🌻پاسخ به سوالات کودکان درمورد خدا (قسمت دوم)
🍀چگونه به فرزند جواب قانع کننده بدهیم؟🙄
🍀ما گفتیم که در بچّه های زیر هفت سال اوّل باید از روش حواس پرتی استفاده کنیم.
امّا اگر دوباره سوال خود
را پرسید، باید یک جواب قانع کننده به او بدهیم؛🤔
حال معنی جواب قانع کننده چیست؟ مثلاً اگر یک بچّه ی پنج، شش ساله ای از من پرسید: بابا! خدا کجاست؟
در اینجا اگر بتوانم، از اوّل حواس او را پرت می کنم؛ یعنی به او می گویم: بابا جان! برو آن پرتقال را بیاور تا با هم دیگر بخوریم. یا مثلاً بگوییم: تشنه بودی، آب خوردی؟! 😀
ولی یک موقع می بینیم بعد از انجام دادن آن کارها دوباره از ما می پرسد: خدا کجاست؟ در این جا ما باید سریع یک جواب قانع کننده به او بدهیم و بعد از جواب دادن اجازه ی فکر کردن به او ندهیم؛
مثلاً به او بگوییم: بابا جان! خدا همه جا هست. راستی یادت هست قرار بود نقّاشی بکشیم! دفتر نقّاشی را بیاور تا با هم نقّاشی بکشیم؛
یعنی جواب را به او می دهیم، ولی فرصت فکر کردن درباره ی آن جواب را به او نمی دهیم؛ چراکه ممکن است برای او سوالات دیگری ایجاد شود.🌷
درباره ی این مسئله بعضی از والدین در مشاوره ها به ما می گویند: وقتی ما به بچّه ی خود می گوییم که خدا همه جاست، بعد از مدّتی فکر کردن از ما می پرسد: مگر خدا چند تاست که همه جا هست؟ یعنی آن موجود ماورایی که ما در این سن متوجّه می شویم، آنها متوجّه نمی شوند.
بزرگ ترین دروغ😥
نکته ی بعد این است که والدین باید تلاش کنند تا به بچّه های خود درباره ی خدا دروغ نگویند.
👇👇👇
👆👆👆
من گاهی اوقات درباره ی این موضوع به والدین می گویم: اگر بچّه از شما پرسید خدا کجاست، به او چه جوابی می دهید؟ بعضی ها در جواب می گویند: ما به آنها می گوییم که خدا در آسمان هاست.
این بزرگ ترین دروغی است که می شود به آنها گفت. ما با این پاسخ فرزندان را از خدا دور می کنیم.
این ذهنیّت تا بزرگی ادامه پیدا می کند؛ یعنی ممکن است فرزندان تا بزرگی فکر کنند خدا فقط در آسمان هاست؛ در صورتی که خداوند از رگ گردن هم به انسان نزدیک تر است.😇☺️
ادامه دارد...
#استاد_تراشیون
#تربیت_دینی
#اسب_آبی
#ترس_بیجا
🏝
يکي بود يکي نبود غير از خداي مهربون هيچ کس نبود.
🏝
توي يک جزيره قشنگ که پر از گل هاي رنگارنگ بود، حيوانات زيادي وجود داشتند که همگي با خوبي و خوشي در کنار هم زندگي مي کردند. بين اين حيوانات آقاي اسب آبي يک مشکل بزرگ داشت. آقاي اسب آبي و خانم اسب آبي چندين سال بود که با هم زندگي مي کردند و صاحب سه تا اسب آبي کوچولو بودند که اسامي آن ها به ترتيب: دندون طلا، باهوش ، و نازنازي بود.
نازنازي از همه اونا کوچک تر بود و اتفاقاً مشکل آقاي اسب آبي هم مربوط به نازنازي بود، آخه نازنازي قصه ما اصلاً دوست نداشت بره توي آب و اين اصلا خوب نبود چون اسب هاي آبي بايد توي آب شنا کنند و از علف هاي دريايي استفاده کنند و گرنه مريض ميشن. حتي حاضر نبود پاهاشو توي آب بذاره.
بله بچه ها خلاصه آقا و خانم اسب آبي هر کار که از دستشون بر مي اومد انجام دادند اما فايده اي نداشت که نداشت.
نازنازي قصه ما هم در اثر همين کار اشتباه کم کم مريض شد. پوست بدنش زرد شده بود و ديگه نمي تونست خوب راه بره، خلاصه حالش خيلي بد بود.
