؛ با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. *مقبل میگه* : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید. ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد. حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود. حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش : *کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا* *در خاک و خون طپیده میدان کربلا* *گر چشم روزگار بر او زار میگریست* *خون میگذشت از سر ایوان کربلا* *نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک* *زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا* *از آب هم مضایقه کردند کوفیان* *خوش داشتند حرمت مهمان کربلا* *بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید* *خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا* *زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد* *فریاد العطش ز بیابان کربلا* - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود : ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . *محتشم ادامه داد :* *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار* *خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار* - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود ؛ باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده. محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله : *این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست* *وین صید دست و پا زده در خون حسین توست* *این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی* *دود از زمین رسانده به گردون حسین توست* *این ماهی فتاده به دریای خون که هست* *زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست* - با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند. و مَلَکی این شعر محتشم را میخواند: *خاموش محتشم که دل سنگ آب شد* *بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد* *خاموش محتشم که از این حرف سوزناک* *مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد* - محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد. پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت. *مقبل میگوید* : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند. ادامه دارد......
....ادامه *مقبل گوید* رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است. شروع کردم به خواندن اشعارم: *نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت* *نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت* *هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید* *عزیز فاطمه از اسب  سر نگون گردید* *بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد* *اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد* تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند. @TarbiateManavi
غریب گیر آوردنت
⚫️ در صبر مثل زینب؛ مادر نزآید. ▪️روایتی از علیه السلام نقل شده که نشان می دهد، حضرت زینب سلام اللّه علیها از دیدگاه ائمه علیهم السلام چه شخصیت والایی دارد. ▪️ حضرت سجاد علیه‌السلام فرمودند: «عمتی زینَب ما تَرکت تَهجدَها طولَ دَهرها حتّی لیلة حادی عشر من المُحَّرم» «عمه جانم زینب در طول زندگی اش اش را ترک نکرد؛ حتی شب یازدهم مُحرّم»؛ یعنی حتی در وضعیت غم بار یازدهم محرم، که شب شام غریبان است. @TarbiateManavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ یازدهم محرم؛ حرکت کاروان اسراء کربلا بسمت کوفه ▪️یابن‌الشبیب عمه‌ی ما راه دور رفت ▪️می‌خواست قتلگاه بماند به زور رفت ▪️او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت ▪️او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت ▪️یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت ▪️چندین امام زاده و چندین امام داشت @TarbiateManavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️دعای امام سجاد (ع) بعد از 📚 در بلدالامین آمده است: 🔸 وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ علیه السلام يَدْعُو بِهَذَا اَلدُّعَاءِ بَعْدَ صَلاَةِ اَللَّيْلِ فِي اَلاِعْتِرَافِ بِذَنْبِهِ وَ هُوَ مِنْ أَدْعِيَةِ اَلصَّحِيفَةِ اَللَّهُمَّ يَا ذَا اَلْمُلْكِ اَلْمُتَأَبِّدِ بِالْخُلُودِ إِلَى آخِرِهِ . و قد ذكرناه في هذا الكتاب في محله من الصحيفة 🔸 برای خواندن این دعای خاص و عالی به دعای سی‌ودوم صحیفه سجادیه مراجعه کنید. ▪️ امام سجاد علیه السلام شب ها آنقدر نماز می خواندند تا خسته و بی حال می شدند؛ به طوری که دیگر نمی توانستند ایستاده حرکت کنند و خود را به فرش و رختخواب برسانند، آخرالامر مانند کودکانی که هنوز راه نیفتاده اند حرکت می کردند و خود را به رختخواب می رسانیدند.(سجاده عشق، صالحی، صفحه 119) ▪️ شهادت سید الساجدین حضرت علی بن الحسین امام زین العابدین علیه السلام تسلیت باد. @TarbiateManavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔲توجه خاص به امام حسین علیه‌السلام 🔻گزیده‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت ▫️ایشان(آیت‌الله‌بهجت) سفارش می‌کردند که در عزاداری‌ها رعایت شود. برخی اشعار را نمی‌پسندید و از شنیدن برخی اشعار خشنود می‌شد. خوشش نمی‌آمد که هر تعبیری در این مجالس بیان شود. در مجالس عزا بیشتر در پی این بود که ذکری از اهل‌بیت علیهم‌السلام به میان آید و حالت حزنی ایجاد شود. یکی از مواردی که در مجالس عزا مورد عنایت آقا بود و بر آن اصرار داشت، این بود که آخر مجلس به ذکر مصائب سیدالشهدا علیه‌السلام ختم شود؛ هرچند مجلس امام دیگری باشد. ایشان تأکید می‌کرد امام حسین علیه‌السلام این‌قدر بزرگ است که همه امامان و پیامبران به ایشان متوسل می‌شدند. دیگران را نباید با ایشان مقایسه کرد. 📲سایت مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت رحمة‌الله‌علیه @TarbiateManavi
علیه‌السلام 🔳محمد فرزند ابی سعید بن عقیل 🏴السَّلَامُ عَلَی مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی سَعِیدِ بْنِ عَقِیلٍ وَ لَعَنَ اللهُ قَاتِلَهُ لَقِیطَ بْنَ نَاشِرٍ الْجُهَنِی 🔲عده‌ای ابی سعید را کنیه عبدالله بن عقیل دانسته و احتمال داده‌اند که محمّد بن ابی سعید، همان محمد بن عبدالله بن عقیل باشد. بنا به نقل ابصارالعین پنج نفر از شهدای کربلا به سن بلوغ نرسیده بودند، یکی از آنان محمد بن ابی سعید بن عقیل بوده که هفت سال داشته است. ▪️ﻫﺸﺎم ﮐﻠﺒﯽ از اﺑﻦﺛﺒﯿﺖ ﻧﻘﻞ ﮐﺮد: (پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام) ﻧﺎﮔﻬﺎن ﭘﺴـﺮ ﺑﭽﻪاي از اﻫﻞ ﺑﯿﺖ اﻣﺎم ﺣﺴـﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴﻼم از ﺧﯿﻤﻪ ﺑﯿﺮون زد در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭼﻮﺑﯽ از آن ﺧﯿﻤﻪﻫـﺎ در دﺳﺖ داﺷﺖ. او ﻟﺒـﺎس دﺷﻮاري ﺑﻪ ﺗﻦ داﺷﺖ که ﮔﺎه ﺑﻪ راﺳﺖ و ﮔﺎه ﺑﻪ ﭼﭗ حرکت می‌کرد. ﻧﺎﮔﻬﺎن ﻣﺮدي ﺑﻪ ﺳﻮي او ﺑﺎ ﺷـﺘﺎب ﻣﯽﺗﺎﺧﺖ ﺑﻪ او رﺳـﯿﺪ، ﻗـﺪري از اﺳﺐ ﺧﻢ ﺷـﺪ و آن ﮐﻮدك را ﻗﺼﺪ ﮐﺮده و او را ﺑﺎ ﺷﻤﺸـﯿﺮ ﺧﻮد به شهادت رساند. 📓إبصار العين في أنصار الحسين عليه السلام. ج 1 ص 91 🔺@TarbiateManavi
