eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.2هزار دنبال‌کننده
38.4هزار عکس
33هزار ویدیو
91 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
مولا عبد اللّه شوشتری به منزل شیخ بهایی رفت. وقت نماز شد. شیخ بهایی از او خواست که نماز جماعت بخواند. مرحوم شوشتری مقداری فکر کرد، جوابی نداد و با سرعت به منزل خود برگشت. بعضی از دوستان از او سؤال کردند که آقا شما با اهتمامی که به نماز اوّل وقت دارید، چرا در منزل شیخ بهایی نماز نخواندید؟ گفت: هر چه فکر کردم، دیدم در نفسم یک تغییری هست در صورتی که مثل شیخ بهایی پشت سر من نماز بخواند. این بود که از ترس ریا نماز نخواندم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مولا عبد اللّه شوشتری به منزل شیخ بهایی رفت. وقت نماز شد. شیخ بهایی از او خواست که نماز جماعت بخواند. مرحوم شوشتری مقداری فکر کرد، جوابی نداد و با سرعت به منزل خود برگشت. بعضی از دوستان از او سؤال کردند که آقا شما با اهتمامی که به نماز اوّل وقت دارید، چرا در منزل شیخ بهایی نماز نخواندید؟ گفت: هر چه فکر کردم، دیدم در نفسم یک تغییری هست در صورتی که مثل شیخ بهایی پشت سر من نماز بخواند. این بود که از ترس ریا نماز نخواندم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مولا عبد اللّه شوشتری به منزل شیخ بهایی رفت. وقت نماز شد. شیخ بهایی از او خواست که نماز جماعت بخواند. مرحوم شوشتری مقداری فکر کرد، جوابی نداد و با سرعت به منزل خود برگشت. بعضی از دوستان از او سؤال کردند که آقا شما با اهتمامی که به نماز اوّل وقت دارید، چرا در منزل شیخ بهایی نماز نخواندید؟ گفت: هر چه فکر کردم، دیدم در نفسم یک تغییری هست در صورتی که مثل شیخ بهایی پشت سر من نماز بخواند. این بود که از ترس ریا نماز نخواندم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•