eitaa logo
طَـ‌ریـ‌د|ᴛᴀʀɪᴅ
4هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
90 فایل
"‌بِسْم‌ِرَب‌ِاَلْمَهدے"✨🌱 و ‌هُوَ الطریدُ الشریدُ الفریدُ الوحید و او "طرد شده" بخاطر ما :(( !💔 مهدویت|رفع‌شبهات|جهادتبیین|لایوحرم|محفل •📸📚🪴🎨• •اینجا؟!پاتوق‌منتظران‌ظهوره((: ❀تَبلیغاتِمۅنッ: ๛ @taridiun ❀گوش شنوا: ๛ @Karbobalaii80
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+شبِ زیارتی حضرت ارباب❤️‍🩹 امام صادق(صلوات الله علیه)فرمود: به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو: [السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ] التماس دعای فرج ☘ ‌
طَـ‌ریـ‌د|ᴛᴀʀɪᴅ
💔
تو همان داغی هستی که تا زنده‌‌ایم در دلمان باقی ست . . +حاج‌قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔!“••• -خواب دیدم که فرج آمده در دولتِ عشق باز فرمـانده قـدس است سلیـمانـیِ ما.. |
از‌همون‌شب‌شهادت‌تو‌،نخ‌ تسبیح‌ پاره شد..🥀
4_6014963511770220777.mp3
10.01M
یه‌عاشق‌وقتی‌به‌اربابش‌میره به‌اذن‌زهـرا’ع مقطع‌الاعضا‌میشه‌برمیگرده..💔
طَـ‌ریـ‌د|ᴛᴀʀɪᴅ
یه‌عاشق‌وقتی‌به‌اربابش‌میره به‌اذن‌زهـرا’ع مقطع‌الاعضا‌میشه‌برمیگرده..💔
ما را از جان دادن نترسانید، ما از جان عزیزتر داشتیم که رفت! -سلا‌م‌بر‌او‌که‌بردن‌نامش‌ممنوع‌است-
ای‌اهل‌حرم،میر‌و‌علمدار‌نیامد . . . علمدار نیامد .. علمدار نیامد
۱:۲۰💔
حاجی پنج‌سال شد نمی‌خوای از عراق برگردی؟!😭
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ ـ بلند شو علمدار علم رو بلند کن بازم پرچم این حرم رو بلند کن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌😭😭😭 ‌
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیستی؛ وقتی بودی آقا هنوز مقابل دوربین‌ها سر «اللهم انا لانعلم منهم الّا خیرا» آنطور بغض نکرده بود. نیستی؛ وقتی بودی آقا بین جمعیت، «گرم است به هم پشت رقیبان پی قتلم» نگفته بود. نیستی؛ آن‌طرفِ خط تلفنِ بچه‌شهیدها کسی دیگر نازشان را نمی‌کشد. مادرشهیدها باز پسر از دست داده‌اند. نیستی؛ ما هنوزاهنوز با ریختن خون هر شهید، یاد تو میکنیم باز. گویی که خون همه شهیدان از رگ‌های توست. تو که نیستی ما آن تابوت سبک پرچم‌پیچ را بیست‌و‌پنج میلیون‌نفری روی شانه گرفتیم و بعد از پنج سال اگر راستش را بخواهی سر شانه‌هایمان درد میکند هنوز. تو که بودی، بار روی شانه ما نبود. توی خاطره‌هایت می‌گویند چندباری در نیمه‌شب‌های مخفی بیروت جان سید را نجات داده بودی؛ نیستی؛ خون سید را در گودالی مهیب در بیروت ریختند و حتی تابوت پرچم‌پیچی از او بر شانه‌ها نرفت. توی خاطره‌هایت می‌گویند که در قلب جنگ شام وقتی همه چشم‌ها به سرانگشتت بود، مرغ و خروس‌ها را که کنج اتاق عملیات دیده‌بودی، گفته‌ بودی که هوا سرد است، تا جلسه تمام شود باید جای گرمی برایشان بسازید؛ گفته‌اند زمستان از عراق زنگ می‌زدی و نفیر گلوله‌ها به گوش می‌رسید؛ میگفتی شنیده‌ام تهران برف آمده و سرد شده، هوای آهوهای پشت پادگان سپاه را داشته باشید. حالا که نیستی، این روزها نوزادهای چندماهه‌ی نحیف در زمستان غزه یخ‌زده و مرده‌اند. می‌بینی؟ تو نیستی؛ و حالا در منطقه مردانگی نیست؛ محبت نیست؛ انسانیت نیست؛ و پناه نیست. تو همه بودی. تو که نیستی، هیچ نیست ...