✳️ دفاع از مردم بیگناه تکلیف است؛ حتی در قلب آمریکا!
🔻 [ حاج حسین خطاب به دخترش] برای توجیه فرماندهان سوری به منطقهای رفته بودیم که بهظاهر امن به نظر میرسید اما راننده میترسید که وارد شهر بشه. با اصرار من و تاکید چند فرمانده سوری مجبور شد وارد شهر بشه. اونجا رو قبلا تنهایی شناسایی کرده بودم که چندهزار شیعه داشت اما تروریستهای مسلح داخل شهر مثل طاعون پراکنده شده بودن.
🔸 ظهر شد. داشت کارمون تمام میشد. فرماندهان رو به ناهار دعوت کردم. مهمون من شدن البته به صرف ساندویچ. بعد از غذا و چرخیدن توی شهر، راننده گفت: بنزین نداریم. آدرس پمپ بنزین رو گرفتیم و به محض اینکه وارد پمپ بنزین شدیم سرهای بریدهای رو دیدیم که تکفیریها برای ایجاد ترس و وحشت مردم روی پمپها قطار کرده بودن. اون سرها متعلق به همون شیعیانی بود که با سران تکفیریها بیعت نکرده بودن.
🔺 زهرا جان! هرروز تو یه گوشه از سوریه چندین جنایت مثل این اتفاق میافته. تروریستهای وارداتی از همه جای دنیا به این جماعت پلید اضافه میشن. حالا من کنج عافیت رو انتخاب کنم و برگردم؟ آیا این سرهای از بدن جدا افتاده، زن و بچه نداشتن؟ آیا این ظلم نیست؟ به خدا قسم اگر این اتفاق تو قلب آمریکا هم میافتاد، من تکلیف خودم میدونستم که برای دفاع و دادخواهی از مردم بیگناه کاری بکنم.
📚 #خداحافظ_سالار | خاطرات همسر سرلشکر #شهید_حسین_همدانی)
👤 #حمید_حسام
📖 صص ۹۲ و ۹۳
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
🔆 تو رو خدا حلالم کن!
🔻یک روز حسین از مأموریت آمده بود که دید بستههای پلاستیکی میوه را سر پلهها چیدهام و چندتا چندتا بالا میبرم. سرخ شد، خجالت کشید و گفت: آخه چرا شما؟ اگه این طفل معصوم تو شکمت خدای ناکرده مثل دختر اولمون زینب آسیب ببینه چی؟ گفتم تمام هم و غم من اینه که شما فکرت درگیر مسائل خونه و بچهها نباشه تا بهتر به مردم خدمت کنی. خدای این بچه هم ارحم الراحمینه. این را که گفتم، سرش را انداخت پایین و با التماس گفت: پروانه جان، من خیلی به تو #بدهکارم! تو رو خدا #حلالم کن.
📕 از کتاب #خداحافظ_سالار | خاطرات همسر سرلشکر پاسدار #شهید_حسین_همدانی)
📖 ص۲۶۳
❤️ #همسرانه