🥀به مناسبت شهادت شهید #سید_علی_اندرزگو در ۲ شهریور ۵۷
🔹 همسر #شهید_اندرزگو:
آن موقع من ۱۶ سال، و ایشان حدود ۲۹ سال داشتند. قرار شد با خانوادهام به منزل آقای موسوی در اختیاریه برویم تا او را ببینیم.
در آن جا او گوشهای نشسته بود. من چای بردم، ولی از سر حجب و حیا نه من ایشان را توانستم ببینم و نه او مرا. فقط موقعی که از خانه خارج میشد از پنجره او را دیدم. لباس قبای نیمچهای به تن، و کلاه عرقچین مشکی به سر داشت. ظاهراً تازه طلبه شده بود.
قرار شد برای بار دوم همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم که او آن موقع گفت: «من طلبهای هستم که نه کسی را دارم و نه از مال دنیا چیزی. اگر میتوانی نان طلبگی بخوری، بسمالله».
من هم پذیرفتم.
📷 تصویر مجلس عروسی شهید اندرزگو در #محله_چیذر
🕌 @tarikh_hawzah_tehran
📷 سمت راست: شهید اندرزگو در مراسم عروسی خود در چیذر، با حضور آیتالله هاشمیعلیا
💡زیست طلبگی #شهید_اندرزگو
حجتالاسلام عبدالحمید معادیخواه:
«بین سالهای ۴۶ و ۴۷ در مدرسه علوم دینی چیذر با مرحوم شیخ عباس تهرانی (سید علی اندرزگو) آشنا شدم...؛ در آن سال چهره و لباس یک فرد بازاری یا بهتر بگویم قیافه یک مداح را داشت. با کلاهی از کاموا و پالتویی نیمتنه.
مدرسه دینی چیذر را که به نام ولیعصر امام زمان تأسیس شده بود برای خود بهترین محل امن انتخاب کرده بود...؛ حجرهای انفرادی برگزیده بود و در اینجا زندگی میکرد.
او در این حجره مشغول کارهای ویژه خود بود و از آنجا با خارج از مدرسه ارتباط برقرار میکرد. یعنی دستگاه بیسیمی داشت که ما بعداً به وجود آن پی بردیم...
خوب به یاد دارم که در مدرسه چیذر به عشق ولیعصر ارواحنا فداه مجلس دعای ندبه منعقد کرده بود.
پس از چندی پیشنهاد کرد که باید برای طلاب، درس اخلاق بگذاریم و آنها را بسازیم. در این برنامه نیز پیشقدم شد و از قم حضرت #آیتالله_مشکینی را دعوت کرد که هر هفته از قم به تهران [میآمدند]...
تا اینکه تصمیم گرفت به پوشیدن لباس مقدس روحانیت مفتخر شود. حدود نیمهشعبان بود که برای شرکت در مراسم عمامه گذاری خود... طلاب و بعضی آشنایان و اهالی چیذر را دعوت کرد. اما بهجای آنکه از عمامه ویژه سادات یعنی عمامه سیاه استفاده کند به خاطر رعایت اصول مخفیکاری عمامه سفید گذاشت...
پس از عمامه گذاری به عنوان سخنران در مجالس مختلف شرکت میکرد و برای اگاهی دادن به مردم طاغوت زده... میکوشید.»
(نهضت روحانیون ایران ج۷ ص۲۸۷)
🕌https://eitaa.com/tarikh_hawzah_tehran