📿 🔆توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام: 🔻پيامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره امام حسین علیه‌السلام فرمودند: ▪️بدانيد كه اجابت دعا، زير گنبد حرم او و شفاء در تربت اوست، و امامان عليهم‌السلام از فرزندان او هستند.‏ 📓مستدرك الوسائل، ج ١٠، ص ٣٣۵ 🔻حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله: ▫️ آن چیزی كه جنس‏ آدمي را زود ارتقاء مي‏‌دهد و در مدت اندك، ناخالصي‌ها را مي‏‌سوزاند و پاك مي‌كند و به حد اعلا و بالاترين وشفاف‌‏ترين معدن قرارش مي‌دهد، ارتباط و توسل به حضرت سيدالشهداء صلوات اللّه عليه است. ◾️ اين کار [توسل به حضرت سیدالشهدا] فراتر از اعمال صالح دیگر تاثیر‌گذار است. نشستن در جلسات حضرت، عزاداري و توسل به ایشان، بهتر از اعمال صالح دیگر، تأثیربخش است. ▫️اين توسل و ارتباط، سريعتر از هر عملي، انسان را به كمال مي‏‌رساند؛ سريعتر جنس آدمي را زلال و پاك مي‌‏كند و فلز انسان را (از هر نوع فلزی که باشد) به نوع بالا و بالاتر ارتقاء مي‏‌دهد؛ منتها نگهداري و مراقبت مي‌خواهد. توسل به حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام، اولاً اخلاص مي‏‌خواهد و ثانياً انسان نباید آن را با عملي ناجور از بين ببرد. 📃مجله‌ی خُلُق 🏴 سالیانی است شدم دست به دامان حسین/سائلِ هر شبه‌ی سفره‌ی احسانِ حسین 🏴 تا که اوضاعِ دلم زود به سامان برسد/شدم از صبحِ ازل بی سر و سامان حسین @TarbiateManavi
علیه‌السلام 🏴السلام علی حبیب بن مظاهر الأسدی 🔲 حبیب از چهره‌های سرشناس، مورد احترام و اعتماد کوفه و از قبیله «بنی اسد» بوده است. او از صحابی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و از اصحاب سرّ امام علی علیه‌السلام بوده است. ☑️ از ویژگیهای حبیب، شجاعت و ازخودگذشتگی اوست؛ چنانچه درباره او گفته‌اند: «انّه کان حنیف الاجابة له عدة المبارز؛ هرگاه حبیب را مبارزی به جنگ دعوت می‌کرد، او به سادگی اجابت می‌کرد.» 🔳 پس از شهادت حبیب، حضرت اباعبدالله علیه‌السلام خود را بر بالین او رسانید و فرمود: «لِلّهِ دَرُّکَ یا حبیب، لَقَد کنتَ فاضلاً تَختِمُ القُرآنَ فی لَیلَةٍ واحدةٍ؛ آفرین بر تو ای حبیب، تو مردی فاضل بودی که در یک شب قرآن را ختم می‌کردی.» 📓کتاب ابصارالعین، ص۱۰۴؛ کتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، ص۱۷۲ @TarbiateManavi
علیه‌السلام 🔲 جناب 🏴اَلسَّلَامُ عَلَی مُسْلِمِ بْنِ عَوْسَجَةَ الْأَسَدِی ◽️مسلم فرزند عوسجه از اهالی کوفه و از اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السلام بوده است. مسلم مانند حبیب بن مظاهر از قبیله بنی اسد بود. او مردی شریف، عابد و اهل مروّت و سخاوت بود. ▫️مسلم بن عوسجه از کسانی بود که از کوفه به امام نامه نگاشت و سپس به امام وفادار ماند. او از زمره مردانی بود که وقتی مسلم بن عقیل به کوفه وارد شد، از مردم برای او بیعت گرفت. اگر چه در تاریخ از دوران پر برکت عمر ایشان به تفصیل سخنی وجود ندارد، ولی بنا بر بیان زیارت ناحیه مقدسه، او اول شهیدی است که پیمان خویش با حسین علیه السلام را به انجام رسانید. ◾️شب عاشورا که امام از یاران خواست از تاریکی شب استفاده کرده، از صحنه خارج شوند، مسلم بن عوسجه یکی از کسانی بود که برخاست و ضمن اعلام وفاداری و مقاومت تا شهادت، گفت: به خدا قسم اگر هفتاد بار کشته شوم، سوزانده شوم و خاکسترم بر باد رود، هرگز تو را رها نخواهم کرد، تا چه رسد به اینکه اکنون یک بار کشته شدن است. 📓یاران شیدای حسین بن علی علیهما السلام، ص 149 و فرهنگ عاشورا، ص 454 @TarbiateManavi
🔻امام على عليه‌السلام: 🔹كيفَ يأنَسُ باللّهِ مَن لا يَسْتوحِشُ مِن الخَلقِ؟ 🔸چگونه با خدا انس گيرد، آن كه از مردم دورى نگزيده است؟ "غررالحكم حدیث7003" @TarbiateManavi
