نخست وزیر دست راست شاه نشسته بود و تمام مدت که ما صحبت میکردیم چشم از ما بر نمیداشت و تمام تلاشش را به کار برد تا با عرضه کردن روزنامههای صبح، توجه شاه را به خود جلب کند. پس از نگاهی سرسری به روزنامهها ناگهان شاه فریادی از خشم کشید که سخنرانی دیروزش را به غلط نقل قول کردهاند. خواست بداند که خبرنگار چرا چنین خطایی کرده و نخست وزیر جز اینکه در جایش جابه جا بشود کار دیگری نمیتوانست بکند و پشت سر هم قول میداد که در مورد آن تحقیق کند؛ که البته فراموش کرده بود دیروز هیچ خبرنگاری حق ورود به آنجا را نداشته و روزنامهها برای این خبر کلاً به گزارشی که از وزارت اطلاعات داده شده بود متکی بودهاند. نمیدانم که شاه به این نکته واقف بود یا نه، ولی از اشاره به آن خودداری کردم. شاه در تمام مدت ناهار اخم کرد در حالی که نخست وزیر بیقرار نشسته بود و احتمالاً به جد و آباء خودش برای چنین خبطی فحش میداد...
#اسدالله_علم
#خاطرات_اسدالله_علم
سه شنبه ، ۱۶ آبان ۱۳۵۱
جلد یک، صفحه ۴۰۰.
✅کانال تاریخ پهلوی👇
https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c
سر شام رفتم، مطلب مهمی نبود. صحبت از بچگیهای شاهنشاه بود. شکایت داشتند که مرحوم دکتر مؤدبالدوله نفیسی پیشکار ما در سوئیس اجازه نمیداد که به #اسکی برویم یا شنا کنیم. ممکن است این عمل در من complex (عقده) ایجاد کرده باشد در صورتی که شاه واقعاً #عقده ندارد. فقط گاهی احساس میکنم، ممکن است از تملق راضی بشوند. آن هم از بس ما ایرانیها واقعاً عادت به تملق گفتن داریم، خواه ناخواه طرف هم بالاخره خوشش میآید و باور میکند.
#اسدالله_علم
#خاطرات_اسدالله_علم
۲۴فروردین ۱۳۵۳
✅کانال تاریخ پهلوی👇
https://eitaa.com/joinchat/4153737506C363110af5c