بابا اسب آبی نازنازي را پيش دکتر دارکوب برد. آخه دکتر دارکوب از دکترهاي خيلي معروف جزيره بود. دکتر دارکوب وقتي نازنازي رو معاينه کرد گفت تنها راه درمانش اين است که نازنازي توي دريا بره و از علف هاي ته دريا به بدنش بمالد تا خوب شود اما نازنازي قبول نمي کرد.
🐢🐢🐢
توي جزيره لاک پشتي زندگي مي کرد که معروف به لاکي جون بود. لاکي جون خيلي مهربون بود وقتي که ديد حال نازنازي خيلي بده تصميم گرفت که هر روز بهش سر بزنه و احوالشو بپرسه. اين احوال پرسي ها باعث شد نازنازي و لاکي جون حسابي با هم دوست بشن.
لاکي جون هر روز مي اومد پيش نازنازي و حسابي با هم بازي مي کردند بعضي وقت ها هم لاکي جون نازنازي رو روي لاکش سوار مي کرد و توي جنگل دور مي زدند. يک روز لاکي جون به نازنازي گفت دوست داري بريم دريا!!! نازنازي گفت من مي ترسم نه نه نه!!!
اما لاکي جون بهش گفت نترس من تو رو روي لاکم سوار مي کنم تا توي آب نري. فقط بيا دريا را ببينيم. نازنازي هم قبول کرد چون مي دونست که لاکي جون حرف الکي نمي زنه. خلاصه قبول کرد با هم به دريا رفتن. هنوز چند قدمي دور نشده بودن که ناگهان يک موج هر دوي اون ها را پرت کرد توي آب!!!🌊
نازنازي اولش خيلي ترسيده بود اما کم کم متوجه شد که مي تونه به راحتي توي آب شنا کنه و بي خودي مي ترسيده. همين طور که شنا مي کرد يک کم هم از علف هاي دريا را به خودش ماليد و ديد که واقعاً خوب شده.
خلاصه نازنازي ما خوبه خوبه خوب شده بود. وقتي آقا و خانم اسب آبي متوجه شدند خيلي خوشحال شدن و همه حيوون هاي جنگل را دعوت کردن تا توي جشن شرکت کنن.
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
اون جشن، جشن خيلي خوبي شد و خيلي به حيوون هاي جزيره خوش گذشت.
#تردینک
#معرفی_کتاب
#ادب_الهی
آیت الله تهرانی در سال های پایانی عمر شریفش، مباحثی را پیرامون تربیت نفس و دیگران مطرح کرده اند، این بیانات در قالب مجموعه «ادب الهی» که شامل پنج جلد کتاب است، چاپ شده است.
📚 برشی از کتاب:
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل است که:
بیشتر هَمّ خود را صَرف تأمین نیازهای مادّی خانواده و فرزندانتان نکنید.
متوجّه هستی؟!
در ادامه حضرت دلیل این مطلب را به زیبایی بیان می کند:
اگر به فکر امور معنوی آن ها باشید و همّ و غمّ خود را در این راه مصرف کنید و پیوندشان را با خدا محکم کنید، آن ها از اولیای خدا شده و خداوند نیز هیچ وقت دوستانش را وانمی گذارد.
حضرت چقدر زیبا این مسئله را بیان کرده اند! اگر بیشترین همّتت را برای این بگذاری که فرزندانت از دوستان خدا بشوند و پیوندشان را با خدا محکم کنی، خدا هم هیچ گاه دوستانش را رها نمی کند. غصّه مادّیات آن ها را هم نخور؛ چرا که اگر رابطه آن ها با خداوند درست شود، مادّیات آن ها نیز تأمین خواهد شد. مولا هیچ گاه عبدش را تنها نمی گذارد.
🌻پاسخ به سوالات کودکان درمورد خدا (قسمت سوم)
🍀بعد از هفت سالگی
ما بعد از هفت سالگی می توانیم او را برای پاسخ به این سوال آماده کنیم.
اوّلین کارهایی که بعد از هفت سالگی انجام می دهیم این است که ترسیم های غلط را از ذهن بچّه های خود حذف می کنیم و از بین می بریم.