علیه‌السلام 🔲جناب 🏴السَّلَامُ عَلَی زُهَیرِ بْنِ الْقَینِ الْبَجَلِی ... ☑️در عظمتِ مقام زهیر بن قین همین بس که اﻣﺎم ﺣﺴـﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪاﻟﺴـﻼم ﺑﺎ ﻣﺸﺎﻫـﺪه بدن مطهر او ﻓﺮﻣﻮدند: ▪️«اي زﻫﯿﺮ، ﺧﺪاوﻧـﺪ ﺗﻮ را از رﺣﻤﺖ ﺧﻮد دور ﻧﺴﺎزد، ﺧﺪاوﻧـﺪ ﮐﺸـﻨﺪﮔﺎن ﺗﻮ را ﻟﻌﻨﺖ ﮐﻨـﺪ، (مانند ﺑﻨﯽاﺳـﺮاﺋﯿﻞ) ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷـﮑﻞ ﺑﻮزﯾﻨﻪﮔﺎن و ﺧﻮﮐﺎن درآﻣﺪﻧـﺪ.» 🔳همچنین امام زمان علیه‌السلام در زﯾﺎرت ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻣﻘﺪﺳﻪ، گفتار و کردار او را مورد مدح قرار می‌دهند و می‌فرمایند: ▫️«ﺳـﻼم ﺑﺮ زﻫﯿﺮ ﻓﺮزﻧﺪ ﻗﯿﻦ ﺑﺠﻠﯽ، آن ﮐﻪ ﭼﻮن اﻣﺎم ﺑﻪ او اﺟﺎزه ﺑﺎزﮔﺸﺖ دادﻧﺪ، در ﭘﺎﺳـﺦ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧـﺪا ﺳﻮﮔﻨﺪ، ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮزﻧﺪ رﺳﻮل اﷲ صلی الله علیه و آله را ﺗﺮك ﻧﺨﻮاﻫﻢ ﮐﺮد. آﯾﺎ ﻓﺮزﻧﺪ رﺳﻮل خدا را در ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ اﺳـﯿﺮ در دﺳﺖ دﺷـﻤﻨﺎن اﺳﺖ رﻫﺎ ﮐﻨﻢ و ﺧﻮد را رﻫﺎﯾﯽ ﺑﺨﺸﻢ؟ ﺧﺪاوﻧﺪ آن روز را ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﯿﺎورد.» 📓یاران شیدای حسین بن علی. ص 110 📸 نمایی زیبا از ضریح مطهر شهدای کربــلا @TarbiateManavi
📜 علیه‌السلام 🔲جناب صیداوی 🏴اَلسَّلَامُ عَلَی قَیسِ بْنِ مُسْهرٍ الصَّیدَاوِی 🔹 قیس بن مسهر از قبیله صیدا (بنی اسد) و مردی بسیار شجاع و خالص در محبت به اهل‌بیت علیهم‌السلام بود. او آنقدر مورد اطمینان حضرت اباعبدالله علیه‌السلام بود که حضرت او را همراه مسلم به کوفه فرستادند و چندین مرتبه مسئولیت خطیر نامه‌رسانی را به عهده او گذاشتند. ▫️زمانی که نامه حضرت را به کوفه می‌برد، توسط افراد ابن زیاد دستگیر شد و او را مجبور کردند که به بالای منبر برود و امام را لعن کند؛ ولی او با شجاعت تمام از امام به نیکی سخن گفت و ابن زیاد را لعن کرد. ◾️وقتی خبر شهادت او به امام رسید، اشک در چشمان حضرت حلقه زد و فرمود: «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر؛ پس برخی از آنها جان دادند و بعضی از آنها هنوز در انتظارند.» 📓یاران شیدای حسین بن علی علیه‌السلام، ص۹۳؛ ابصارالعین، ص۱۱۳ @TarbiateManavi
علیه‌السلام جناب حر بن یزید ریاحی 🏴اَلسَّلَامُ عَلَی الْحُرِّ بْنِ یزِیدَ الرِّیاحِی 🔹حر از خاندانهای معروف عراق و از رؤسای کوفیان بود. به درخواست ابن زیاد، برای مبارزه با حسین علیه السلام فراخوانده شد و به سرکردگی هزار سوار برگزیده گشت. گفته‌اند وقتی از دارالاماره کوفه با مأموریت بستن راه بر امام حسین علیه السلام بیرون آمد، ندایی شنید که: ای حرّ! مژده باد تو را بهشت... ▫️حرّ وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی علیهما السلام جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین علیه السلام پیوست. توبه‌کنان کنار خیمه‌های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. ▪️هنگام شهادتش، امام حسین علیه السلام بر بالین او حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود: تو همان گونه که مادرت نامت را «حرّ» گذاشته است، حرّ و آزاده‌ای، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت. حضرت، دست بر چهره‌ او کشید و با دستمالی سر حرّ را بست. ☑️نقل است شاه اسماعیل صفوی قبر حرّ را گشود و پیکرش را سالم یافت، چون خواست پارچه‌ای را که بر سرش بسته بود باز کند، خون جاری شد و دوباره آن را بستند، آن گاه بر قبرش قبّه‌ای ساختند. 📓فرهنگ عاشورا، ص154 @TarbiateManavi
☑️ رهبر معظم انقلاب در کلام حضرت آیت الله حائری شیرازی رحمه الله علیه @TarbiateManavi
📜 علیه‌السلام 🔲جناب نافع بن هلال 🏴اَلسَّلَامُ عَلَی نَافِعِ بْنِ هِلَالٍ الْبَجَلِی 🔻گفتگویی از امام حسین علیه‌السلام با نافع بن هلال در شب عاشورا : ▫️... سپس حضرت دست نافع را گرفتند و فرمودند: «این حمله و درگیری به خدا سوگند، وعده‌ای تخلف ناپذیر است. آیا نمی‌خواهی در این شب تار از بین این دو کوه بگذری و جان خودت را نجات دهی؟» ▪️نافع خود را به روی قدم‌های امام انداخت، بوسه می‌زد و می‌گفت: «شمشیرم به هزار و اسبم نیز به هزار می‌ارزد» پس به آن خدایی که بر من به حضور در رکاب شما منت نهاد سوگند، هرگز تا هنگامی که شمشیرم به کار آید از شما جدا نمی‌شوم.» 📓 مقتل مقرم. ص ۲۱۸ @TarbiateManavi