✍ #میرزا_محمدحسن_آشتیانی هنگامی که برای تکمیل تحصیلات خود از آشتیان به #نجف_اشرف سفر می‌کرد، در راه دچار ابتلائات جسمی و روحی فراوانی شد. با بدنی رنجور و ناتوان، خود را ابتدا به کربلا رسانید و از آنجا به سوی نجف حرکت کرد. پاهایش دیگر توان حرکت نداشت و جسمش در اثر گزیده شدن توسط حشرات و بیماری‌های دیگر به‌شدت لاغر شده بود. گویا مرگ را جلوی چشمان خود می‌دید. چند سال قبل پدرش را از دست داده بود و اکنون با فقر شدید مالی دست و پنجه نرم می‌کرد. در مسير کربلا به نجف با هزار امید قدم برمی‌داشت. 🔹او خود چنین روایت می‌کند که وقتی به نقطه‌ای رسیدم که برای اولین بار گنبد و بارگاه #امیرالمؤمنین(ع) نمایان می‌شود، ایستادم. دلم شکست. اشک در چشمانم چاری شد. دست به سوی حرم دراز کردم و با حال اضطرار حضرتش را خواندم، که ناگاه در همان لحظه دیدم تمام دردهای جسمی ام برطرف شده است. او حالا با انگیزه و توان بیشتری به مسیر خود ادامه داد تا آنکه به صحن مطهر قدم گذاشت. در همان حال یکی از علمای قدیم آشتیان او را دید و از چهره اش فهمید که فرزند فلانی است. میرزا حسن را به خانه اش دعوت کرد و صندوقی پول برای اداره زندگی اش به او بخشید. خانه خود در نجف را نیز به این طلبه جوان داد تا دیگر هیچ نگرانی مادی برای اقامت و تحصیل در نجف نداشته باشد. ✨و اینگونه به گوشه چشم حضرت مولی الموالی(ع) رنجهای او برطرف شد و در آينده نیز بر رتبه علمی والایی دست یافت و در رأس علمای #دارالخلافه_طهران جای گرفت. ⚡️همو بود که شهر تهران را در ماجرای #امتیاز_تنباکو یکپارچه به جوش و خروش انداخت و جمعیت کثیری از مردم تهران را به قیام علیه استعمار #انگلیس واداشت. 🔸میرزا محمد حسن آشتیانی از محبوبیت فراوانی در نزد مردم برخوردار بود و در سال‌های منتهی به ١٣١٩ق توليت #مدرسه_مروی را برعهده داشت. 🍃 @feyziye_tehran