#یادت_باشه
{پارت چهارم}
با خودم گفتم:« حمید یک تصادف ساده داشته این همه مهمون اومده اگه خدای نکرده تو ماموریت جانباز بشه من باید نصف قزوین رو پذیرایی کنم و راه بندازم.
تمام مدت برای خوش امد گویی و پذیرایی سر پا بودم،به حدی مهمون ها زیاد بودند که شب ها زودتر از حمید بر اثر خستگی میفتادم.
بخاطر کمردردش مثل همیشه نمیتونست بهم کمک کنه ،با این حال تنهامم نمیزاشت ،توی اشپزخونه روی صندلی مینشست و اشعاری از سعدی،حافظ میخواند .
خستگی من را که میدید میگفت:«تو رو به ابروی حضرت زهرا منو ببخش که نمیتونم کمکت کنم این مدت خیلی به زحمت افتادی،ده روز استراحتم که تموم بشه مرخصی میگیرم کارهای خونه رو انجام میدم تا تو استراحت کنی....
بین این ده روز استراحتی که دکتر برای حمید نوشته بود تولد حضرت زهرا وروز زن بود، بخاطر شرایط جسمانی حمید اصلا به فکر کادو از طرف او نبودم.
سپاه برای خانم ها برنامه گذاشته بود با اصرار حمید شرکت کردم اما دلم پیش او جامانده بود ...
وقتی برگشتم دود از کلم بلند شد....
#ادامه_دارد
#شهید_حمید_سیاهکالی
🌷سفیر عشق شهید است و ارباب عشق حسین (ع) و وادی عشاق کربلا
جایی که ارباب عشق سر به باد میدهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست.
تولدت مبارک در آسمان ها 💗
#شهید_حمید_سیاهکالی
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد🌱 قسمت 22 چون آزمایش مایک ماه بیشتراعتبارنداشت،ح
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد🌱
قسمت 23
با پدر و مادرم سر ساعت چهار به محضر رسیدیم، خیابان فلسطین محضر خانه ۱۲۵ روبروی مسجد محمد رسول الله(ص)
بعد از نیم ساعت پدر و مادر حمید و سعید آقا رسیدند، با آن ها
حوال پرسی کردم و نگاهم
به در بود که حمید هم بیاید ولی از او خبری نشد،خشکم زده بود این
همه آدم آمده بودیم ولی اصل
کار آقای داماد نیامده بود!
جویا که شدم دیدم بله، داستان سری قبل باز تکرار شده است!
آقا وسط راه متوجه شده شناسنامه همراهش نیست،تا حمید رسید
ساعت از پنج هم گذشته بود.چون پدر من نظامی بود روی وقت حساس بود، ساعت چهار با ساعت چهار و پنج دقیقه برایش فرق داشت ما هم به
همین شکل بزرگ شده بودیم،از این دیر آمدن ناراحت شده بودم،کارد
می زدی خونم در نمی آمد.
حمید با پدر و مادر یک طرف اتاق نشسته بودند من هم با پدر و مادرم دقیقا روبروی آن ها بودین،
عاقد گفت چون به موقع نرسیدیم و
بقیه از قبل نوبت گرفته اند باید صبر کنید تا کار همه انجام بشود و
نفر آخر عقد ما را بخواند،عروس ها و دامادها یکی یکی می آمدند و برای خطبه عقد داخل می رفتند ،
ماهم که شده بودیم تماشاچی!
حمید وقتی دید من ناراحتم
پیام داد:"،دارلینگ من ناراحت نباش،حتماًحکمتیه که من شناسنامه
رو ۲ بار جا گذاشتم"، وقت هایی که
می دانست من ناراحتم به من می گفت دارلینگ،
به زبان انگلیسی دارلینگ یعنی "همسر عزیزمن" آن موقع ها وقت خالی داشت کلاس زبان می رفت ،خیلی دوست داشت زبان انگلیسی را یاد بگیرد
می گفت برای بچه شیعه لازم است،
یک روزی به دردمان می خورد
گاه و بیگاه از این کلمات استفاده می کرد.
پیام را خواندم ولی جواب ندادم واقعا ناراحتشده بودم،دوباره صدای پیامک گوشی من بلند شد وقتی نگاه
کردم دیدم این بتر برایم جوک فرستاده بود!
نتونستم جلوی خنده ام را بگیرم ،حمید تا لبخند من را دید لبخند زد،همین طوری خیلی راحت از دل هم در می آوردیم
اگر هم بحثی یا ناراحتی پیش می آمد
ساده می گذشتیم،گاهی ساده بودن و ساده گذشتن قشنگ است!....
ادامه دارد
#شهید_حمید_سیاهکالی
شرمنده ام که یک جان بیش تر نداشتم
تا در راه ولی عصر
و نائب بر حقش امام خامنه ای فدا کنم .
نقطه قوت ما ولایت و نقطه ضعف ما
بی توجهی به این امر است ....
#شهید_حمید_سیاهکالی
🌹@tarigh3
1.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و سلام بر او که می گفت:
رفیق ! حواست به جوونیت باشه
نکنه پات بلغزه!
قراره با این پاها
"تو گردان صاحب الزمان عج باشی"
#شهید_حمید_سیاهکالی
#سالروز_شهادت 🥀
🌹@tarigh3
هشتمین سالروز شهادتت مبارک
برادر شهیدم🕊🥀
#شهید_حمید_سیاهکالی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
آنها که از پل صراط میگذرند
قبلا از خیلی چیزها گذشته اند
باید بگذری تا بگذری...!
#شهید_حمید_سیاهکالی
#سالروزشهادت 🕊🥀
🌹@tarigh3
🗓 به وقت ۴ اردیبهشت
و تولد شهید حمید سیاهکالی🎊 🌸
تولدت در آسمان ها مبارک برادر شهیدم 🎊
ما رو هم
یادت باشه...
#شهید_حمید_سیاهکالی
#سالروز_ولادت
🌹@tarigh3
.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی،چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد. پدرش حشمت اله و مادرش امینه سیاه کالی مرادی نام داشت. دانشجوی مقطع کارشناسی حسابداری مالی بود. در تاریخ دهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد و توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و به عنوان مدافع حرم و فرمانده مخابرات و بیسیم چی در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. پنجم آذر ماه سال ۱۳۹۴ در حلب سوریه و درگیری با داعش بر اثر اصابت پرتابه های جنگی به بدن و جراحات وارده شهید شد.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حمید_سیاهکالے🍃🌹
🌹@tarigh3
🍃متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» :
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش میشـد صداتو ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم منو بی خبر نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».😔💔
#شهید_حمید_سیاهکالی
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
20.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حتماببینید 👌👌👌
🌸 جشن عروسےشان مصادف با #عیدغدیر خم بود ...
براےاینکه گناهی ناخواسته صورت نگیره
با پیشنهاد داماد ، تصمیم گرفته بودند
که سه روز،روزه بگیرند
که #مقام_معظم_رهبری درباره تصمیم شون می فرماید :به نظر من این را باید ثبت گردد
📚 که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی شان خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد. به خدا متوسل میشوندو سه روز #روزه میگیرند..
#شهید_حمید_سیاهکالی
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱
🌷سفیر عشق #شهید است و اربابِ عشق حسین (ع)
و وادی عشاق.. کربلا❣
جایی که اربابِ عشق سر میدهد تا اسرار عشاق را بازگو کند که برای عشاق راهی جز از کربلا گذشتن نیست..
#شهید_حمید_سیاهکالی
#کانال_طریق_الشهدا...
🌹اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌹
🌱🕊@tarigh3🕊🌱