💠 #خستگی_مانع_محبت_نشود
✍ شب اومد خونه چشماش از بیخوابی شدید، سرخ بود. رفتم سفره بیارم ولی نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، امشب باید از #خجالتت در بیام. گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای #مهدی رو با #حوصله بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».
#شهید_همت
📙به مجنون گفتم زنده بمان، ص۲
👇
🇮🇷 @tarigh_alhagh
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
💠 #وعده_ظهور، این بار از زبان #شهید_همت:
"سختیها را تحمل کنید...
ان شاءاللّه این انقلاب با نهایت اقتدار و توان
به انقلاب جهانی امامزمان (عج) اتصال پیدا میکند...
تحقق این آرزو، چندان دور نیست و بدون شک در لوح محفوظ الهی زمان وقوع آن تعیین شده است.."
🗓 ۲۶ مهر ۱۳۶۲ - قلّاجه
🔘اردوگاه تاکتیکی شهید بروجردی
📚 به روایت همت، ص ۸۰۹
719K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 ماجرای معجزهآسای تولد #شهید_همت در کربلای معلی را، از زبان حاج حسین یکتا بشنوید.
✳ ما هم سربازیم!
🔻 در عملیات مسلم بن عقیل #شهید_همت دچار خونریزی معده شد و مدام خون بالا میآورد. بهناچار منطقهی نظامی را ترک کرد و چند نفر همراه با او به بیمارستان اسلامآباد غرب رفتیم. جلوی در بیمارستان بهدلیل ازدیاد بیماران و مراجعان ما را راه نمیدادند. یکی از همراهان به دهانش آمد که سردار را معرفی کند و با تشر به مسؤولی که راهمان نمیداد بگوید میدانید چه کسی را در این بحبوحه جنگ جلوی در بیمارستان معطل کردهاید... که همت جلوی او را گرفت و به آن مسؤولی که جلوی ما را گرفته بود، گفت: ما هم سربازیم برادر. از منطقه آمدیم. مثل همهی بیمارها. ببین جایی برایمان پیدا میشود؟ بعد از چند ساعت معطلی، بالاخره تختی در بخش عمومی اورژانس بیمارستان به همت دادند. وضعیت از نظر اصول نظامی اصلا مساعد نبود. بیم ترور شدن حاج همت را داشتیم. ایشان از ما میخواست او را روی تخت بیمارستان در اورژانس عمومی کنار دهها بیمار دیگر رها کنیم و برویم. هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که خود را به مسؤولان بیمارستان معرفی کند و از آنها بخواهد یک اتاق خصوصی در اختیارش بگذارند. هر بار که این درخواست را تکرار میکردیم شهید همت میگفت: ما هم سربازیم.
👤 راوی: سرتیپ امیر رزاقزاده؛ از همراهان و همرزمان شهید همت
📰 منبع: روزنامه جامجم ۹۹/۱۱/۰۷
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠مصطفی ارادت خاصی به #شهید_ابراهیم_هادی داشت
زندگینامه شهدا را از اول تا آخر می خواند مثلاً میگفت شهید ابراهیمهادی فلان خصوصیت را داشت. #شهید_همت فلان کار را میکرد یا مثلاً شهید آبشناسان کسی است که انواع دوره های #تکاوری دورههای چتربازی غواصی و اینها را دیده است.
یکی از شب ها #مصطفی از شب تا صبح از #خاطرات ابراهیم هادی برای من گفت.
هر وقت با مصطفی زیارت عاشورا می خواندم، ثوابش را به ابراهیم هادی هدیه می کرد، اما تا آن موقع زیاد درباره این شهید صحبت نکرده بودیم، مصطفی گفت ابراهیم هادی را در خواب دیدم که به من گفت: «شما هم می آیی پیش ما»
📙یاران ابراهیم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