📚کتاب رمان پسرک فلافل فروش
#پارت118
(پرواز)
شكست هاي پي در پي باعث شده بود كه توان نظامي داعش كم شود. آنها
در چنين مواقعي به سراغ نيروهاي انتحاري رفته و يا اينكه خود را در ميان زنان
و كودكان مخفي ميكنند.
آن روز هم نيروهاي مردمي بلافاصله با خودروهاي مختلف به سوي
مناطق درگيري اعزام شده و با پشتيباني سلاح هاي سنگين مشغول پيشروي و
پاكسازي مناطق مختلف بودند.
نزديك ظهر روز يكشنبه 26 بهمن 1393 بود كه هادي به همراه ديگر
دوستان و فرماندهان عملياتي، پس از ساعتي جنگ و گريز، به روستاي
مکيشفيه در بيست كيلومتري سامرا وارد شدند.
ساختمان كوچكي وجود داشته كه بيست نفر از نيروهاي عراقي به همراه
هادي به داخل آن رفته تا هم استراحت كنند و هم براي ادامه كار تصميم
بگيرند.
بقيه ي نيروها نيز در اطراف روستا حالت تدافعي داشته و شرايط دشمن را
تحت نظر داشتند. درگيري ها نيز به طور پراكنده ادامه داشت.
هنوز چند دقيقه اي نگذشت كه يك بولدوزر از سمت بيرون روستا به سمت
سنگرهاي نيروهاي مردمي حركت كرد. بدنه ي اين بولدوزر با ورقه اي آهن
پوشيده شده و حالت ضد گلوله پيدا كرده بود.
⋆C᭄زندگے بــا خدا زیــباستC᭄⋆
☜ تَࢪڪِگُناہ
🌻⃟•°➩‹@TARKGONAH1