eitaa logo
تارینـــو (حال و حیاتی نو)
674 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
851 ویدیو
1 فایل
☀️در این کانال نکات کلیدی و حال خوب برای خوشبختی رو پیدا کنید🤩 همراه ما باشید❤️ https://zil.ink/tarino ارتباط با مدیر : @farghelit29
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 💭 تفاوت روانشناسی خانم ها و آقایان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗨️اطرافت رو با آدم‌هايى پر كن كه راجع به ديدگاه‌ها و ايده‌ها حرف می‌زنن، نه راجع به آدم‌هاى ديگه ✍️ : جناب آقای یاسر فرجی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗨️ نگاهی عمیق به شخصیت شهید ردانی پور 🎞️ تولیدگران : آقایان عليرضا حبیبی_محمود باغی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ 💭امیرالمؤمنین علی علیه السلام : برای هر کسی در مالش دو شریک است، وارثان و حوادث روزگار ✍️ خطاط و طراح: استاد ارجمند جناب آقای حمید رضا قمی نژاد (حضور شما در گروه تارینو باعث افتخار ماست🙏) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌﷽🕌 می گویم شما، می نویسم شما… به چشمِ دلم اشک می نشیند. اشکِ امنیت، اشکِ مهربانی، اشکِ شوقِ زیر سایه تان قد کشیدن و اشکِ فراق… در خیالم در چند قدمی توسَم…، نه! فلکه ی آب… ،گنبد طلایی را میبینم. مسجد گوهرشاد…،ایوان مقصوره،…شما آنجایی؟ برای صله ی رحم عازم حرم شده اید؟ کودکی هشت ساله ام. از جوراب های سفید گل دارم چشم بر نمی دارم. دست در دست مادر، دست آزادم را به دیوارهای سنگی مرمر می کشم و پاهایم را سُر می دهم روی سنگ فرش ها. قد می کشم. از کنار کفشداری رد می شوم. به رو گرفتن مادر خیره می شوم. گوشه ی چادر گل دار را روی لبها می کشم. به انگشتر بدلی که مادر از بازار منتهی به حرم برایم خرید، نگاه می کنم. قد می کشم. از پله های حرم پایین می روم. چادر شطرنجیِ مشکی کوچک بر سر، زیر لب سلام بر امام رئوف می دهم. خواندن کلمات زیارتنامه برایم سخت است. مادر کنارم نیست. چشم بر انگشتر طلایی حلقه می اندازم. روبه روی ضریح، زیارتنامه می خوانم. چادر مشکی بر سر، رو گرفته، موج زوار مرا بی اختیار به جلو می برد. انبوه زنان و ولوله ی دل، ضریح در دریای مواجِ نگاه… آقایم! بخشی از کودکی ام در همین حرم به بزرگسالی بدل شد. به دنبال نشانی از شما… به این امید که برای صله ی رحم به اینجا آمده باشید…به امید لطف امام رئوف، امیدوار بودم که… ببینمتان. اما هر جا چشم گرداندم… نبودید… من که ندیدمتان…، نه در گوهرشاد…،نه کنار پنجره فولاد… نه در سقاخانه، کاسه ی آب به دست…، نه در ایوان اسماعیل طلا… ،نه در رواق شیخ بهایی…، نه نزدیک حرم. کجا بودید؟ شُما که نبودید دل من بارید… شُما که نبودید حوصله ی خواندن زیارتنامه هم نداشتم. گوشه ای، پشت ستون، زانو به بغل نشسته بودم و به آیینه کاری سقف نگاه می کردم. حساب عمر می کردم که اگر نیایید زنده نخواهم شد… ✍️ به قلم : سرکار خانم عصمت مصطفوی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋﷽🦋 در چرخش حریم حرم رضا ، باید غروب کرد غم های روزگار را ، پشت کوه ناامیدی دفن کرد کینه ها ، کدورت ها ، بی کسی ها و بی راهه ها را، به سینه ی خاک کوبید و طلوع فرداها را به وقت خورشید طلایی طوس کوک کرد ✍️ به قلم : سرکار خانم آمنه خلیلی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/tarino ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا