هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
برادر شوهرم دکتر حاذقی بود اما شوهرم...❌
۱۲ سال بود #ازدواج کرده بودم و در #حسرت بچه میسوختم هر بار به شوهرم میگفتم بریم پیش #دکتر قبول نمیکرد برای سردرد یه سری بهم قرص میداد اصرار داشت قرص بخورم و بخوابم یک شب به #شوهرم گفتم قرص رو خوردم تا خیالش راحت بشه نیمه های شب بود که مادرشوهرم همراه با مردی با شکل شمایل عجیب وارد اتاقم شد دستم رو گرفتن و منو پرت کردن رو یک پتو و کشون کشون بردن سمت در سالن از ترس میلرزیدم که....🥵😰❌
https://eitaa.com/joinchat/2366702415C211db690ef
🔰بر اساس داستان واقعی... ادامه☝️
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه آب و ژله قاطی میکنی شد #پذیرایی؟
اسمتم گذاشتی زن؟🤐
منم همین بودم والا ، تا مهمون میومد #شوهرم رو میفرستادم پودر ژله بخره😐خودمم دیگه خسته شده بودم ازبی هنریم😩
تا بالاخره این کانال به دادم رسید 💃😅 دارم خودمو برای #مهمونی های آینده آماده میکنم💪👇
https://eitaa.com/joinchat/4172218699C2da3bc9758