eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷حاج شیخ محمود تحریری در کنار جمعی از ارادتمندان و فرزندان. سمت چپ ایشان فرزندشان آیت‌الله حفظه الله ایستاده‌اند. 🗓 به مناسبت ۱۸ دی سالروز رحلت آیت‌الله در سال ۱۳۶۸ ✍ شیخ محمود تحریری در سال ۱۲۹۹ش در تهران به دنیا آمد و مقدمات علوم دینی را در فراگرفت و سپس به قم رفت. ✨در تهران با جمعی از اهل معنا همچون ، ، و در ارتباط بود و در قم نیز علاوه بر آیات عظام مرعشی، گلپایگانی، حجت، صدر و خوانساری، از محضر بهره برد. 🔹از ایشان نقل شده است: تا شب پنجشنبه مشغول درس و بحث بودیم و شب پنجشنبه و جمعه، به جلسات اخلاقی و توسل و برگزارى دعاى کمیل اختصاص داشت؛ به‌گونه‌اى که اولین جلسات توسل در فیضیه توسط طلاب تهرانى تشکیل شد و مرحوم نیز در آن شرکت مى‌کرد. 🍃مرحوم حاج شیخ محمود تحریری پس از بازگشت به تهران به امر آیت‌الله بروجردی به اقامه جماعت و تبلیغ و تربیت در که محله‌ای بدنام و پر از فساد و فحشاء بود پرداختند که خود مجاهدتی بی‌بدیل بود و توانستند راهنمای افراد بسیاری در مسیر خیر و صلاح باشند. به فرموده یکی از شاگردان وی: از کرامات ایشان همین بود که بچه‌های خود و جوانان محله را در آن فضا تربیت کرد. 🔸به عقیده نگارنده این سیره تبلیغی و تربیتی مرحوم تحریری متأثر از سیره بزرگانی چون آقا سید مهدی قوام و مرحوم دربندی بود که با آنان پیوند داشت. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
💠استاد ارجمند آیت‌الله حاج شیخ در بیان شرح حال مرحوم مرقوم فرموده‌اند: معالم را نزد تعلیم می‌گیرند. یک همدرس به نام داشتند که آنقدر با استعداد بود که مرحوم آقای شاه آبادی می‌فرمود: «خود من با شما مباحثه می‌کنم». یک هم بحث و درس دیگرِ با استعداد و خوب پیدا می‌کنند به نام میرزا ابوالقاسم گرجی... و با نام استاد ممتاز دانشگاه بود. ذکر خیر این دو هم‌درس مکرر در بیان آقای حق‌شناس شنیده می‌شد. 📚کتاب یادنامه آیت‌الله حق‌شناس ص۱۴ 🕌@tarikh_hawzah_tehran
📷تصویر: سال۱۳۱۶ش، فرزندان آیت‌الله شاه آبادی؛ از چپ: نصرالله شاه آبادی، نورالله شاه آبادی، مهدی شاه آبادی (شهید)، حسین شاه آبادی، فخرالدین مطیعا و نورالدین مطیعا (نوه‌های آیت‌الله شاه آبادی و پسران مرحوم ) ✨مرحوم آیت‌الله در بیان خاطرات دوران کودکی، پدرش را چنین توصیف می‌کند: «در دوران کودکی بسیار اهل شیطنت بودیم و چون تعدادمان زیاد بود، همین مزید بر علت بود. به یاد دارم بعد از ظهرهای تابستان مرحوم پدر ما را مجبور می‌کردند که در سرداب بخوابیم ولی ما با حیله‌های مختلف ایشان را خواب میکردیم و مشغول بازی می‌شدیم... ☘تابستانها ایشان برای اینکه ما داخل کوچه نرویم وسایلی را تهیه کرده و داخل زیر زمین قرار داده بودند. برای مثال مدتی ابزار نجاری آورده بودند تا ما مشغول نجاری شویم. یا مدتی برای ما معلم خط گرفته بودند که ما خط یاد بگیریم... 🤲 گاهی اوقات ما را جمع می‌کردند و وضو می‌گرفتیم، در مقابل قبله می‌ایستادیم و «استغفر الله ربی و اتوب الیه» می‌گفتیم. بعد پدر و مادر دعا میکردند که «خدایا ما را بیامرز»، و ما هم آمین می‌گفتیم. علت این توبه‌ها هم این بود که ما بچه‌ها گاهی با هم دعوا میکردیم و برای همین پدر و مادر به ما می‌گفتند که باید از خدا معذرت خواهی کنیم.» 📚حدیث نصر ص۲۹۲_۲۹۵ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran