eitaa logo
تاریخ حوزه طهران
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
61 ویدیو
5 فایل
✍️به پژوهش و نگارش حمید سبحانی صدر ارتباط با ما: https://eitaa.com/hamid_sobhani_sadr
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 از راست: ، آیات عظام ، ، و در حیاط منزل مرحوم دوانی 🍃خاطره جالب استاد علی دوانی از جشن ولادت حضرت زهرا (س) در : 🔹«شبی به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا در مدرسۀ مروی جشن مفصلی بود. تمام صحن مدرسه مملو از طلاب و علما و کسبه و تجار بود. زن‌های محله هم در پشت‌بام مدرسه اجتماع کرده بودند. منبری در کنار حوض مدرسه بود و مداحان مداحی می‌کردند. در آخر، حاج از وعاظ مشهور قدیمی تهران که می‌گفتند آقای فلسفی روش او را دنبال می‌کرده، در پلۀ دوم منبر ایستاده، شروع به سخنرانی کرد. در اثنای سخنرانی او، بهلول که در تهران معروف بود، با قیافۀ خاص خود، بلند قد، سرخ و سفید و چشمانی ریز، با شارب پرپشت، کلاه بوقی بلندی بر سر و قبایی پشمی به تن، با ریشی پرپشت و موی آشفته برخاست و مدتی دور حوض چرخید. چند بار به او گفتند بنشین، ولی او ننشست. حاج میرزا عبدالله هم گفت بنشین که در این هوای سرد به حوض می‌افتی، اما بهلول گوش نکرد و به قدری چرخید تا یک دفعه افتاد توی حوض. مجلس به‌هم خورد و صدای بگیرید بگیرید، بهلول خفه شد، از هر جا به گوش می‌رسید. خود بهلول هم که یا شنا بلد نبود، یا تعمد داشت، توی آب غَلت می‌خورد و کمک می‌طلبید. حاج میرزا عبدالله ناچار از منبر پایین آمد و درحالی‌که تف و لعنت به بهلول نثار می‌کرد، از مدرسه خارج شد. می‌گفتند بهلول از منبری‌ها و بعضی از رجال، حق و حساب می‌گیرد.» 📚 ص۱۶۷ 🕌 @tarikh_hawzah_tehran
🍃خاطره جالب استاد علی دوانی از جشن ولادت حضرت زهرا (س) در : 🔹«شبی به مناسبت سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا در جشن مفصلی بود. تمام صحن مدرسه مملو از طلاب و علما و کسبه و تجار بود. زن‌های محله هم در پشت‌بام مدرسه اجتماع کرده بودند. منبری در کنار حوض مدرسه بود و مداحان مداحی می‌کردند. در آخر، حاج از وعاظ مشهور قدیمی تهران که می‌گفتند آقای فلسفی روش او را دنبال می‌کرده، در پلۀ دوم منبر ایستاده، شروع به سخنرانی کرد. در اثنای سخنرانی او، بهلول که در تهران معروف بود، با قیافۀ خاص خود، بلند قد، سرخ و سفید و چشمانی ریز، با شارب پرپشت، کلاه بوقی بلندی بر سر و قبایی پشمی به تن، با ریشی پرپشت و موی آشفته برخاست و مدتی دور حوض چرخید. چند بار به او گفتند بنشین، ولی او ننشست. حاج میرزا عبدالله هم گفت بنشین که در این هوای سرد به حوض می‌افتی، اما بهلول گوش نکرد و به قدری چرخید تا یک دفعه افتاد توی حوض. مجلس به‌هم خورد و صدای بگیرید بگیرید، بهلول خفه شد، از هر جا به گوش می‌رسید. خود بهلول هم که یا شنا بلد نبود، یا تعمد داشت، توی آب غَلت می‌خورد و کمک می‌طلبید. حاج میرزا عبدالله ناچار از منبر پایین آمد و درحالی‌که تف و لعنت به بهلول نثار می‌کرد، از مدرسه خارج شد. می‌گفتند بهلول از منبری‌ها و بعضی از رجال، حق و حساب می‌گیرد.» 📚 ص۱۶۷ ---------------------------------- ▫️روزگاری، درب مدارس علمیه تهران به روی همه مردم از مرد و زن باز بود. آفات و برکاتی داشت، اما نفعش بیش از ضررش بود. 🕌 @tarikh_hawzah_tehran