رِسـانـه طَـریـقُ الْـحَـقْ🇵🇸
مرحوم آیت الله سید عزالدین زنجانی میفرمودند:
در تهران یک مدتی با مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری درسی داشتیم. این درس در منزل ما بود. آقای خوانساری منزل ما میآمدند و درس را میگفتند. مرحوم خوانساری زنِ خیلی بد اخلاقی داشتند که ایشان را خیلی اذیت میکرد. یک وقت خانمِ آقای خوانساری ایشان را تعقیب کرده، تا به منزل ما رسیده بود. فکر کرده بود آقای خوانساری زن دیگری گرفته، و منزلش هم همین جا است! یک روز که هوا خیلی گرم بود، در زدم و وارد منزل شدم، دیدم سر و صدایی بلند است. خانمِ من گفتند: بیا این هم، خودِ آقا که تشریف اوردند، ایشان شوهر من هستند! پرسیدم: ماجرا جیست؟ حاج خانم گفت: این خانم آمده این جا و میگوید: تو خانم آسید احمد هستی! هر چی قسم میخورم که من عروسِ آسید محمود [زنجانی- پدر سید عزالدین-] هستم. من خانمِ آسید عزالدین هستم، باور نمیکند و میگوید: تو دروغ میگویی، من آقا را تعقیب کردم، هر روز منزل شما میآید! آیت الله زنجانی میفرمودند: من برای خانم توضیح دادم که ایشان یک درسی برای من میگویند و منزل ما تشریف میآورند! من توضیح کافی و وافی دادم، ولی فکر نکنم ایشان قانع شدند! مرحوم آیت الله سید عزالدین زنجانی میفرمودند: مرحوم آیت الله سید احمد خوانساری از نظر اخلاقی خیلی انسان وارستهای بودند. و همسرش خیلی ایشان را اذیت میکرد! یک روز به ایشان گفتند: خب ایشان را طلاق بدهید. او که این قدر شما را اذیت میکند و آزار میدهد، طلاق را برای همین گذاشتهاند. فرمودند: این زن گناه دارد. اگر من طلاقش بدهم، چه کسی میآید و او را میگیرد!
🌹جهت سلامتی و تعجیل در فرج مولانا حضرت بقیةاللهالاعظم روحیوارواحالعالمینلترابمقدمهالفداء صلواتی قرائت بفرمایید 🌹 . .
#آیت_الله_سید_احمد_خوانساری #آیت_الله_سید_عزالدین_زنجانی #آسید_احمد_خوانساری #زن_دوم #طلاق