بعد کم کم در سنین بالاتر با جایگزین های مناسب به او جواب می دهیم؛ ☺️
مثلاً بچّه ای هشت ساله می آید و به پدرش می گوید: خدا چه شکلی است؟🤔
در اینجا پدر باید بگوید: خدا مثل ما سر ندارد، مثل ما دست ندارد، مثل ما پا ندارد، مثل ما چشم ندارد؛ یعنی اوّل بر روی آن چیزهایی که در ذهن او ایجاد شده، یک خط بطلان می کشیم. بعد برای او خدا را تشبیه کنیم.👌🌸
بچّه ها در آزمایش هایی که در مدرسه انجام می دهند، می دانند که هوا وجود دارد، ولی دیده نمی شود.
ما باید چنین تشبیه هایی برای او داشته باشیم؛ مثلاً به او بگوییم: بعضی چیز ها وجود دارد، ولی دیده نمی شود؛ مانند هوا.
آیا یادت هست که معلّم در آزمایشگاه علوم، بادکنکی را باد کرد؟! 🎈
تودر آنجا هوا را نمی دیدی، ولی آن هوا باد کنک را بزرگ کرده بود.
بعد از آن درک و فهم عقلانی استفاده می کنیم و به تدریج آن چیزی را که می خواهیم درباره ی خدا برای بچّه خود توضیح بدهیم، این گونه به او تفهیم می کنیم.🌈
🌼پایان🌼
#استاد_تراشیون
#تربیت_دینی
.
به نام خدا
سلااااااام سلام!🍃
قدیمی های تردینک یادشونه که توی ایام میلاد اهل بیت علیهم السلام همراه با بچه ها همه خادم میشدیم تا فضای خونه رو برای تولدبازی اهل بیت ع تزیین و آماده کنیم.
اونهایی که بسته تردینک تزیین جشن خانگی رو تهیه کردند یالا ریسه ها رو بزنید که تولد داریم.
و امااااااااا حالا🤩🤩🤩
قنادکوچولوهای خونه رو خبر کنید 📣 که براشون شگفتانه داریم! 😍
آخه قراره توی بلندترین شب سال 🌌، که مقارن شده با میلاد صبورترین بانوی عالم، عمه جانمان زینب (سلام الله علیها) 🌷، کلوچه پزون راه بندازیم 🍩 و شادی رو تو خونه هامون پخش کنیم 🎉😊
بسته ی قنادکوچولو شامل:
راهنمای پخت
آرد، وانیل
شکر
پودر کاکائو
ترافل رنگی
ترافل کاکائویی
قالب انار
قالب ستاره
کاغذ فر
#تعداد_بسیار_محدود
قیمت با تخفیف : فقط 49 تومن ❤️
ارسال برای قمی ها: 7000تومان (یا حضوری)
بسته بندی و ارسال برای غیرقمی های عزیز: 14000 تومان
ثبت سفارش : @tardinak_admin
🌼🌼🌼🌼
یلدا بلندترین شب سال است،
اما به بلندی شب انتظار تو نمیرسد...
#اللّهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
.
.
در آستانه ی ولادت ستاره پرفروغ کوثر ، بانوی فصاحت و اعجاز، حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار؛ #تردینک با یک بسته ی مهارتی_پختنی خوشمزه افتخار این رو داره که مهمون خونه هاتون شه و پدر و مادر نازنین به همراه کوچولو ها در منزل در شرایط کاملا بهداشتی خودشون شیرینی تولد درست کنن و شیرینی یک تجربه عالی رو لمس کنن😍
بسته ی قنادکوچولو شامل:
راهنمای پخت📜
یک بسته آرد🍚
یک بسته شکر🍚
پودر کاکائو🍫
ترافل رنگی🍥
ترافل کاکائویی🍪
قالب انار 🤩
قالب ستاره ✳️
کاغذ فر🔖
#تعداد_محدود
قیمت: 49 تومن
ارسال برای قمی ها: 7 تومان (یا حضوری)
بسته بندی و ارسال برای غیرقمی های عزیز: 14 تومان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
بسته ی قنادکوچولو شامل:
دستورالعمل استفاده 📜
پودر کوکی شماره یک 🍚
پودر کوکی شماره 2 🍚
پودر کاکائو (برای تهیه کوکی کاکائویی) 🍫
ترافل رنگی🍥
ترافل شکلاتی 🍪
ترافل تزیینی ❇️
کاتر انار 🤩
کاتر ستاره ✳️
کاغذ روغنی🔖
#تعداد_محدود
قیمت بدون احتساب سود : فقط 49 تومن
ارسال برای قمی ها: 7 تومان (یا حضوری)
بسته بندی و ارسال برای غیرقمی های عزیز: 14 تومان
