#تلنگرانه به چی مغروریم واقعا؟ چی بودیم از اون اول؟ چی هستیم الان؟؟ چی میشیم لحظه ی مرگ؟ کافیه یه روز تب کنی...از کار و زندگی میفتی! حتی نمیتونی از جات بلند شی یک لیوان آب بخوری!!! پس چی مغرورت کرده که برا خدا هم گردن کشی کنی؟ و سرش غر بزنی و طلبکارش باشی؟؟ اگه الان داری نفس میکشی ، بهت فرصت جبران داده فقط. متوجهی که؟ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا -سوره‌ی‌نساء۲۸- الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸

#آیه_ها_و_آدم_ها ✅ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ ! «ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻧﺞ ﻭ ﺯﺣﻤﺖ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ» .(بلد/۴) 👈 یعنی انسان همراه و همزاد با رنج و زحمت است و زندگی این جهان او، برای استراحت و خوشی نیست. سرتاسر حیات او میدان مبارزه با مشکلات است و زندگی وی غرق در درد و رنج !! ❓ حال که چنین است ، ما چرا اینقدر گیر اسباب دنیایی هستیم؟ هی نگید بابام منو بدبخت کرد!😤 اخلاق بد مامانم منو بدبخت کرد! فلان معلم بد منو اذیت کرد! همسایمون و..... اذیت کردند!😤 زنم نمی‌ذاره، شوهرم بَده !😡 ✅ شاید همه اینها سرعت گیرهای بسیار سختی برای رسیدن به کمال انسان باشند، ولی اینها همه "وسیله های خدا" هستند و طرف حساب ما فقط خداست نه شوهر و زن وخانواده و فامیل و...❌ 👌 انسان زاده رنج است؛ همانطور که جسم مادی انسان در رنج آفریده میشود، انسانیت انسان و فرهیختگی و فرزانگی او نیز از دل رنج، و تحمل آن زاییده می شود. 👌 همچنین است تمام زایش ها و آفرینندگی ها و یسرهای مادی و معنوی که از دل عسرها بیرون می آید ! مع العسر یسراً !! 👈 پس لازم است با صبر و بردباری، رنج های طبیعی و رنج هایی که "نمیشود تغییر داد" را بپذیرید. 👈 آنهایی هم که میشود تغییر داد، یا کم شان کرد، را با "مدیریت قوی و زرنگی و زیبایی" تغییر یا کاهش دهید. 🙄 مثلا اگر با همسرتان مشکل دارید، نیاز نیست زیر همه چیز زده و اقدام به طلاق کنید. ❌ ⚠️ طلاق گرفتن، رنج های زندگی را کاهش نمی‌دهد. "اتفاقا رنج های بدتر و بیشتری خواهید کشید" ❗️ رنج هایی که دیگر ثواب هم ندارد....❗️ 👈 رنج های دنیا برای افزایش وسعت روحی بشر قرار داده شده است. 🔹 آدم هر چقدر از رنج های طبیعی دنیا فرار کند ، اتفاقا بیشتر رنج میکشد . چون هم دارد «رنج» میکشد، هم رنجِ «فرار از رنج» !! 🤔🙄 بنشینید و با خودتان فکر کنید که چه رنج هایی را میتوانید تغییر داده یا کم کنید. 💪 همت کرده و شروع کنید👌 #مسیر_سعادت

°•🌱 💢توبه کردم ولی احساس گناه دارم 🎙#استاد_رفیعے

#انسان_شناسی ۲۵۴ #استاد_شجاعی #دکتر_رفیعی ✘ آدمهایی هستند در دنیا، که اساساً مدار زندگی‌شان دور دین نمی‌گردد! اصلاً به دین فکر هم نمی‌کنند، آیا این آدمها نمی‌توانند زندگی خوبی داشته باشند؟ آیا از زندگی‌شان به لذت و شادی نمی‌رسند؟ ✔ چرا حتماً می‌توانند زندگی خوبی داشته باشند! ✘ پس چه ضرورتی به پذیرش دین و رعایت چهار چوبهای آن است؟

روضه برای امام حسین (ع) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئت ها مأنوس بوده ام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأت ها و روضه ها شرکت کنم . بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین (ع) است، اگر گاهی در هیئت ها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را  به تمام بهشت نمی فروشم. #شهید_غلامعلی_رجبی

با این تنظیم ساده فرزندت دیگه فیلم مستهجن نمی‌بینه، اطلاع رسانی کنید

#استوری #استاد_شجاعی ※ زشته آدم اینقدر قربون صدقه خانمش نمیره که ! ※ مرد اینقدر ذلیل نمیشه که، همش تو آشپزخونه ورِ دل خانومشه ! این لوس بازیا چیه؟

🌷🌷 #بخشی_از_دعای_عرفه اِلهى اِلى مَنْ تَکِلُنى؟ خدایا، مرا به که واگذار میکنى؟ اِلى قَریبٍ فَیَقْطَعُنى اَمْ اِلى بَعیدٍ فَیَتَجَهَّمُنى اَمْ اِلَى الْمُسْتَضْعَفینَ لى وَاَنْتَ رَبّى وَمَلیکُ اَمْرى به نزدیک تا با من به دشمنى برخیزد، یا به بیگانه تا با من با ترش رویى برخورد کند یا به آنان که خوارم میشمرند؟ ، و حال اینکه تو خداى من، و زمامدار کار منى اَشْکُو اِلَیْکَ غُرْبَتى وَبُعْدَ دارى وَهَوانى عَلى مَنْ مَلَّکْتَهُ اَمْرى من به تو شکایت میکنم، از غربتم، و دوری خانه آخرتم، و سبکی ام نزد کسیکه اختیار کارم را به او دادى اِلهى فَلا تُحْلِلْ عَلَىَّ غَضَبَکَ خدایا غضبت را بر من فرود نیاور

