eitaa logo
تارینو
675 دنبال‌کننده
2هزار عکس
809 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی برای خوشبختی رو پیدا کنید. نکته ناب، تلنگر، همسرانه، تربیت فرزند، حال خوب، داستانک و... 🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• 🔆از پست فطرت قرض مگير 🔆حرف سخن چين را باور مکن 🔆 از نيک کرداري خود غره مشو 🔆 با دزدان معامله مکن 🔆با فرومايه مشورت مکن 🔆هیچگاه سوگند مخور 🔆 نسبت به پدر و مادر فرمانبردار باش 🔆مال خود را به حسود نشان نده 🔆با انسان نادان راز مگوي 🔆خود را به بندگي کسي مسپار 🔆 نزد نادان منشين 🔆 قبل از جواب دادن تفکر کن 🔆در هر گفتار ادب را فراموش مکن 🔆آنچه را گذشته فراموش کن 🔆 دشمن کهنه را دوست مساز 🔆با آنکس که پدر و مادر از 🔆او ناخشنود است هم‌کلام مباش ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❁﷽❁ ◾️چادرت را بتکان، روزی ما رو بفرست... 🎞تولیدگر : سرکار خانم ستایش خضری ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ سینه اش را مقابل هجوم مشت های گره کرده و سنگین سپر کرده بود. با هر مشت آماجی از درد به چهارستون بدنش می ریخت. چشمهایش را بسته بود تا رعب آن نگاه های خشمگین و رگهای متورم ، تاب مقاومت را از او نرباید. فضا پر شده بود از فریادهای گوش خراشی که تن هر شنونده ای را به لرزه می انداخت. دستهایش را به دیوار قفل کرده بود و صدای ترک خوردن استخوانهایش را می شنید، عرق گرم از شراره خشم آن مردم دل سنگ، صورتش را می سوزاند، نیم نگاهی به اهل خانه اش انداخت، هجوم ترس برچهره شان کاملا مشهود بود و کودکان در آغوش کوچکشان، به هم پناه داده و می گریستند. سرش را بالا گرفت و نگاهی به آسمان انداخت تا از گستاخی آن جماعت بر اهل خانه اش شِکوه کند اما ضربات مشت های سنگین بر صورتش، فرصت جلوه آسمان نیلی را از نگاهش ربود. طاقتش طاق شده بود و فریادی جانفرسا از ته دل کشید که در میان آن هیاهو به گوش هیچ کس نرسید. نفسهایش به شماره افتاده بود، سینه اش می سوخت و پاهایش می لرزید. صدای نفس های بریده بانوی خانه را که مدام زیر لب دعایی نجوا می کرد می شنید. به او نگاه کرد و آرام گفت: شرمنده ام بانو، دیگر جانی برایم نمانده... هنوز ناله اش به گوش بانو نرسیده بود که فریادی چون شمشیر برنده، سخنش را کوتاه کرد. _ آتشش بزنییییییید. بر پای استخوان شکسته اش شعله کشیدند و قامتش را تا سینه میان آتش گم کردند. فریاد جانسوزش نه از سوز شعله ها که از اشک های بی پناه بانوی خانه اش، از گلو بر خواست که وای بر شما اینجا خانه ی فاطمه است...اما نه گوشی برای شنیدن بود نه شرمی برای بازگشت... از پای افتاد و با لگدی از سوی آن جماعت بی رحم به دیوار خورد و با ناله بانوی خانه میان او و دیوار،بلند گریست. _ حلالم کن بانو، حلالم کن. روشنی نگاه در، میان شعله های آتش و زجه های بانو روبه سیاهی رفت و دیگر نتوانست بیش از آن شاهد بی غیرتی جماعتی باشد که روزی تا اذن دخول نمی گرفتند دیدارشان میسر نمی شد . بانو بر زمین افتاد و آسمان قامتش خم شد.قلب زمین ترک خورد و عرش بیکران لرزید. ابر گریست و دریا لباس خون به تن کرد.حوریان به اذن ملکوت،هبوط کردند و امانت را از بطن پاکش به عرش، عروج دادند. پس از آن نه زمین آرام گرفت نه چشمی از غمش خشک شد. و قصه ی پر غصه ی بانوی بی تکرار، محفل هر کوی و برزن شد و خدا خوب می داند چگونه قلم در جوهر هستی بزند تا فاطمه،فاطمه بماند... ✍به قلم:سرکار خانم فاطمه شفیعی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ♻️حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: به خدا سوگند ! اگر حق(امامت) را به اهلش.... 