eitaa logo
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
7.4هزار دنبال‌کننده
784 عکس
116 ویدیو
3 فایل
🔖 تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قم را اینجا بخوانید. 📩 هماهنگی تبلیغات: @Admintarikhqom 📩ارسال سوژه، نظر، پیشنهاد و...: @admin_tgh 🔰تلگرام: t.me/tarikhqom1
مشاهده در ایتا
دانلود
🎫 مجموعه‌ای از بلیط‌های داخل شهری قم 🎗از ۲۰ تا ۳۵۰ ریال 🔺️«شهروند گرامی ارائۀ بلیط نشانگر شخصیت شماست.» 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom
🔖 تاریخ شفاهی قم🔖
🌀 ماجرای ریاضی و منزوی 🔰 بخش دوم 🔸️زمانی برای بنای حرم حضرت #معصومه و مسجد دانشگاه تهران شعرهایی سا
🌀 ماجرای ریاضی و منزوی 🔰 بخش سوم 🔸️میگفتند یزدی در شعرخوانی از آن گیرهای روزگار بود. هیچ فرصتی را برای اینکه دو تا شعر بخواند از دست نمیداد. هم این بود؛ مثلاً میرسید به آدم و می‌گفت: «خب، چطوری؟» بعد از خوش‌وبش میگفت: «خب، یک شعر بخوان آقای منزوی!» 🔹️کافی بود طرف میکرد و میگفت: «استاد ندارم.» مثل فشنگ شعرِ درآستین آماده‌اش را درمی‌آورد و می‌گفت: «پس من .» پس من می‌خوانم، دیگر شروع می‌کرد و ول نمی‌کرد. 🔸️یکبار منزوی با دختری از هم‌کلاسیهای دانشگاه گذاشته بود. منتظرش بود. در لحظه‌های انتظار ناگهان دید سروکله ریاضی یزدی در حال پیداشدن است. پیش خود گفت شدم، ریاضی بیاید دیگر نمی‌توانم از دستش دربروم. به آنی به فکرش رسید که به بهانه خرید بلیت از دستش می‌گریزد. 🔹️آمد. ، طبق معمول گفت: «حالا که ایستاده‌ایم یک شعر بخوان.» منزوی گفت: «من منتظرم که اتوبوس بیاید و باید بروم بلیت اتوبوس بگیرم.» گفت: «بلیت میخواهی؟ من دارم.» درآورد و یکی، دو تا بلیت دوزاری به او داد. 🔸️منزوی نوع را بهانه کرد و گفت: «من میخواهم بلیت پنج‌زاری بگیرم.» گفت: «آن را هم دارم.» منزوی مستأصل گفت: «میخواهم بگیرم.» که شنید: «آن را هم دارم.» دید راه فراری ندارد و ریاضی یزدی عزمش را جزم کرده تا شعرنخوانده رهایش نکند. 📚کتاب همزاد پاییز (پژوهشی روایی از زندگی ادبی حسین منزوی)، محمدرضا رهبریان ✍️(به همت آقای محمدصادق جعفری) 🔗به کانال بپیوندید: @tarikhqom