جای فکر داره که چرا امام زمان (عج) فرمودند اگر #شیعیان به اندازه یک لیوان آب تشنه ظهور بودند، می آمدیم! 🤔
چرا نفرمودند "مردم دنیا"؟ چرا نفرمودند "مسلمانان"؟!
اگه کلید ظهور دست ما شیعه هاست، چرا پس گناه میکنیم ؟⁉️
گناه که شاخ و دم نداره. برید #گناهان_کبیره رو بخونید 📖
اونوقت جای وحشتناکش اینجاست که برچسب #مسلمون و شیعه رومونه
🌹 مهدیِ صاحب الزمان (عج):
چیزى ما را از شیعیان محبوس[و دور] نکرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى که از آنها به ما مى رسد.
اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است، عنایت می فرمود، توفیق دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى افتاد و در سعادتِ دیدار ما با معرفتى شایسته و درست تسریع مى شد.
الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷ 📚
تعجیلدر #ظهور #صاحب_الزمان (عج) #گناه نکنیم 🌼
http://eitaa.com/joinchat/1770192901Ce11a98fb87
🔴از برکه غدیر تا گودال قتلگاه
⬅️از برکه غدیر تا گودال قتلگاه راهی نیست
📝برکه غدیر که پر از آب بود، تبدیل شد به گودال کربلا که پر از خون شد.
⬅️ ای #شیعیان چه شد غدیری که پیامبر(ص) مولا ،علی(ع) را بر بالای #جهاز شتران و زین اسبها برد؟!
⬅️چرا پسر مولا علی(ع) زیر سم ستوران و تیغ سنان افتاد؟!
📝 فراز جهاز شتران کجا و فرود گودی قتلگاه کجا!
⬅️دست حضرت علی (ع)بالای دست پیامبر(ص) در مقابل'حضرت فاطمه(س) کجا، #سر بریده امام حسین(ع) بالای نیزه مقابل چشمان حضرت زینب (س) کجا!
📝از برکه غدیر تا گودال قتلگاه راهی نیست، بیمعرفتی و غفلت و #قدرنشناسی غدیر و #ولی خدا،نتیجه اش #گودال قتلگاه شد
#از_برکه_غدیر_تا_گودال_قتلگاه
http://eitaa.com/joinchat/1770192901Ce11a98fb87
🔴 فضیلت #زیارت_سیدالشهداء علیهالسلام
✅ حضرت امام باقر علیهالسلام فرمودند:
مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ فَإِنَّ إِتْيَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ يُقِرُّ لِلْحُسَيْنِ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
💠 #شیعیان ما را به #زیارت مزار امام حسین علیهالسلام امر کنید. همانا امر به این زیارت، بر هر مومنی که به #امامت امام حسین علیهالسلام از جانب خداوند عزّ و جلّ اقرار کرده، واجب است.
📚 کتاب کاملالزیارات | ابن قولویه | ص ۱۲۱
🌸🍃🌸🍃🌸
@tarkgonah1
🌸🍃🌸🍃🌸
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌کلیپ بسیار پر محتوا
حتماً حتماً ببينيد و نشر دهید
#شیعیان مرد و زن همه نسبت به #غدیر مسئول هستیم...
♦️♦️پیشنهاد نشر و دانلود
@tarkgonah1
✍🏻 عبد اللَّه بن جندب گوید: امام رضا (ع) به او نوشت:
⚪️ اما بعد ، به راستی #محمد (ص) امین خدا بود در خلقش و چون وفات کرد ما خانواده وارثانش بودیم و ما امناء خدائیم در #زمین خدا، نزد ما است علم بلاها و مرگ و میرها و انساب عرب و علم پیدایش #اسلام و به راستی ما هر مردی را ببینیم می شناسیم که از روی حقیقت #مومن است یا #منافق است،
⚪️ #شیعیان ما به نام خودشان و پدرشان ثبت دفترند، خدا از ما و آنها تعهد گرفته، شیعیان ما از سرچشمه ما آب نوشند و به راه ما می روند جز ما و آنها کسی در کیش اسلام نیست،
⚪️ ما نجیب و ناجی هستیم و ما بازماندگان پیغمبرانیم و ما زادگاه اوصیائیم و ما صاحبان امتیاز در کتاب خدای عز و جل هستیم، ما از همه مردم به #کتاب_خدا شایسته تریم و ما از همه مردم به رسول خدا نزدیک تریم،
⚪️ ما هستیم که خدا دین خود را به حساب ما تشریع کرده و در #قرآن فرموده:
☀️ «شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّىٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَىٰ ۖ أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ۚ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ ۚ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ» (الشوری/13) ☀️
☀️ «مقرر کرد برای شما ای #آل_محمد از دین، آنچه وصیت کرد بدان نوح را (به ما سفارش داده همان را که به نوح (ع) سفارش داده) و آنچه را به تو وحی کردیم (ای محمد) و آنچه را به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش دادیم (خدا به ما آموخته و رسانیده آنچه را باید بدانیم و به ما سپرده علم آنان را، ما وارثان رسولان اولو العزمیم) برای آنکه #دین را برپا دارید (ای آل محمد) و در آن #تفرقه نشوید و جدائی نیاندازید (و متحد باشید) بر مشرکان بسیار سخت ناگوار است (هر که در ولایت علی مشرک است) آنچه را بدان دعوتشان کنید (از #ولایت بلا فصل علی (ع) به راستی خدا (ای محمد) هدایت کند هر که به جانب او برگردد» (یعنی ولایت علی (ع) را از تو نپذیرد). ☀️
#حدیث #تفسیر_قرآن_کریم #امام_شناسی #ولایت_پذیری #غدیر #اشهد_ان_علیا_ولی_الله
📚 اصول الکافی / ترجمه کمره ای / ج 2 / ص195
@tarkgonah1
🚩 {ترک گناه1} 🏴
🌸 #رمان_سرگذشت_ارواحدرعالمبرزخ ✍ قسمت بیست و دوم آن شخص گفت به ما اجازه عبور نمیدهند.میگویند تا
🌸 #رمان_سرگذشت_ارواحدرعالمبرزخ
✍ قسمت بیست و سوم
نیک گفت: بهشتی که روز قیامت برپا خواهد شد شامل #هشت_دروازه هست، یکی مربوط به پیامبران و صدیقین،
یکی برای شهدا و صلحا،
دیگری برای مسلمانانی که بغض و دشمنی با اهل بیت نداشتد
و پنج دروازه هم برای #شیعیان و دوستداران اهل بیت میباشد.
وادی السلام آیین ی ضعیف و قطعه ی کوچکی از بهشت است...
آنگاه به یکی از مسیرها اشاره کرد و گفت: مسیر ما این است، عجله کن برویم. چیزی نرفته بودیم که #نسیم روح بخشی وزیدن گرفت و هوای معطر و نسیم لطیفی را استشمام کردم.
صورت زیبای نیک را که شاد و خندان بود جلوی صورتم دیدم و با تعجب گفتم: چه شده که اینگونه مرا نگاه میکنی؟
نیک با شادی گفت: این بوی خوش بهشت است که از سوی وادی السلام وزیدن گرفته و نشان از این است که به مقصد نزدیک شده ایم و من باید بروم.
ناگهان خنده از صورتم محو شد و با اضطراب پرسیدم کجا بروی؟ مگر قرار نیست من و تو با هم باشیم؟؟
نیک لبخند زنان گفت: چرا ترسیدی؟ قرار نیست از هم جدا شویم بلکه من باید زودتر از تو بروم و دار السلام را که برایت در نظر گرفته اند آماده سازم.
با خوشحالی پرسیدم: دارالسلام کجاست؟
نیک گفت: هر مومنی در دار السلام جایگاهی دارد که خانه ی امن و آسایشگاه اوست و آن منزل همان دارالسلام است.
از شادی وجودم لبریز شد. لبخند زنان گفتم: من چه کنم؟ صبر کنم تا برگردی؟ نیک همان طور که به راه افتاده بود گفت:
تو آهسته به راهت ادمه بده وقتی نزدیک دروازه رسیدی مرا خواهی دید. نیک به سرعت دور شد و من آرام به راهم ادامه دادم تا اینکه کم کم دروازه های وادی السلام مشخص شد.
سرعتم را بیشتر کردم. صبرم را از دست دادم و شروع به دویدن کردم. ناگهان گروهی از ملائکه را دیدم که پرواز کنان به پیشوازم آمدند.
به احترام آنها ایستادم.
همگی بالای سرم قرار گرفتند و گفتند: سلام بر تو ای بنده ی خوب خدا، بهشت و راحتی بر تو مبارک باد.
من در جواب گفتم: خدا را سپاس که مرا از نعمت بهشت بی بهره نکرد. فرشتگان خداحافظی کردند و رفتند.
من هم با سرعت بیشتری به راهم ادامه دادم تا سر انجام به دروازه ی دار السلام رسیدم...
وقتی چشمم به درون وادی السلام افتاد؛ ناخوداگاه از حرکت ایستادم و غرق دیدن آن منظره ی باورنکردنی شدم...
نمیدانم چه مدتی در آن حال بودم که ناگهان دستی به شانه ام خورد. رویم را برگرداندم نیک را دیدم که لبخند زنان به من نگاه میکرد.
از اینکه او را دوباره کنار خودم میدیدم خوشحال و ذوق زده شدم و او را در آغوش کشیدم.
نیک گفت: گروهی از مومنین به استقبالت آمده اند.
از نیک جدا شدم و گروهی از مومنین را دیدم با صورتهای خندان کناری ایستاده بودند. وقتی به آنها رسیدم همگی سلام کردند و خوش آمد گفتند. من هم تک تکشان را در آغوش کشیدم و تشکر کردم.
بعد از آن، یکی از مومنین حال برادرش را پرسید، گفتم : هنوز در مزرعه ی دنیا مشغول کشت اعمالش است.
دیگری از فلان شخص سوال کرد، گفتم:
او سالها قبل از آمدن من به عالم برزخ، دنیا را ترک گفته بود.
شخص سوال کننده سرش را بزیر انداخت و گفت: خدا به فریادش برسد.
گفتم چرا چی شده؟ گفت: آخر او هنوز به اینجا نیامده است.
فهمیدم که آن شخص یا در راه گرفتار شده یا در وادی العذاب است...
پس از آن مومنی جلو آمد و از احوال یکی از ستمکاران پرسید، گفتم او هنوز زنده است و مشغول ظلم و ستم به مردم...
مومن گفت: نگران نباش. خداوند از روی خیر و مصلحت به کافران و ظالمان طول عمر نمیدهد بلکه با این کار زمینه ی گناه بیشتر را برایشان فراهم میکند تا بعد از مرگ عذاب دردناکش را به آنها بچشاند...
در این هنگام مراسم استقبال تمام شد و آنها آماده ی رفتن شدند. من که به آنها انس گرفته بودم دوست نداشتم از ایشان جدا شوم ولی نیک گفت: نگران نباش، باز آنها را و حتی سایر مومنان را ملاقات خواهی کرد.
چون اینجا مومنین با هم دیدار میکنند اما مدت و زمان این دیدار بستگی به مقام و درجه ی هر یک از آنها دارد.
سپس دستم را گرفت و گفت: بیا برویم که خانه ات را برایت آماده کرده ام...
✍ادامه دارد...