سفارش : @tardinak_admin
✳️🌼🎉
#یلدای_زینبی
#روز_پرستار
#میلاد_حضرت_زینب
سلام خوبان همراه🌱🌱🌱
این یه پیشنهاده! یه پیشنهاد خوشمزه و خیلی مهربون 🥰
#قنادکوچولو یه بسته ی آماده، برای یک پخت و پز جذاب و شیرینه اون هم با مشارکت باافتخار بچه های تو خونه😍
حالا پیشنهاد ما چیه؟😋
شما عزیزان میتونید بعد از آماده شدن کلوچه ها، اونارو تزیین کنید و به یکی از پرستاران شهرتون یا یکی از اعضای کادر درمان هدیه بدید 🎁
روحیه ی زینب گونه ی پرستاران مهربونمون رو تقویت کنیم و با تقدیر و تشکر از زحماتشون، نقش پرارزش پرستار رو در این اوضاع کرونایی پررنگ کنیم و همچنین به شیوه غیرمستقیم به کودکانمون قدردانی از قهرمانان سلامت رو آموزش بدیم💐
بسته ی قنادکوچولو شامل:
راهنمای پخت
آرد
شکر
پودر کاکائو
ترافل رنگی
ترافل کاکائویی
قالب انار
قالب ستاره
کاغذ فر
#تعداد_محدود
قیمت با تخفیف : فقط 49 تومن
ارسال برای قمی ها: 7 تومن (یا حضوری)
بسته بندی و ارسال برای غیرقمی های عزیز: 14 تومن
🌼سوال: دختری دارم که تازه به سنّ تکلیف رسیده است و من برای خواندن نمازش چند بار باید به او تذکر بدهم تا او نماز خود را بخواند. چه باید بکنم؟
🌻تذکر دادن برای نماز شاید خیلی خوب نباشد.
ما باید بیشتر بچّه ها را به سمت نماز ترغیب کنیم. ترغیب نیز چند عامل نیاز دارد؛ یکی این است که محیط مساعد باشد. مثلا خوب است که تلویزیون خاموش باشد؛ البته نه اینکه برویم و تلویزیون را خاموش کنیم؛ [چرا که در این صورت] بدتر و حساس تر شوند😐. اگر تلویزیون خاموش است، فضا آماده است. 😍
حتی در زمان قدیم خیلی از پدر و مادرها در خانه اذان می گفتند.🗣
چرا اصلا اذان گفتن قبل از نماز مستحب است؟ یکی از دلایلش این است که انسان را به نماز ترغیب می کند.
🌸نکته بعدی این است که ما از تشویق ها برای ترغیب شدن بچّه ها به نماز استفاده کنیم.☺️👌
منظور من از تشویق به معنای مزد نیست؛ یعنی [این طور نباشد که] به او بگوییم: اگر نماز بخوانی، برای تو بستنی می خرم؛ زیرا وقتی این کار چند بار تکرار شود، نماز که نمی خواند هیچ، بلکه می گوید: این خریدن بستنی وظیفه ی مادر است و باید برای من بستنی بخرد.😯🙄
🍀منظور از تشویق و ترغیب این است که مثلا شما به او بگویید: الان دوست دارم دختر گلم نمازش را بخواند [و اگر این کار را انجام دهد]، چقدر من خوشحال می شوم.😊😊 [توجّه کنید که] این گفتار و تشویق نباید در زمانی باشد که او در حال بازی با دوستش است یا تلویزیون نگاه می کند و یا به کار مورد علاقه خود مشغول است. این تشویق باید در حالی باشد که او آمادگی ترغیب شدن به نماز را داشته باشد🌷
ادامه دارد...
#استاد_تراشیون
#تربیت_دینی
.
سلام عزیزان دل🤗
حال و احوالتون ان شاءالله که خوب باشه 😍
تقریبا یک سال از شهادت سردار عزیزمون گذشت😔و ما موندیم و بچه هایی که قراره پاشون رو جای قدم های سردار بذارن.🌱
و حالا شما والدین عزیز!
برای نسل جدید سلیمانی ها، کوچولوهای توی خونتون چه تدارکاتی دیدید؟
تیم تردینک یه پیشنهاد داره ! 😌
یه پیشنهاد جذاب، هیجان انگیز، همراه با مهارت دست ورزی، تخلیه هیجان و و و... 🤗
قراره با دستان کوچک سردار کوچولوهامون، بادبادک بسازیم،
مزین کنیم به تصویر زیبای حاج قاسم مهربان، و بالای شهر توی آسمونا به پرواز دربیاریم 🇮🇷
همراهمون باشید 😇
.
