عبد الله با این که در جبهه بود و کلی مشغله داشت، اما از احوال خانواده و پدر و مادرش غافل نمی شد. گاهی به واسطه هم محلی هایی که در جبهه بودند، برای پدر و مادرش پول می فرستاد.
به رزمنده ها توصیه می کرد که احسان و رسیدگی به پدر و مادر را به بهانه کار و دوری راه فراموش نکنند.
می گفت: بروید گشایش حاصل می شود. اگر هم قصد زیارت پدر و مادر را داشته باشید، خدا خرجی تان را از غیب فراهم می کند.
#شهید_عبدالله_میثمی
🌹@tarigh3
در زندگی فردی، همیشه دستش خالی بود ، خانهای نداشت و برای تردد بین جبهه و اصفهان نیز، از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکرد.
گاهی پدرش اعتراض میکرد که مگر تو نماینده امام در جبهه جنوب نیستی ؟ پس چرا یک وسیله دولتی زیر پایت نیست؟ اما فایدهای نداشت ، او هرگز بر خلاف عقیده باطنی خود عمل نمیکرد.
یک روز از پدرش شنید:
این طور که نمیشود تو خانوادهات را در اهواز در زیر سقفی شش متری سکنا دادهای ! این خانه در شأن تو نیست ، به فکر خانهای برای خودت باش
شیخ تبسمی کرد و گفت : آقا جان !
خدا نکند که من در دنیا خانهای از مال دنیا بسازم.
#شهید_عبدالله_میثمی
📚 کتاب تنها ۳۰ ماه دیگر
#شهید_طلبه سرباز #امام_زمان
🌹@tarigh3