سفرنامه ناصر خسرو را درباره اصفهان:
« ....هشتم صفر سنه اربع و اربعین و اربعمایه بود که به شهر اصفهان رسیدیم. از بصره تا اصفهان صد و هشتاد فرسنگ باشد. شهری است بر هامون نهاده، آب و هوایی خوش دارد و هرجا که ده گز چاه فرو برند آبی سرد خوش بیرون آید وشهر دیواری حصین بلند دارد و دروازهها و جنگ گاهها ساخته و بر همه بارو کنگره ساخته و در شهر جوی های آب روان و بناهای نیکو و مرتفع و در میان شهر مسجد آدینه بزرگ نیکو و باروی شهر را گفتند سه فرسنگ و نیم است و اندرون شهر همه آبادان که هیچ از وی خراب ندیدم و بازارهای بسیار، و بازاری دیدم از آن صرافان که اندر او دویست مرد صراف بود و هر بازاری را دربندی و دروازه ای و همه محلتها و کوچهها را همچنین دربندها و دروازه های محکم و کاروانسراهای پاکیزه بود و کوچه ای بود که آن را کو طراز میگفتند و در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک حجره داران بسیار نشسته و این کاروان که ما با ایشان همراه بودیم یک هزار و سیصد خروار بار داشتند که در آن شهر رفتیم هیچ بازدید نیامد که چگونه فرود آمدند که هیچ جا تنگی موضع نبود و نه تعذّر مقام و علوفه. و چون سلطان طغرل بیک ابوطالب محمدبن میکاییل بن سلجوق رحمة الله علیه آن شهر گرفته بود مردی جوان آن جا گماشته بود نیشابوری، دبیری نیک با خط نیکو، مردی آهسته، نیکو لقا و او راخواجه عمید میگفتند، فضل دوست بود و خوش سخن و کریم.
#سفرنامه
#ناصرخسرو
#اصفهان
@tarikh_j
تبریز
«در بیستم صفر سنه ۴۳۸ به شهر تبریز رسیدم و آن پنجم شهریورماه قدیم بود و آن شهر قصبه بزرگ آذربایجان است.
شهری است آبادان طول و عرض را پیمودم.
هر یک هزار و چهارصد گام.
مرا حکایت کردند که بدین شهر زلزله افتاد شب پنجشنبه هفدهم ربیعالاول سنه ۴۳۴ بود.
گویند در این شهر منجم ابوطاهر شیرازی میزیست و حکم کرد که در فلان شب این شهر به زلزله خراب شود، حاکم به الزام مردم شهر را از آن بیرون کرده به صحرا برد تا در زیر خاک هلاک نشوند و آن حکم منجم راست آمد.
شهر در آن شب به کلی خراب شد چنان که بیش از چهل هزار آدمی در آن واقعه هلاک شدند.
امیر وهسودان بی محمد بین روادی الازدی که از قبل قائم خلیفه حاکم آن دیار بود در سنه ۴۳۵ به اختیار مذکور به طالع برج عقرب از نو بنیاد عمارت تبریز کرد.»
تنظیم: فاطمه میری
#سفرنامه
#ناصرخسرو
#اصفهان
@tarikh_j
جنبشهای دیلمیان
📚📚📚📚📚📚
در اوایل سده چهارم قمری (سده ۱۰م)، دیلمیان که هیچ گاه به اطاعت خلفا گردن ننهادند، جنبشهای دیگری در شمال ایران آغاز کردند. آنگاه که ماکان بن کاکی، اسفارین شیرویه و مرداویج زیاری، هر یک لشکری بسیج کرده و از #دیلم خروج کردند، علی و حسن، پسران ابوشجاع بویه، ماهیگیر دیلمی، به ماکان که فرمانبردار سامانیان بود پیوستند.علی خود از پیش در خدمت نصر بن #احمد_سامانی بود. پس از آنکه مرداویج بر گرگان و طبرستان چیره شد، اینان با جلب نظر ماکان به مرداویج پیوستند (۳۲۱ق/۴۴۷م). او آن دو را گرامی داشت و علی را به حکومت کرج گمارد، اما به زودی پشیمان شد. علی به پایمردی #حسین بن محمد، ملقّب به عمید، که او را از مضمون نامه مرداویج مبنی بر جلوگیری از رفتن علی به کرج و فرمان بازگشت او آگاه ساخته بود، به سرعت وارد کرج شد و رشته کارها را به دست گرفت و با تصرف دژهای اطراف، نیرویی یافت که مایه بیمناکی #مرداویج شد. افزون بر آن، مردانی که مرداویج برای دستگیری علی به کرج فرستاد، به او پیوستند و نیرویش فزونتر شد و او قصد تصرف اصفهان کرد. اگرچه در آغاز، سپاه محمد بن وشمگیر برادر مرداویج، واپس نشست. چندی بعد اَرَّجان و #نوبندجان را تسخیر کرد و برادرش حسن را به تصرف کازرون فرستاد. حسن کازرون را گشود و مال بسیار گرد آورد. سپس لشکر محمد بن یاقوت را که دوباره امارت #اصفهان یافته و مقابله با پسران #بویه آمده بود، درهم شکست و به نزد علی بازگشت. اگرچه علی سال بعد به همراهی برادرانش حسن و احمد بر شیراز چیره شد و دولت مستقل خود را در آنجا پی افکند، ولی مورخان فتح ارجان (۳۲۱ق/۹۳۲م) را آغاز پایهگذاری دولت #آل_بویه دانستهاند. طی ۱۲ سال پس از آن، حسن و احمد نیز به ترتیب بر ری و کرمان و عراق چیره شدند و دولت آل بویه به ۳ شاخه بزرگ و یک شعبه کوچک در کرمان و #عمان تقسیم شد.
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j
سرانجام وی پس از ۲۱ماه اقامت در #اصفهان و فراگیری کامل زبان فارسی به توصیه دوستان ایرانی مبنی بر ترک #اصفهان به دلیل انتشار خبر مرگ نادرشاه و احتمال شروع اغتشاشات تازه، در ۱۲ آوریل ۱۷۳۹ به همراه چند بازرگان #ارمنی و گرجی اصفهان را به قصد بغداد ترک میکند. اوتر در مسیر حرکت خود از طاق کسری در شهر مداین نیز بازدیدی کرده و در چند سطر به آن پرداخته است و این توصیف به همراه نگاهی که به طاق #بستان و بیستون داشته از معدود توجهاتی است که وی به آثار تاریخی، دستکم در سفرنامهاش کرده است.
ژان اوتر در مدت اقامت در #بصره نیز به مساله شورش اعراب در این شهر پرداخته، سپس به علل بروز جنگ در سال ۱۷۴۳ بین ترکان و ایرانیان اشاره میکند. او در پایان سفرنامه خود مینویسد: «طرح من گزارش این مسافرت و تشریح پیشآمدهای بزرگی است که در زمان اقامت در ایران روی داده است.»
#اوتر در سوم اکتبر از طریق استانبول راهی مارسی شده، در ۱۱ ژانویه ۱۷۴۳ وارد این شهر میشود و در نهایت در روز ۲۸ ژانویه به شهر پاریس بازمیگردد.
#سفرنامه
-----------❀❀✿❀❀---------
@tarikh_j