سلام بر آینده سازان کوچک!
#سفیران_حاج_قاسم
همه ی چیزهایی که برای ساخت بادبادک میخواهید آمادست !
ادامش به دستان هنرمند شما بستگی داره! 💪
🎁 محتوای جعبه:
خط کش
چسب
کاغذرنگی
حصیر
نخ و قرقره
به همراه آموزش قدم به قدم
✳️ قیمت تمام شده بدون احتساب سود: 28 هزار تومان
✳️ هزینه ارسال: برای قمی ها تحویل حضوری امکان پذیر است. برای سایر استانها و پیک در قم، بعد از ارسال طبق فاکتور صادر شده ی اداره پست یا پیک، دریافت می گردد 🌹
✔️ تصویر حاج قاسم رندوم گذاشته می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
به وقت پرواز حاج قاسم مهربانمان ، پرواز بادبادکهای دست ساز از سلیمانی های کوچک، میتونه زیباترین قاب از نشان تلاش💪 همت 🌱 و پشتکار ✊ نسل نیرومند آینده باشه.
.
اگر امکان فراهم کردن اقلام مورد نیاز برای ساخت بادبادک هارو ندارید، میتونید بسته ی #سفیران_حاج_قاسم ، رو با قیمت تمام شده 28 هزار تومان، بدون احتساب سود، سفارش دهید. ✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
سلام بر سلیمانی های آینده !
#سفیران_حاج_قاسم
بریم برای استقبال از سالروز پرواز سردار دلهامون، با به پرواز درآوردن بادبادکهای دستساز 💪🌱✊
همه ی چیزهایی که برای ساخت بادبادک میخواهید آمادست !
ادامش به دستان هنرمند شما بستگی داره! 💪
🎁 محتوای جعبه:
خط کش
چسب
کاغذرنگی
حصیر
نخ و قرقره
به همراه آموزش قدم به قدم
✳️ قیمت تمام شده بدون احتساب سود: 28 هزار تومان
✳️ هزینه ارسال: برای قمی ها تحویل حضوری امکان پذیر است. برای سایر استانها و پیک در قم، بعد از ارسال طبق فاکتور صادر شده ی اداره پست یا پیک، دریافت می گردد 🌹
✔️ تصویر حاج قاسم در همه بسته ها یک شکل نیست. رندوم گذاشته می شود.😌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم آموزش ساخت بادبادک
#سفیران_حاج_قاسم
#تردینک
.
حاج قاسمِ مهربان،
اگرچه در میدان جنگ و در رویارویی با دشمنان، فرماندهی شجاع بود؛ در زندگی شخصی خود هم در ارتباط با مردم به ویژه کودکان بسیار فروتن بود. 🌱
همین خصوصیات شخصیتی شهید سلیمانی بود که او را محبوب قلب پیر و جوان و کوچک و بزرگ کرده بود.🌷
در پست بعدی نمونهای از این رفتار فروتنانه حاج قاسم را در قالب #داستانکی برای کوچولوها روایت خواهیم کرد. 🤗
در یکی از سخنرانیهای حاج قاسم، زمانی که یک کودک از او درخواست میکروفون کرد، بلافاصله آن را در اختیار آن کودک قرار داد. 😍
شما از مهربانی های حاج قاسم برای کودکان تون چه تعریفی کردید؟
با ما همراه باشید
با ما همراه باشید 🌸
28.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#میکوفوی_قلقلکی
داستان یه میکروفون خوش روزیه
برای بچه ها از مهربانی سردارمون بگید. در قالب #داستان
داستان : میکوفوی قلقلکی!
مشهدی رحیم داشت آخرین کلمات دعای آخر مجلس را توی بلندگو میخواند . میکوفو هم خودشو آماده می کرد تا پیش کتابها و قابهای روی طاقچه برگرده.
مشهدی، اون رو توی یه دستش و دُم سیمیش رو هم توی دست دیگه گرفت. با هر بار پیچشِ سیم به دور شکمش، میکوفو قاه قاه میخندید.
آخه اون که همبازی نداشت، واسه همین تنها همبازیش دُمش بود !
آره دلش لک زده بود برای بازی با بچه ها.
ولی هر وقت بچه ای می خواست سمتش بیاد، بزرگترها می گفتن: «نه! دست بزنی خراب میشه! »
دلش می خواست برای یک بار هم که شده، دستای کوچولوی یه بچه اونو بغل کنند.
