عنایت حضرت امیر (ع) به علامه امینی (ره)
علامه میگوید: در جمع آوری #الغدیر به کتاب «الصراط المستقیم» (تالیف شیخ زین العابدین) نیاز پیدا کردم، که کتابی خطی و کمیاب بود و فقط نزد یکی از علمای نجف موجود بود. اتفاقاً یک روز که به حرم مطهر مشرف شدم، دیدم همان شخص در ایوان حرم مطهر با تعدادی از طلبهها نشسته است. از ایشان خواستم که آن کتاب را به من امانت دهد، ولی او قبول نکرد و... در آخر به من گفت: تو آن کتاب را نخواهی دید!!!
خیلی ناراحت شدم، رفتم کنار ضریح حضرت و خیلی گریه کردم. عرض کردم الآن متوجه میشوم که چقدر غریب و #مظلوم هستی. یکی از دوستداران شما کتابی در مناقب شما نوشته و یکی از علاقه مندان شما می خواهد آن کتاب را بخواند و کتاب دست یکی از شیعیان شماست. ولی آن شخص از دادن کتاب امتناع میکند! در این حال به قلبم خطور کرد که خواسته من در #کربلا است. باید عزم آن دیار کنم.
در کربلا، بعد از اینکه از زیارت فارغ شدم بیرون آمدم. شخصی مرا به خانهاش دعوت کرد. به خانهاش رفتم. بعد از مدتی تعدادی کتاب آورد و گفت: این کتابهای پدر من است، ما چون نمیتوانیم از این کتابها استفاده کنیم شما میتوانید به عنوان امانت از این کتابها استفاده کنید. بقچه را باز کردم، کتابها را تمیز کردم. اولین کتابی که برداشتم، دیدم همان کتاب (الصراط المستقیم) با خط بسیار عالی میباشد که من دنبالش بودم. به #سجده رفتم و گریه کردم. صاحب منزل علت گریهام را پرسید. قضیه را برایش گفتم و او کتاب را به من امانت داد و تا سه سال کتاب پیش من بود.
📚 ر.ک: جرعه نوش غدیر، ص 79
👇
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