eitaa logo
طریق عرفان
4.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
833 ویدیو
30 فایل
💐مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی💐 📚ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی📚 🔴 فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10679 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟢 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟢 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷✅🌷 ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاست هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد در خرابات بگویید که هشیار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست @tareagheerfan
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام باده گلگون خراب کن خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند زنهار کاسه سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام باده صافی خطاب کن کار صواب باده پرستیست حافظا برخیز و عزم جزم به کار صواب کن @tareagheerfan
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست خلق را بیدار باید بود از آب چشم من وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست بارها روی از پریشانی به دیوار آورم ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست @tareagheerfan
این شعر را خوب با توجه بخونید ... گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود رندي آموز و کرم کن که نه چندان هنر است حيواني که ننوشد مي و انسان نشود گوهر پاک ببايد که شود قابل فيض ور نه هر سنگ و گلي لؤلؤ و مرجان نشود اسم اعظم بکند کار خود اي دل خوش باش که به تلبيس و حيل ديو مسلمان نشود عشق مي ورزم و اميد که اين فن شريف چون هنرهاي دگر موجب حرمان نشود دوش مي گفت که فردا بدهم کام دلت سببي ساز خدايا که پشيمان نشود حسن خلقي ز خدا مي طلبم خوي تو را تا دگر خاطر ما از تو پريشان نشود ذره را تا نبود همت عالي حافظ طالب چشمه خورشيد درخشان نشود رحمت اللّه علیه @Tareagheerfan
پایهٔ آمال محکم در جهان کردن چرا خویش را غافل ز مرگ ناگهان کردن چرا خلقت باغ جنان بهر تو شد ای بیخبر اندرین ویرانه چون جغد آشیان کردن چرا پای لنگ و راه دور و تن ضعیف وتوشه کم اینقدر بار گناه خود گران کردن چرا مرکب نفس اردهی جولان لگدکوبت کند این شرارت پیشه آزاد از عنان کردن چرا 🟡حب دنیا بت بود دل خانهٔ حق ای عجب در درون خانهٔ حق بت نهان کردن چرا مرگ لایستأخرونست و لایستقدمون عمر طی بیهوده در وقت امان کردن چرا خلق را دانی چو عاجز در گذر از زید و عمر شرح عجز خویش نزد این و آن کردن چرا پخته شو خامی بنه تا ایمن از آتش شوی همچو گندم سینه چاک از بهر نان کردن چرا ناتوانی ها تو را بعد از توانائی بود بی مروت ظلم بر هر ناتوان کردن چرا گوش کن پند صغیر و مردم آزاری مکن زانچه رنجد از تو یکدل آنچنان کردن چرا ✏ «صغیر اصفهانی» @tareagheerfan
اسیران بلا.mp3
6.62M
ما در ره عشق تو اسیران بلاییم کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم زهدی نه که در کنج مناجات نشینیم وجدی نه که در گرد خرابات برآییم نه اهل صلاحیم و نه مستان خرابیم اینجا نه و آنجا نه که گوییم کجاییم حلاج وشانیم که از دار نترسیم مجنون صفتانیم که در عشق خداییم ترسیدن ما چون که هم از بیم بلا بود اکنون ز چه ترسیم که در عین بلاییم ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست گر سر برود سر تو با کس نگشاییم ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است بردار ز رخ پرده که مشتاق لقاییم @tareagheerfan 
کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار در ده عشق تو اندر کوچه و بازار، زار در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار هر چه می‌خواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز گر دهی یک بوسه‌ام زان لعل شکربار، بار ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار @tareagheerfan
مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود به گِردابی چو می‌افتادم از غم به تدبیرش امیدِ ساحلی بود دلی همدرد و یاری مصلحت بین که اِستِظهارِ هر اهلِ دلی بود ز من ضایع شد اندر کویِ جانان چه دامنگیر یا رب منزلی بود هنر بی‌عیبِ حِرمان نیست لیکن ز من محروم‌تر کِی سائلی بود؟ بر این جانِ پریشان رحمت آرید که وقتی کاردانی کاملی بود مرا تا عشق تعلیمِ سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود مگو دیگر که حافظ نکته‌دان است که ما دیدیم و محکم جاهلی بود @tareagheerfan
بگذر ز علم رسمی، که تمام قیل و قال است من و درس عشق ای دل! که تمام وجد و حال است ز مراحم الهی، نتوان برید امید مشنو حدیث زاهد، که شنیدنش وبال است طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است تو بگو که خون عاشق، به کدام دین حلال است؟ به جواب دردمندان، بگشا لب ای شکرخا! به کرشمه کن حواله، که جواب صد سوال است غم هجر را بهائی، به تو ای بت ستمگر به زبان حال گوید که زبان قال لال است @tareagheerfan
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام باده گلگون خراب کن خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند زنهار کاسه سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام باده صافی خطاب کن کار صواب باده پرستیست حافظا برخیز و عزم جزم به کار صواب کن @tareagheerfan
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب که حیف باشد از او غیر او تمنایی @tareagheerfan