🎞تولیدگر:سرکار خانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ ﻣﺮﺍﻗﺐﺑﺎﺷﯿﻢ.... ﺻﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍ ﻧﺸﮑﻨﺪ ! ﻋﯿﺐ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭا ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ ﺍﻭﻝ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭا ﺗﺮﻭﺭﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ، ﺑﻌﺪ ﺁﺑﺮﻭﯼ آن‌ها را ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺻﺪﺍﯼ ﺗﺮﮎ دل‌ها را ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻓﺮﯾﺎد ﺯﺑﺎن‌ها ﻣﯽﺷﻨﻮد ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• ❇️نکات کوتاه و کاربردی در باب تربیت فرزند 🔰با فرزند خود این گونه باشیم👇👇👇 1️⃣7️⃣با غر زدن و سرزنش و تذکر بی‌جا تنها بچه را لجباز بار می آوریم. 2️⃣7️⃣بچه ات با تو هیچ فرقی ندارد، اگر کمی دقت کنی خود توست، پس با خودت انس بگیر. 3️⃣7️⃣کتک زدن را از برنامه تربیتی کودکمان خارج کنیم، در مواقعی فرزند خود را تنبیه کنیم، اما زدن نه. 4️⃣7️⃣قهر کردن با بچه ات را طولانی نکن و صلح و دوستی را به او بیاموز. 5️⃣7️⃣کاری را که خودت انجام می دهی، بچه ات را از آن نهی نکن که اثری ندارد. 6️⃣7️⃣اگر فرزندتان را خوب تربیت نمی کنید، حداقل جلوی خوب شدن فرزند خود را نگیرید. 7️⃣7️⃣با تربیت خوب بچه مان، به خودمان احترام گذاشته ایم. 8️⃣7️⃣در تربیت فرزند خود دقت کنیم، تربیت ما حتی در چگونگی راه رفتن فرزندمان اثر دارد. 9️⃣7️⃣ارزش نیکی به فرزندمان را همچون نیکی به پدر و مادر بدانیم. 0⃣8️⃣در حال مهم‌ترین کارها به بهانه دعا و عبادت از توجه به کودکمان غافل نشویم. ... ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"توسل" چند روزی بود همسایه بغلی روضه گرفته بود . صبح که می رفتم تازه بابای مدرسه در رو باز کرده بود و طبق معمول دم ورودی در سالن را هم آب پاشی کرده بود . صدای روضه و بوی آش صبحانه که از خونه همسایه میومد خیلی دل نشین بود و آدم رو هوایی می کرد. یواش یواش فهمیدم که وقتی بچه ها میان و صدای روضه رو می شنوند اونا هم خیلی دلشون می خواست تو روضه باشن... اونروز با خودم فکری کردم و تصمیم گرفتم تو مدرسه یه روز روضه بگیرم و این حال معنوی را داخل محیط مدرسه ایجاد کنم. اما راستش اونقدر دستم باز نبود و هزینه های سنگین مدرسه روی دستم مونده بود. اهل محل هم چندان وضع مالی خوبی نداشتند که به روضه کمک کنند. اما احساس می کردم این کار خیلی نیاز هست و بهانه ای بود تا ارتباط بچه ها با اهل بیت علیهم السلام قوی تر بشه دیگه تصمیم خودم را گرفتم و از خدا کمک گرفتم.. بالاخره مقداری پول جور شد ولی باز هم نمیشد با این پول نذری تهیه کرد. آخرش باید به بچه ها اعلام می کردم.. منم این کار رو کردم و متن کوتاهی درباره ارزش نذر کردن نوشتم افتخارم اینکه، هستم من گدای فاطمه آمدم اصلا در این دنیا برای فاطمه... اعلامیه را به تابلو نصب کردم روز آخر بود و قرار بود فردای آنروز روضه حضرت زهرا( س) در مدرسه بر پا شود.. یکی از بچه ها که وضع مالی خوبی هم نداشت اومد گفت :آقا می تونیم برا روضه قرض بگیریم؟ گفتم: از پدر و مادرت اجازه بگیر اگه اجازه دادند اینکارو بکن. بساط روضه پهن شد و صدای دلنواز مداحی در مدرسه ی کوچک ما پیچید. ایستاده بودم و به بچه ها خوش آمد می گفتم که همون دانش آموز اومد جلو و یه تکه کاغذی را به من داد بازش کردم پول خورد بود گفتم :عزیزم به بابات بگو نذرت قبول باشه گفت :از بابام نگرفتم . گفتم :خب به مادرت بگو؛ گفت :از مادرمم نگرفتم. با تعجب پرسیدم :قرض گرفتی؟ گفت: نه آقا، این پول توجیبی منه .از اونروز که اعلامیه روضه رو دیدم دیگه خوراکی نخریدم و پولمو جمع کردم. آقا نذر من قبوله؟ آخه مادرم مریضه... همینطور که نگاهم به کاپشن رنگ رفته و کفشهای تعمیر شدش بود و گلوله های اشک از گونه هام می غلطید توی بغلم گرفتمش و گفتم: آره عزیزم، حتما قبول میشه... تازه فهمیدم دل پاک این بچه هاست که.... ✍️به قلم:سرکار خانم مریم رضایت ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ♻️حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: خداوند اطاعت از ما ...