eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ حوزه طهران
📷 شهیدان #طیب_حاج_رضایی (نشسته) و #حاج_اسماعیل_رضایی (ایستاده) در حال دفاع از خود در دادگاه این دو
🔹محمود فراهتی روایت می‌کند: شهید بزرگوار ، گذشته از همه علل و اسبابی که بدان اشاره می‌شود، شاگرد و عاشق آیت‌الله (رحمت‌الله علیه) بود. ایشان در زمره مبارزان پرآوازه تهران و منطقه بود. دراین‌باره خاطره‌ای نقل کنم. ایشان یک بار بر منبر، درباره قهوه‌خانه‌ای در میدان خراسان ــ که الان به فروشگاه لوازم خانگی تبدیل شده ــ انتقادی را مطرح می کند. صاحب این قهوه‌خانه یک تلویزیون ترانزیستوری خریده و روی یک بست چوبی قرار داده و آن را به دیوار زده بود و مردم می‌آمدند و به هوای خوردن چای، برنامه‌های نامناسب آن را تماشا می‌کردند. عمله‌ها و کارگرها هم، پشت شیشه قهوه‌خانه جمع می‌شدند! به آقای فومنی خبر دادند: آقا! چه نشسته‌اید که در محله شما، این وضع پیش آمده است! آشیخ جواد فومنی سر منبر گفت: «ای مردم! غیرت دینی شما کجا رفته؟ چرا باید در محله مومنین چنین کاری انجام بشود و...» آقای حاج حسین صالحی می‌گوید: پس از این سخنِ آقای فومنی، دیدم که حاج اسماعیل از جا بلند شد! من فهمیدم چه قصدی دارد و من هم بلند شدم و دو سه نفر دیگر هم با من راه افتادند که یک وقت به حاج اسماعیل رضایی صدمه‌ای نرسد؛ چون فهمیدیم آن‌طور که از جا بلند شد، قصدی دارد! می‌گوید: رفت داخل قهوه‌خانه، همه داشتند فیلم می‌دیدند، رفت تلویزیون را برداشت و محکم زد زمین و تلویزیون خرد شد! آن روزها قیمت تلویزیون 1500 تومان بود. فوری دست کرد توی جیبش و 1500 تومان به قهوه‌چی داد و 300 تومان هم روی آن گذاشت و گفت: «این هم برای اینکه دهانت را ببندی، جمعیت را متفرق کن بروند!» قهوه‌چی روی حرف حاجی حرفی نزد و شکایتی هم نکرد، ولی این خبر پیچید و مأموران کلانتری آمدند و حاج اسماعیل را گرفتند! پسر کوچک مرحوم فومنی می‌گفت: همه نشستیم توی مسجد و ختم چهارده‌هزار صلوات گرفتیم که حاج اسماعیل را آزاد کنند! خلاصه حاج اسماعیل را تا آخر شب آزاد کردند. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran