•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈•
به سر کوچه ی تان چون که بیفتد گذرم
آنقدر نقشه کشم تا که نفهمد پدرم
چه قدر بار غم عشق به دوشم بکشم
بین شکسته است عزیزم کت وکول و کمرم
مانده ام ترک کنم عقل و به عشق تو رسم
یا که ترک تو کنم عقل بیاید به سرم
روستا زاده ای از اهل علی آبادم
ز چه رو پز بدهم ساکن کوی نظرم
شغل من کله فروشی است ندانم چه کسی
رفته پیش پدرت گفته که من کله خرم
خبرم هست که از حال دلم با خبری
خبرت نیست که از حال دلت با خبرم
بسکه در راه رسیدن به تو دست انداز است
نرسیدم به تو و خرد شده شا فنرم
سفری میکنم آغاز به شرطی که تو هم
با من خسته بیایی و شوی همسفرم
گر نیایی به سفر همره آزاد رسد
آن زمانی که بگردی و نیابی اثرم
📜شاعر :جناب آقای سعید آزاد
#شعر_طنز
#عقل
#متن_نوشت
#گروه_تبلیغی_هنری_تارینو
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
https://eitaa.com/tarino
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