شب میلاد حضرت زینب(علیه السلام) مادرش زنگ زد برای خواستگاری. نمی دانم پا فشاری هایش باد کله ام را خواباند یا تقدیرم؟شاید هم دعاهایش به دلم نشسته بود. باهمان ریش بلند و تیپ ساده همیشگی اش آمد؛ از در حیاط که وارد خانه شد، با خاله ام از پنجره اورا دیدیم. خاله ام خندید:((مرجان، این پسر چقدر شبیه شهداست!)) با خنده گفتم:((خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام!))
#برشی_از_کتاب
#قصه_دلبرى
#شهيد_محمدحسين_محمدخانى
به روايت همسر
👇👇👇
@Tarkgonahan
دعا کن بازی نخوریم...
دنیا بدجور آدما رو بازی میده...
#شهید_محمدحسین_محمدخانی 🕊🌹
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•