👆👆👆 🎞تولیدگر:سرکار خانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• بعضی آدم‌ها جلد زرکوب دارند بعضی جلدِ ضخیم و بعضی نازک بعضی آدم‌ها ترجمه شده اند بعضی از آدم‌ها تجدید چاپ می‌شوند و بعضی از آدم‌ها توقیف و بعضی از آدم‌ها فتوکپی آدم‌های دیگرند بعضی از آدم‌ها تیتر دارند ، فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدم‌ها نوشته‌اند : «حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است ! » بعضی از آدم‌ها قیمت روی جلد دارند بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت بعضی از آدم‌ها نمایشنامه‌اند و در چند پرده نوشته می‌شوند بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند بعضی از آدم‌ها غلط چاپی دارند بعضی از آدم‌ها زیادی غلط دارند و بعضی غلط‌های زیادی ! از روی بعضی از آدم‌ها باید مشق نوشت از روی بعضی از آدم‌ها باید جریمه نوشت و با بعضی از آدم‌ها هیچ‌وقت تکلیفمان روشن نیست بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آن‌ها را بفهمیم و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت آدم ها مثل کتاب‌ها هستند... ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ 💠 گاهی مواقع افراد نسبت به همسر خود کینه یا دلخوری پیدا کرده و نمی‌توانند به راحتی همسر خود را ببخشند. 💠 در اینگونه مواقع یکی از چیزهایی که حالتان را تغییر می‌دهد و می‌تواند دل‌خوریتان را از بین ببرد این است که نقاط مثبت همسر و یا خاطرات خوشِ با هم بودن را مرور کنید. 💠 مثلا به آلبوم_عکس یا فیلمهایی که مربوط به لحظات خوش شما بوده است نگاه کنید تا بهانه‌ای برای نرم شدن دلتان شده و عاملی برای برقراری ارتباط دوباره و تازه گردد. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️ «خط قرمز» دو دستش را به شیشه ماشین چسباند، سرش را روی دست هایش گذاشت. موهای طلایی اش در نور خورشید زیبا تر به نظر می رسید. چشم های پر از عصبانیتش را به جاده دوخت مادر که می‌دانست زهرا ناراحت است، تکانی خورد، به عقب برگشت، کش چادرش را در دستانش انداخت و آن را روی سرش مرتب کرد : زهرا جان، چرا ساکت شدی؟ زهرا بغض کرده بود، فقط دنبال بهانه‌ای بود تا گریه کند با صدای آرام، گرفته و پر از بغض گفت: بابا منو دوست نداره. سپس هق هق گریه اش بلند شد. مادر نگاهی به پدر کرد : این چه حرفیه! بابا تو رو از همه ی دنیا بیشتر دوس داره. _نخیرم، اگه دوست داشت میذاشت من آهنگمو گوش کنم. پدر که تا آن زمان سکوت کرده بود، در آینه به زهرا نگاه کرد : باباجان، گفتم امروز شهادته، خط قرمز بابا حضرت زهراس، چند روز احترام نگه داشتن چیزی نیست که بخوای ناراحت بشی. زهرا سرش را به صندلی پدر تکیه داد :من حوصلم سر میره. پدر لبخند زد : دختر گلم، اسم تو رو به خاطر بی بی گذاشتم زهرا، میدونستی؟ چون همه ی دنیا رو به یه تار موی خانوم نمیدم، خواستم هر بار اسمتو صدا میزنم بدونی چقدر دوست دارم که اسم خانم رو روت گذاشتم. زهرا بی اختیار بلند خندید: راست میگی؟ _بله، مادرت میدونه، ازش بپرس زهرا خودش را ببین دو صندلی جلو جای داد : مامان، بابا واقعا منو این همه دوست داره؟ مادر با تکان دادن سرش و با لبخند شیرینی که به لب داشت حرف پدر را تایید کرد. پدر بی درنگ سینه اش را صاف کرد و گفت : زهرا جان به جای آهنگ شما، بیا باهم یه آهنگ توپ بخونیم، موافقی؟ زهرا شوکه شد : آهنگ توپ با شما؟! قبل از اینکه زهرا قبول کند پدر با صدای بلند شروع به خواندن کرد : مست تمنای توام حجت بن الحسن... زهرا دست هایش را از پشت دور گردن پدر انداخت، این شعر را حفظ بود، چقدر با آن آرام می شد. سرش را کنار گوش پدر برد و با صدای کودکان اش با او همراه شد: مست تمنای توام.... صدای در هم پیچیده و زیبای پدر و دختر فضای کوچک ماشین را پر کرده بود . مادر با لبخندی آرام جاده را دنبال می کرد . از دور تابلوی ۶۰ کیلومتر تا نائین به خوبی به چشم میخورد. ✍️به قلم : سرکار خانم آمنه خلیلی ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ ♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️🔆♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ♻️حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: اگر به آنچه تو را به آن ....👆👆 🎞تولیدگر:سرکار خانم زهرا اسحاقیان ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا