eitaa logo
تارینـــو (حال و حیاتی نو)
750 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
4 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی و حال خوب برای خوشبختی رو پیدا کنید🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•﷽•✾•••┈┈• یکی دو ساعت از تحویل سال گذشته بود. دیگه داشت خیلی دیر می شد. سبزه رو با عجله گذاشتم روی پله ، زانوم جون نداشت دوباره از پله بالا برم صدا زدم سعیدجان بی زحمت کیف منم بیار. بچه هارو صدا زدم علی جان؛ فاطمه ریحان؛ زود باشید خیلی دیر شده. اونقدر این چند روز کار داشتم که نتونستم به کارای خودم فکر کنم؛ تمیز کردن خونه، خرید عید و لباس بچه ها، خرید منزل و آماده شدن برا پذیرایی مهمونا، نوشتن هفت سین قرآنی و خیلی کارای دیگه... اصلا حواسم نبود که امسال با سالهای دیگه فرق داره بالاخره با هر درد سری بود آماده شدیم، بچه ها سوار ماشین شدند. رسیدیم دم در، ملوک خانم همسایه تو کوچه بود گفت: کجایی فهیمه خانم کم پیدایی؟ زنگ وزدم تا در رو باز کردم دیدم انگار گریه کرده چشماش قرمز بود، با صدای بغض آلود گفت:چرا اینقدر دیر میای؟ از دیشب تا حالا منتظرتم... بوی خوشمزه غذاخونه رو از جا بر داشته بود. گرفتمش توی بغلم بوسیدمش، گفتم: ببخشید قربونت برم می دونی که هزار تا کار سرم ریخته. سبزه رو گذاشتم توی سفره چشمم به عکس افتاد یهو توی دلم خالی شد، تازه بوی غربت و جای خالیشو حس کردم، آه چقدر سختو سنگینه تحملش... چه خوب بود هر سال، عیدی از دستش می گرفتیم چقدر خونه با صفا بود... نهار رو با هم خوردیم باید زودتر می رفتیم، پدر و مادر سعید منتظرمون بودند اگه دیر می رسیدیم مادرش ناراحت می شد و کینه به دل می گرفت. بعد از نهار سینی چای رو گذاشتم روی میز گفتم سعید تا چای بخوری من ظرفا رو شستم بعدش می ریم. سعید مثل همیشه وقتی برا یه کاری دلش شور می زد سکوت می کرد. هول هولکی ظرفا رو شستم و یکمی هم آشپز خونه رو مرتب کردم... گفت: فهیمه داری می ری چرا اینقدر با عجله؟ گفتم عزیزم فردا شب اول ماه رمضونه میام می پیشت، خواستم از در بیرون برم بر گشتم نگاهش کردم اشک توی چشماش حلقه زده بود، قلبم می خواست از جا کنده بشه، بر گشتم، رفتم سر کمد چند تا لباساشو گذاشتم توی کیفم، گفتم قربونت برم می ریم خونه ما، امسال ماه رمضون مهمون من باش اینطوری روح بابا هم شاد تره لبخند روی لبش نشست. انگار یه لحظه دنیا برام قشنگ شد... ✍️به قلم : سرکار خانم مریم رضایت ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ https://eitaa.com/tarino ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