#داستان_واقعی
❌دخترخانما خیلی مواظب باشید😔❌
لطفا بعد از خوندن داستان برای
دیگران هم فوروارد کنین
دو هفته پیش که با قطار داشتم میومدم مشهد🚆توی کوپه ما یک پسر دانشجویی به اسم آرش بود که از همون اول سفر من بی قراری ایشون رو می دیدم.
🔹کمی که گذشت من بهش میوه تعارف کردم و این باعث آشنایی ما با همدیگه شد یه کم که گذشت من علت بی قراری هاشو ازش پرسیدم و آرش سفره دلش رو اینطور پهن کرد:
آشفتگی و اضطراب من از ترم دوم دانشگاه شروع شد.زمانیکه با دختری به اسم سمانه توی یکی از کلاس های عمومی آشنا شدم.
از همون اول ترم من و سمانه به همدیگه نگاه های خاص داشتیم و این نگاه ها رفته رفته بدید رابطه صمیمانه و عاطفی تبدیل شد.
طوری که بعد از مدتی همه فکر و ذهنم شده بود سمانه و بدجوری عاشقش شده بودم💘 و اون هم منو خیلی دوست داشت.
اصلا توی دانشکده دانشجوها منو سمانه رو با انگشت نشون میدادن و همه میدونستن ما عاشق همدیگه هستیم اما یک اتفاقی افتاد که نباید می افتاد و اون هم
📛رابطه نامشروع📛ما با همدیگه بود
👈از اون روز به بعد احساسم نسبت به سمانه عوض شد
👈و دیگه مثل قبل دوستش ندارم و الآن به این نتیجه رسیدم که
👈من به هیچ وجه نمیتونم با سمانه زندگی مشترک داشته باشم
❓چون همش برام این سوال مطرحه
که اگه اون دختر پاکی بود چرا به این رابطه کثیف با من تن داد؟
از کجا معلوم که اون بعد ازدواج💝 به من خیانت نکنه؟!
از طرفی هم من بهش قول دادم که باهمدیگه ازدواج می کنیم☹️الآن نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم
✍نتیجه تحقیق یکی از آسیب شناس های اجتماعی بنام آقای دکتر قرائی مقدم که روی 50 پسر که رابطه نامشروع با دوست دخترشان داشتن این بود:
این پسران عنوان کردن که اگر تا آخر عمر هم مجرد باقی بمانند
👈حاضر به ازدواج با این دختران نیستند چون خیانت توسط این افراد دور از انتظار نیست
دخترخانوما متوجه قضیه شدین ؟!🤷♂
حالا بازم بگین دوست پسرم عاشقمه،بهم خیانت نمیکنه و ....
منبع👇
🌍 http://2khtare-khob.blogfa.com
@tarkegonaho