🔔رابطه ات را با خدا اصلاح کن❗️
#نهج_البلاغه
💠هركس آنچه را بين خود و خداست نيكو سازد خداوند آنچه را بين او و مردم است نيكو مىنمايد.
📚 #حكمت ٤٢٣
🌸🍃🌸🍃🌸
@tarkgonah1
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
خدا را با عظمت بشناس تا همه چيز را كوچك بينى
#نهج_البلاغه
✨عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ.✨
🔹عظمت آفريدگار در نظر تو مخلوق را در چشمت كوچك مى كند.
#حکمت ۱۲۹
#ترک_گناه
⚫️ @tarkgonah1
خدا را با عظمت بشناس تا همه چيز را كوچك بينی
#نهج_البلاغه
✨عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَكَ يُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِي عَيْنِكَ.✨
🔹عظمت آفريدگار در نظر تو مخلوق را در چشمت كوچك مى كند.
📚 #حکمت ۱۲۹
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
🌸🌿🍃🌸🌿🍃🌸
نهج_البلاغه
از دوستى با دروغگو برحذر باش،
چرا كه او مثل سراب است؛
دور را در نظر تو نزديك ونزديك را در نظر تو دور مىسازد
#حکمت ۳۸
#ترک_گناه
● @tarkgonah1
#نهج_البلاغه
💝امیر المومنین علیه السلام می فرماید :
💠گويى مرگ در دنيا بر غير ما نوشته شده و گويى حق در آن بر غير ما واجب گشته و گويى اين مردگانى را كه مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما باز مى گردند
📚 #حکمت ۱۲۲
@tarkgonah1
#نهج_البلاغه
✨وَمَنْ کَابَدَ الاُْمُورَ عَطِبَ✨
🔷آن كس كه در كارها خود را به رنج اندازد خود را هلاك سازد.
📚 #حکمت ۳۴۹
•┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈•
@tarkgonah1
#نهج_البلاغه
💠 (خوشا به حال كسى كه)
آزار او به مردم نمى رسد.
📚 #حکمت ۱۲۳
✍️مفهوم اذیت و آزار در شريعت
در بیشتر موارد به معنای آزردن و رنجاندن ، در قالبهای مختلفی مثل عیب جویی، تمسخر، استهزا (مثل شوخی های زننده)، تهمت، تجسس، غیبت، دادن القاب زشت و… وارد شده است
✔️ در احاديث مكرّر آمده است كه ، با ايمان كسى است كه مسلمانان از شر او در امان باشند.
💟 @tarkgonah1
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
366.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نهج_البلاغه_بخوانیم
🔔شتاب نکن❗️
✨من الخُرق المعاجلة قبل الامكان، و الأناة بعد الفرصة.
💠از كم خردى شخص است، شتاب كردن در چيزى پيش از امكان آن، و از دست دادن چيزى پس از رسيدن فرصت آن.
📚 #حکمت ۳۶۳
@tarkgonah1
#نهج_البلاغه
✨الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ
💠«انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)
📚#حکمت ۱۴۸
↶【به ما بپیوندید 】↷
........................................
#ترک_گناه
● @tarkgonah1 ●
🚩 {ترک گناه1} 🏴
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حرمت_عشق 💞 قسمت ۲۸ روز موعود ف
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حرمت_عشق
💞 قسمت ۲۹
همه در سکوتی محض بودند....
کسی حرفی نمیزد.کوروش خان با خشم به یوسف زل زده بود. و بانگاهش به او می فهماند.
که اشتباه کرده این مهمانی را ترتیب داده... که حسابش را خواهد رسید..که اجازه نمیدهد به مراد دلش برسد...که تلافی میکند...
گرچه خود کوروش خان..
حرفی نداشت برای این مهمانی. #مخالف_نبود. اما حالا که در شرایطش قرار گرفته بود، پشیمان شده بود.
آقابزرگ باید تیرخلاص را میزد.! رو به پسرش محمد کرد.
_ خب بابا نظرت چیه!؟ اگه راضی هستی بی پرده بگو. همه همدیگه رو میشناسیم. کسی غریبه بین ما نیس..!قراره یک عمر این دوتا جوون باهم زندگی کنن. نظر یوسف و ریحانه شرط اصلی ماجراست. اونو بعدا.. گرچه الانم مشخص شده. و همه تقریبا میدونیم. اما اول از همه باید تکلیف شما دوتا روشن بشه. هم کوروش و هم تو. خب چی میگی!
محمد_والا نمیدونم چی بگم آقاجون.حقیقت امر اینه من هیچ مشکلی با این ازدواج ندارم.
عمو محمد نگاهی به یوسف کرد.
_یوسف رو #میشناسم مث کف دستم ولی...
نگاه محمد به برادرش گره خورد.
محمد_ ولی نگران ارتباطم با #خان_داداش هس. اگه خان داداش مخالفه. تا راضی نشه منم راضی نیستم.
کوروش خان گره ابروهایش باز شد..نگاهی به برادرش کرد.اما چیزی نگفت.
آقابزرگ..
پسرش کوروش را فراخواند. درگوشه ای #خلوت. آرام و #مردانه سخن گفت. تا راه چاره ای پیدا کند.
خانم بزرگ..
نزد فخری خانم رفت. بااشاره طاهره خانم را فراخواند. که صحبت کند. شاید نرم میشد دل مادرشوهری که به این وصلت راضی نبود..!
مرضیه آرام درگوش ریحانه میخواند..
#بزرگی خدا را، #عظمت و #حکمت کارهای خدا را برایش میگفت. تا کمتر کند استرس و غم دل خواهر کوچکش را.
علی بلند شد و کنار یوسف نشست...
ادامه دارد...
✨✨💚💚💚✨✨
✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار
💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