با همین آرزوها به خواب رفت.
.
.
.
صبح شد و آفتاب در اومد. تم میکوفو هنوز بوی خوب اسپند میداد. همون اسپندی که مشهدی در مجلس روضه چرخانده بود و عطرش همه جارو گرفته بود.
بچه ها میکوفو چی می دید!!؟
میدید که مشهدی رحیم و بزرگترها مشغول تمیز کاری هستند، همه جا رو گلاب می پاشند، پشتی ها رو مرتب می کنند.
تا میکوفو اومد تنش رو کش و قوسی بده،یک نفر اومد میکوفو رو از قفسه برداشت و گذاشتش روی پایه ای که برای سخنرانی های مهم برای سختران می آوردن.
یعنی قرار بود کی بیاد؟ مهمون اون روزشون کی بود؟؟
میکوفو از اینکه روی پایه بنشینه حوصلش سر می رفت!
دلش می خواست ، دستان کسی که بغلش می کنه، بوی عطر بده، و اون بوی عطر رو برای کتاب ها و قاب های روی طاقچه ببره.
مردم داشتند یکی یکی می اومدند .
خدای من! یه پسر کوچولو هم بین مردم بود!
یه پسر کوچولوی بامزه که زل زده بود به میکوفو!
ولی چه فایده ای داشت؟ پسرکوچولو اگر هم میخواست نزدیکش بیاد، بزرگترها اجازه نمیدادن و می گفتند : «دست نزنی به میکروفون خراب میشه!»
میکوفو همینطور داشت جمعیت رو نگاه میکرد.
دید اون پسرکوچولوی بامزه داره پرتقال میخوره.وقتی دید پسرکوچولو هم داره بهش نگاه میکنه قند توی دلش آب شد.
پرتقال خوردن پسرکوچولو داشت به آخراش میرسید که صدایی بلند شد:
ماشین «سردار» همین الان رسید!
میکوفو پیش خودش گفت پس مهمان یه سردار هست!
مهمان رو به سمت جایگاه راهنمایی کردند.
میکوفو که داشت به پسرکوچولو نگاه میکرد یکدفعه سرش رو چرخوند سمت مهمان مجلس.همون مهمانی که همه بهش میگفتن سردار !
همونی که این همه جمعیت برای دیدنش و شنیدن حرف هاش اومده بودند.
میکوفو پیش خودش گفت:چه آدم بزرگی که همه انقدر دوستش دارن و بهش احترام میذارن و حتی بعضی ها از شوق دیدنش گریه میکنند.
سردار پشت پایه میکروفون ایستاد . دستاشون رو سمت میکوفو دراز کردند و از پایه جداش کردند.
میکوفو توی آغوش گرم دست سردار بود و حس خوشحال و عجیبی داشت.
وقتی سردار توی میکوفو شروع کردند به صحبت کردن،یهو پسرکوچولو هم از جاش بلند شد و به سمت سردار اومد و نزدیک و نزدیکتر شد...
دستش رو دراز کرد سمت سردار و به زبان شیرین خودش گفت؛میکوفو میکوفو...
آره اون پسر بامزه دلش میخواست مثل سردار مهربون توی میکوفو حرف بزنه.
سردار، که با دستان گرمش میکوفو رو بغل کرده بود مثل بقیه ی بزرگترها نگفت : «نه! نباید دست بزنی و خراب میشه!»
دستانش رو از دور میکروفون شل کرد و اونو به سمت پسرکوچولو گرفت.
هم آرزوی پسرکوچولو هم میکوفو با مهربانی سردار براورده شده بود..
میکوفو پیش خودش میگفت: سردارمهربون! ... سردارِ دل ها! ممنووونم که آرزومو برآورده کردی! هورررررا! به آرزوم رسیدم! برای همین این همه آدم دوستت دارن و بهت احترام میذارن.
پسرکوچولو هم خوشحال بود. میخندید و به سردار ، می گفت : ممنونم عمو قاسم!
اون روز، میکوفو باخودش عطری پرتقالی و گرمایی تمام نشدنی از دستای عمو قاسم، پیش کتابها و قابهای روی طاقچه برد! و آرزو کرد باز هم این اتفاق بیفته و هم عمو قاسم و هم بچه های بیشتری بتونن بغلش کنند.
شادی روح حاج قاسم به نیت گوشه نظری صلوات...
کارگروه تخصصی مادرانه گوهرشاد- تردینک