⏯ #زمینه احساسی 🍃کاروان غمت کاروان خداست 🍃زائران توایم کربلا شهر ماست

🎙 روایت گری منطقه دهلاویه توضیحات مختصری از #شهید_چمران استاد دلبریان، حاج حسین یکتا و ... ➕همراه با #صوت شهید چمران

▪️▫️ #کلیپ #روضه ▪️▫️ شهادت پنجمین ستاره عالم تاب، امام محمد باقر (ع) تسلیت باد!

🔴کجا رفتید؟! 🔹بعثی‌ها بعد از اینکه خرمشهر رو اشغال کردند روی دیوارها نوشتند: «جِئنا لِنَبقی» معنیش میشه که: «آمدیم تا بمانیم.» 🔹بعد از اینکه خرمشهر آزاد میشه، یکی از رزمنده‌ها به اسم بهروز مرادی زیر شعار بعثی‌ها نوشت: «آمدیم، نبودید..😃😃😃😃

🔴 انتقال حجاج با اتوبوس‌های بدون راننده ♦️شبکه تلویزیونی الاخباریه تصاویری از انتقال حجاج از عرفه به مزدلفه با اتوبوس‌های خودران (بدون راننده) منتشر کرد.

🌹 یه مدینه، یه بقیعه... ♦️مداحی حاج محمود کریمی 🌹 شهادت امام باقر(علیه السلام)

🔴 فقط کم مونده بود این مردک هم قرآن رو تفسیر به رای کنه که این رو هم انجام داد ⭕️قرآن بزنه منه کمرت که راس نوابی ار راس ایگی

میدونستید همسر شهید چمران اونقدر مجذوب شخصیت شهید شده بود که تا مدت‌ها نمیدونست ایشون کچله

🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 50 با اینکه هوا بشدت گرم بود ولی تمام یک هفته ای که حمید در قزوین بود را با هم گذراندیم جاهای مختلف قرار می گذاشتیم حتی وسط گرمای ظهر که همه دنبال خنکی کولر و سایه اتاق های خلوت هستند ما دنبال آن بودیم که همه لحظات را کنار هم باشیم. برخلاف روزهایی که دوره بود این یک هفته خیلی زود تمام شد باید برای ادامه دوره به مشهد می رفت ،جدایی بار دوم خیلی سخت تر بود سعی کردم موقع خداحافظی پیش خود حمید ناراحتی نکنم چون می دانستم شغل حمید از این مأموریت ها و دوره ها زیاد دارد، اگر می خواستم برای هر خداحافظی آه و ناله سر دهم روی اراده حمید اثر منفی می گذاشت. چون سری قبل غذای تو راهی اذیتش کزده بود موقع رفتن برایش ساندويچ خانگی درست کردم حمید را که راه انداختم همان جا داخل حیاط کنار باغچه کلی گریه کردم ،پیش خودم گفتم: ما شانس نداریم اوایل نامزدیمون که افتاد توی پاییز و زمستون ،به خاطر کوتاهی روزها و هوای سرد نمی تونستیم زیاد کنار هم باشیم، حالا هم که روزها بلند و هوا خوب شده حمید کنارم نیست و دوره داره. روزهایی که نبود خیلی سخت گذشت در ذهن خودم خیال بافی می کردم می گفتم اگر حمید الان بود با هم می رفتیم چهل ستون شاید هم می رفتیم فدک تپه نور الشهدا، دلم برای شیرین زبانی ها و مهربانیش لک زده بو مخصوصا که دوم تیر ماه اولین تولدم بعد از نامزدی کنارم نبود، زنگ زد تلفنی تبریک گفت ،کلی شوخی کرد ناراحت بودم که نیست چون نبودنش برایم سخت شده بود. حدس زدم که حمید متوجه ناراحتیم شد چون بلافاصله بعد از تماس چند پیامک فرستاد برایم شعر گفته بود و من را قرة العین صدا کرد،چند متن ادبی هم برایم نوشت و فرستاد پایش می افتاد یک پا شاعر می شد ،هم متن های خوبی می نوشت هم گاهی اوقات شعر می گفت. در کلمه به کلمه متن هایش می شد دل تنگی را حس کرد. با اینکه می دانستم متن هاو اشعار را از خودش می نویسد فقط برای این که حال و هوایش را عوض کنم نوشتم: انتخاب های خیلی خوبی داری حمید واقعا متن های قشنگیه، از کدوم کتاب انتخاب می کنی؟ بی شیله پیله گفت: منو دست انداختی دختر؟ این ها همش دست نوشته های خودمه ،نوشتم شوخی کردم عزیزم کلمه به کلمه ای که می نویسی برام عزیزه همشون رو توی توی نوشتم یادگاری بمونه. ادامه دارد... #شهیدحمیدسیاهکالی